۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۷}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
خط ۹: | خط ۱۱: | ||
<span id='link48'><span> | <span id='link48'><span> | ||
==دو دستگى در طائفه جن : مسلمون و قاسطون و ويژگى هر كدام == | ==دو دستگى در طائفه جن : مسلمون و قاسطون و ويژگى هر كدام == | ||
وَ | وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسلِمُونَ وَ مِنَّا الْقَسِطونَ فَمَنْ أَسلَمَ فَأُولَئك تحَرَّوْا رَشداً | ||
مراد از كلمه «'''مسلمون '''» اين است كه ما تسليم امر خداييم ، پس مسلمون كسانيند كه امر را تسليم خدا كردند، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطيع او هستند. و مراد از كلمه «'''قاسطون '''» مايلين به سوى باطل است ، در مجمع البيان گفته كه «'''قاسط'''» به معناى عدول كننده از حق است ، بر خلاف كلمه «'''مقسط'''» كه به معناى عدول كننده به سوى حق است . و معناى آيه اين است كه : ما گروه جنيان به دو طايفه تقسيم مى شويم : يك طايفه آنهايى كه تسليم امر خدا و مطيع او هستند، و طايفه ديگر كسانى كه از تسليم شدن براى امر خدا با اينكه حق است عدول كرده و منحرف شده اند. | مراد از كلمه «'''مسلمون '''» اين است كه ما تسليم امر خداييم ، پس مسلمون كسانيند كه امر را تسليم خدا كردند، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطيع او هستند. و مراد از كلمه «'''قاسطون '''» مايلين به سوى باطل است ، در مجمع البيان گفته كه «'''قاسط'''» به معناى عدول كننده از حق است ، بر خلاف كلمه «'''مقسط'''» كه به معناى عدول كننده به سوى حق است . و معناى آيه اين است كه : ما گروه جنيان به دو طايفه تقسيم مى شويم : يك طايفه آنهايى كه تسليم امر خدا و مطيع او هستند، و طايفه ديگر كسانى كه از تسليم شدن براى امر خدا با اينكه حق است عدول كرده و منحرف شده اند. | ||
و كلمه «'''تحرى '''» در جمله «'''فمن اسلم فاولئك تحروا رشدا'''» در مورد هر چيزى استعمال شود به معناى گشتن براى يافتن آن است . و معناى جمله اين است كه : كسانى كه تسليم امر خدا شدند، آنها در صدد يافتن واقع و پيدا كردن حق بر آمدند. | و كلمه «'''تحرى '''» در جمله «'''فمن اسلم فاولئك تحروا رشدا'''» در مورد هر چيزى استعمال شود به معناى گشتن براى يافتن آن است . و معناى جمله اين است كه : كسانى كه تسليم امر خدا شدند، آنها در صدد يافتن واقع و پيدا كردن حق بر آمدند. | ||
وَ | وَ أَمَّا الْقَسِطونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطباً | ||
و اما منحرفين هيزم جهنمند و در دوزخ با سوختن معذب مى شوند، جانشان مشتعل مى گردد، عينا نظير منحرفين از انس ، كه قرآن كريم درباره آنهافرموده : «'''فاتقوا النار التى وقودها الناس '''». | و اما منحرفين هيزم جهنمند و در دوزخ با سوختن معذب مى شوند، جانشان مشتعل مى گردد، عينا نظير منحرفين از انس ، كه قرآن كريم درباره آنهافرموده : «'''فاتقوا النار التى وقودها الناس '''». | ||
بسيارى از مفسرين جمله «'''فمن اسلم فاو لئك ... لجهنم خطبا'''» را تتمه كلام جن دانسته اند، خواسته اند بگويند مؤ منين از جن با اين كلام خود قوم خود را مخاطب قرار داده اند. ولى بعضى گفته اند: اين قسمت كلام خداى تعالى است ، و خطاب در آن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است . | بسيارى از مفسرين جمله «'''فمن اسلم فاو لئك ... لجهنم خطبا'''» را تتمه كلام جن دانسته اند، خواسته اند بگويند مؤ منين از جن با اين كلام خود قوم خود را مخاطب قرار داده اند. ولى بعضى گفته اند: اين قسمت كلام خداى تعالى است ، و خطاب در آن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است . | ||
وَ | وَ أَلَّوِ استَقَمُوا عَلى الطرِيقَةِ لاَسقَيْنَهُم مَّاءً غَدَقاً لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ | ||
كلمه «'''ان '''» در اول آيه مخففه از «'''ان '''» - با تشديد - است و مراد از «'''طريقه '''» طريقه اسلام است ، و «'''استقامت بر طريقه '''» به معناى ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاقى است كه ايمان به خدا و به آيات او اقتضاى آن را دارد. | كلمه «'''ان '''» در اول آيه مخففه از «'''ان '''» - با تشديد - است و مراد از «'''طريقه '''» طريقه اسلام است ، و «'''استقامت بر طريقه '''» به معناى ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاقى است كه ايمان به خدا و به آيات او اقتضاى آن را دارد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۱ </center> | ||
خط ۲۳: | خط ۲۵: | ||
و معناى آيه اين است : به درستى كه داستان از اين قرار است كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام يعنى تسليم خدا بودن استقامت بورزند، ما رزق بسيارى روزيشان مى كنيم ، تا در رزقشان امتحانشان كنيم . در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير خواهد بود كه مى فرمايد: «'''و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض '''». | و معناى آيه اين است : به درستى كه داستان از اين قرار است كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام يعنى تسليم خدا بودن استقامت بورزند، ما رزق بسيارى روزيشان مى كنيم ، تا در رزقشان امتحانشان كنيم . در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير خواهد بود كه مى فرمايد: «'''و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض '''». | ||
آيات شريفه از اوائل سوره يعنى از جمله «'''انا سمعنا قرانا عجبا'''» تا آيه مورد بحث نقل كلام جنيان بود، در نتيجه آيه مورد بحث عطف است بر جمله «'''انه استمع ...'''»، و معناى مجموع معطوف و معطوف عليه اين است كه : بگو به من وحى شد، كه جمعى از جن قرآن را شنيدند...، و به من وحى شد كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام استقامت بورزند چنين و چنان مى شود. | آيات شريفه از اوائل سوره يعنى از جمله «'''انا سمعنا قرانا عجبا'''» تا آيه مورد بحث نقل كلام جنيان بود، در نتيجه آيه مورد بحث عطف است بر جمله «'''انه استمع ...'''»، و معناى مجموع معطوف و معطوف عليه اين است كه : بگو به من وحى شد، كه جمعى از جن قرآن را شنيدند...، و به من وحى شد كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام استقامت بورزند چنين و چنان مى شود. | ||
وَ مَن يُعْرِض عَن ذِكْرِ | وَ مَن يُعْرِض عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسلُكْهُ عَذَاباً صعَداً | ||
«'''عذاب صعد'''» آن عذابى است كه دائما بيشتر مى شود، و معذب را مغلوبتر مى كند. بعضى گفته اند: به معناى عذاب شاق است . | «'''عذاب صعد'''» آن عذابى است كه دائما بيشتر مى شود، و معذب را مغلوبتر مى كند. بعضى گفته اند: به معناى عذاب شاق است . | ||
و اعراض از ذكر خدا لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است ، و اصل در سلوك عذاب هم همين است ، و به همين جهت بجاى اينكه ملزوم را بياورد و بفرمايد «'''و من لم يستقم على الطريقه يسلكه ...'''»، لازمه آن را ذكر كرد، تا به اين وسيله بفهماند سبب اصلى در دخول آتش همين اعراض از ذكر خداست . | و اعراض از ذكر خدا لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است ، و اصل در سلوك عذاب هم همين است ، و به همين جهت بجاى اينكه ملزوم را بياورد و بفرمايد «'''و من لم يستقم على الطريقه يسلكه ...'''»، لازمه آن را ذكر كرد، تا به اين وسيله بفهماند سبب اصلى در دخول آتش همين اعراض از ذكر خداست . | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
<span id='link51'><span> | <span id='link51'><span> | ||
==آيات ۱۸ - ۲۸، سوره جّن == | ==آيات ۱۸ - ۲۸، سوره جّن == | ||
وَ | وَ أَنَّ الْمَسجِدَ للَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً(۱۸) | ||
وَ | وَ أَنَّهُ لمََّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً(۱۹) | ||
قُلْ | قُلْ إِنَّمَا أَدْعُوا رَبى وَ لا أُشرِك بِهِ أَحَداً(۲۰) | ||
قُلْ إِنى لا أَمْلِك لَكمْ | قُلْ إِنى لا أَمْلِك لَكمْ ضرًّا وَ لا رَشداً(۲۱) | ||
قُلْ إِنى لَن يجِيرَنى مِنَ | قُلْ إِنى لَن يجِيرَنى مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَداً(۲۲) | ||
إِلا بَلَغاً | إِلا بَلَغاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِسلَتِهِ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَداً(۲۳) | ||
حَتى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسيَعْلَمُونَ مَنْ أَضعَف نَاصِراً وَ | حَتى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسيَعْلَمُونَ مَنْ أَضعَف نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً(۲۴) | ||
قُلْ إِنْ أَدْرِى أَ قَرِيبٌ | قُلْ إِنْ أَدْرِى أَ قَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يجْعَلُ لَهُ رَبى أَمَداً(۲۵) | ||
عَلِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً(۲۶) | عَلِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً(۲۶) | ||
إِلا مَنِ ارْتَضى مِن | إِلا مَنِ ارْتَضى مِن رَّسولٍ فَإِنَّهُ يَسلُك مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصداً(۲۷) | ||
لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسلَتِ رَبهِمْ وَ أَحَاط بِمَا لَدَيهِمْ وَ أَحْصى كلَّ شىْءٍ عَدَدَا(۲۸) | |||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
و اينكه مساجد از آن خداست پس با خدا احدى را مخوانيد (۱۸). | و اينكه مساجد از آن خداست پس با خدا احدى را مخوانيد (۱۸). | ||
خط ۷۶: | خط ۷۸: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
در اين آيات مساءله نبوت تسجيل شده ، و مساءله وحدانيت خداى تعالى و مساءله معاد را به عنوان نتيجه از داستان جن ذكر مى كند. | در اين آيات مساءله نبوت تسجيل شده ، و مساءله وحدانيت خداى تعالى و مساءله معاد را به عنوان نتيجه از داستان جن ذكر مى كند. | ||
وَ | وَ أَنَّ الْمَسجِدَ للَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً | ||
اين آيه عطف است بر آيه «'''انه استمع '''» و جمله «'''ان المساجد لله '''» به منزله تعليل براى جمله بعد است كه مى فرمايد: «'''پس با خدا احدى را نپرستيد و نخوانيد'''»، پس در حقيقت تقدير آيه چنين است : «'''لا تدعوا مع اللّه حدا غيره لان المساجد لله :با خدا احدى غير او را مخوانيد، براى اينكه مساجد تنها مال او است '''». و مراد از دعا عبادت و پرستش است ، در جاى ديگر هم عبادت را دعا و دعا را عبادت خوانده و فرموده : «'''و قال ربكم ادعونى استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين '''». | اين آيه عطف است بر آيه «'''انه استمع '''» و جمله «'''ان المساجد لله '''» به منزله تعليل براى جمله بعد است كه مى فرمايد: «'''پس با خدا احدى را نپرستيد و نخوانيد'''»، پس در حقيقت تقدير آيه چنين است : «'''لا تدعوا مع اللّه حدا غيره لان المساجد لله :با خدا احدى غير او را مخوانيد، براى اينكه مساجد تنها مال او است '''». و مراد از دعا عبادت و پرستش است ، در جاى ديگر هم عبادت را دعا و دعا را عبادت خوانده و فرموده : «'''و قال ربكم ادعونى استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين '''». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۷ </center> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۲: | ||
<span id='link53'><span> | <span id='link53'><span> | ||
==مراد از كسانى كه چون پيامبر (صلى اللّه عليه وآله ) به نماز مى ايستاد در اطرافشگرد مى آمدند (كاد و يكونون عليه لبدا) == | ==مراد از كسانى كه چون پيامبر (صلى اللّه عليه وآله ) به نماز مى ايستاد در اطرافشگرد مى آمدند (كاد و يكونون عليه لبدا) == | ||
وَ | وَ أَنَّهُ لمََّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً | ||
كلمه «'''لبد'''» - به كسره لام و فتحه باء جمع لبده - به ضمه لام و سكون باء - است ، و لبده به معناى مجتمعى متراكم و فشرده است ، و منظور از كلمه «'''عبد الله '''» رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، آيه بعدى هم بر اين معنا دلالت دارد. و اگر از آن جناب تعبير به عبد اللّه كرده براى اين بود كه به منزله زمينه چينى باشد براى آيه بعدى كه مى فرمايد: «'''قل انما ادعوا ربى '''»، و مناسبتر با سياق آيات بعدى اين است كه ضمير جمع در «'''كادوا'''» و در «'''يكونون '''» به مشركين برگردد، چون مشركين بودند كه بر آن جناب در هنگامى كه نماز و قرآن مى خواند ازدحام كرده و استهزايش نمودند، و صداى خود را بلند مى كردند، تا به طورى كه گفته اند صداى آن جناب بگوش كسى نرسد. | كلمه «'''لبد'''» - به كسره لام و فتحه باء جمع لبده - به ضمه لام و سكون باء - است ، و لبده به معناى مجتمعى متراكم و فشرده است ، و منظور از كلمه «'''عبد الله '''» رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، آيه بعدى هم بر اين معنا دلالت دارد. و اگر از آن جناب تعبير به عبد اللّه كرده براى اين بود كه به منزله زمينه چينى باشد براى آيه بعدى كه مى فرمايد: «'''قل انما ادعوا ربى '''»، و مناسبتر با سياق آيات بعدى اين است كه ضمير جمع در «'''كادوا'''» و در «'''يكونون '''» به مشركين برگردد، چون مشركين بودند كه بر آن جناب در هنگامى كه نماز و قرآن مى خواند ازدحام كرده و استهزايش نمودند، و صداى خود را بلند مى كردند، تا به طورى كه گفته اند صداى آن جناب بگوش كسى نرسد. | ||
و معناى آيه اين است كه : وقتى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بر مى خاست تا خدا را با نماز عبادت كند، مشركين آنقدر به طرفش مى آمدند كه نزديك مى شد جمعيت انبوهى بشوند. | و معناى آيه اين است كه : وقتى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بر مى خاست تا خدا را با نماز عبادت كند، مشركين آنقدر به طرفش مى آمدند كه نزديك مى شد جمعيت انبوهى بشوند. | ||
بعضى از مفسرين گفته اند: دو ضمير مذكور به جن بر مى گردد، و اين جنيان بودند كه پيرامون آن جناب جمع شده ، تراكم مى كردند و از در تعجب از آنچه از آن جناب مى ديدند از عبادتش و از تلاوت قرآن به آن جناب خيره مى نگريستند، چون چنين چيزى تا آن روز نديده و نشنيده بودند. | بعضى از مفسرين گفته اند: دو ضمير مذكور به جن بر مى گردد، و اين جنيان بودند كه پيرامون آن جناب جمع شده ، تراكم مى كردند و از در تعجب از آنچه از آن جناب مى ديدند از عبادتش و از تلاوت قرآن به آن جناب خيره مى نگريستند، چون چنين چيزى تا آن روز نديده و نشنيده بودند. | ||
بعضى ديگر گفته اند: ضميرها به مؤ منين و گروندگان به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )بر مى گردد، آنان بودند كه دور آن جناب جمع شده ، و در نماز به وى اقتدا مى كردند، و وقتى قرآن مى خواند سكوت محض مى شدند تا كلام خدا را بشنوند. ولى اين دو وجه آنطور كه بايد با سياق آيات بعدى نمى سازد، همچنان كه قبلا هم اشاره شد. | بعضى ديگر گفته اند: ضميرها به مؤ منين و گروندگان به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم )بر مى گردد، آنان بودند كه دور آن جناب جمع شده ، و در نماز به وى اقتدا مى كردند، و وقتى قرآن مى خواند سكوت محض مى شدند تا كلام خدا را بشنوند. ولى اين دو وجه آنطور كه بايد با سياق آيات بعدى نمى سازد، همچنان كه قبلا هم اشاره شد. | ||
قُلْ | قُلْ إِنَّمَا أَدْعُوا رَبى وَ لا أُشرِك بِهِ أَحَداً | ||
در اين آيه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) امر فرموده تا وجه عبادت خود را براى آنان بيان كند، به بيانى كه حيرت و تعجب آنان را بر طرف سازد، چون گفتيم از آن جناب اعمالى ديده بودند و سخنانى شنيده بودند كه تا آن روز از احدى نه ديده و نه شنيده بودند، و اين تعجب وادارشان كرده بود عمل آن جناب را حمل بر نوعى حيله و مكر نموده ، بگويند با اين خدعه مى خواهد بتهاى ما را از بين ببرد، تا به اغراض مادى خود برسد. | در اين آيه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) امر فرموده تا وجه عبادت خود را براى آنان بيان كند، به بيانى كه حيرت و تعجب آنان را بر طرف سازد، چون گفتيم از آن جناب اعمالى ديده بودند و سخنانى شنيده بودند كه تا آن روز از احدى نه ديده و نه شنيده بودند، و اين تعجب وادارشان كرده بود عمل آن جناب را حمل بر نوعى حيله و مكر نموده ، بگويند با اين خدعه مى خواهد بتهاى ما را از بين ببرد، تا به اغراض مادى خود برسد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۷۹ </center> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۳: | ||
<span id='link54'><span> | <span id='link54'><span> | ||
==بيان موقعيت پيامبر (صلى اللّه عليه وآله و سلّم ) نسبت به پروردگار و نسبت به مردم == | ==بيان موقعيت پيامبر (صلى اللّه عليه وآله و سلّم ) نسبت به پروردگار و نسبت به مردم == | ||
قُلْ إِنى لا أَمْلِك لَكمْ | قُلْ إِنى لا أَمْلِك لَكمْ ضرًّا وَ لا رَشداً | ||
آنچه از سياق آيات كريمه استفاده مى شود اين است كه : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به دستور پروردگار موقعيت خود نسبت به پروردگارش و نسبت به مردم را بيان كرده ، درباره موقعيتى كه نسبت به خداى تعالى دارد گفته كه من او را مى خوانم و كسى را شريك او نمى دانم ، «'''انما ادعوا ربى و لا اشرك به احدا'''» و درباره موقعيتش نسبت به مردم فرموده : من هم بشرى مثل شمايم ، و مثل شما مالك رشد و ضرر خودم نيستم ، تا چه رسد به اينكه با اراده خودم به شما ضرر برسانم ، و يا با قدرتى كه دارم شما را به خيرى كه خودم مى خواهم ارشاد كنم ، بلكه من تنها ماءمورى از ناحيه خدا هستم كه شما را دعوت كنم ، و جز امتثال او چاره اى ندارم ، و كسى كه مرا از كيفر خدا پناه دهد سراغ ندارم ، نه تنها من سراغ ندارم بلكه چنين ملجا و پناهى براى مخالفان و عصيانگران او وجود ندارد، نه براى من و نه براى شما، پس شما هم چاره اى جز اطاعت خدا و رسولش نداريد و كسى كه خدا و رسولش را عصيان كند، آتش جهنم را دارد، كه در آن تا ابد جاودانه بسر ببرد، و به زودى يعنى وقتى وعده خدا را ببينيد همه خواهيد فهميد. | آنچه از سياق آيات كريمه استفاده مى شود اين است كه : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به دستور پروردگار موقعيت خود نسبت به پروردگارش و نسبت به مردم را بيان كرده ، درباره موقعيتى كه نسبت به خداى تعالى دارد گفته كه من او را مى خوانم و كسى را شريك او نمى دانم ، «'''انما ادعوا ربى و لا اشرك به احدا'''» و درباره موقعيتش نسبت به مردم فرموده : من هم بشرى مثل شمايم ، و مثل شما مالك رشد و ضرر خودم نيستم ، تا چه رسد به اينكه با اراده خودم به شما ضرر برسانم ، و يا با قدرتى كه دارم شما را به خيرى كه خودم مى خواهم ارشاد كنم ، بلكه من تنها ماءمورى از ناحيه خدا هستم كه شما را دعوت كنم ، و جز امتثال او چاره اى ندارم ، و كسى كه مرا از كيفر خدا پناه دهد سراغ ندارم ، نه تنها من سراغ ندارم بلكه چنين ملجا و پناهى براى مخالفان و عصيانگران او وجود ندارد، نه براى من و نه براى شما، پس شما هم چاره اى جز اطاعت خدا و رسولش نداريد و كسى كه خدا و رسولش را عصيان كند، آتش جهنم را دارد، كه در آن تا ابد جاودانه بسر ببرد، و به زودى يعنى وقتى وعده خدا را ببينيد همه خواهيد فهميد. | ||
و لازمه اين سياق اين است كه مراد از «'''مالكيت ضرر'''»، قدرت بر واقع ساختن ضرر بر مشركين باشد، هر وقت كه بخواهد. و مراد از «'''مالكيت رشد'''»، قدرت بر رساندن نفع به ايشان از راه اصابه واقع باشد. و بنابر اين ، معناى آيه اين مى باشد كه : من ادعا نمى كنم كه مى توانم به شما ضرر و يا نفع برسانم . بعضى گفته اند: مراد از ضرر، «'''غى '''» (گمراهى و خطا) است ، كه در مقابلش رشد را آورده ، و تعبير از «'''غى '''» به ضرر از باب تعبير به مسبب از سبب است . | و لازمه اين سياق اين است كه مراد از «'''مالكيت ضرر'''»، قدرت بر واقع ساختن ضرر بر مشركين باشد، هر وقت كه بخواهد. و مراد از «'''مالكيت رشد'''»، قدرت بر رساندن نفع به ايشان از راه اصابه واقع باشد. و بنابر اين ، معناى آيه اين مى باشد كه : من ادعا نمى كنم كه مى توانم به شما ضرر و يا نفع برسانم . بعضى گفته اند: مراد از ضرر، «'''غى '''» (گمراهى و خطا) است ، كه در مقابلش رشد را آورده ، و تعبير از «'''غى '''» به ضرر از باب تعبير به مسبب از سبب است . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸۰ </center> | ||
قُلْ إِنى لَن يجِيرَنى مِنَ | قُلْ إِنى لَن يجِيرَنى مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلا بَلَغاً مِّنَ اللَّهِ وَ رِسلَتِهِ | ||
فعل «'''يجيرنى '''» از مصدر «'''اجاره '''» است ، كه به معناى دادن جوار (پناه و همسايگى ) است ، و حكم جوار دادن اين است كه جوار دهنده بايد از پناهنده خود حمايت كند، و جلو هر كسى را كه بخواهد به او آسيب رساند بگيرد، و ظاهرا كلمه «'''ملتحد'''» اسم مكان و به معناى محلى باشد كه شخص مورد آسيب خود را به آن محل كنار بكشد، تا از شرى كه متوجه او است ايمان بماند. ولى بعضى گفته اند: اين كلمه به معناى محل دخول است ، و جمله من دونه متعلق به اين كلمه ، و به منزله قيدى توضيحى براى آن است ، و ضمير در آن به خداى تعالى بر مى گردد، و كلمه «'''بلاغرر الحكم ،صفحه '''» به معناى تبليغ است . | فعل «'''يجيرنى '''» از مصدر «'''اجاره '''» است ، كه به معناى دادن جوار (پناه و همسايگى ) است ، و حكم جوار دادن اين است كه جوار دهنده بايد از پناهنده خود حمايت كند، و جلو هر كسى را كه بخواهد به او آسيب رساند بگيرد، و ظاهرا كلمه «'''ملتحد'''» اسم مكان و به معناى محلى باشد كه شخص مورد آسيب خود را به آن محل كنار بكشد، تا از شرى كه متوجه او است ايمان بماند. ولى بعضى گفته اند: اين كلمه به معناى محل دخول است ، و جمله من دونه متعلق به اين كلمه ، و به منزله قيدى توضيحى براى آن است ، و ضمير در آن به خداى تعالى بر مى گردد، و كلمه «'''بلاغرر الحكم ،صفحه '''» به معناى تبليغ است . | ||
و استثناى «'''الا بلاغا'''» استثنا از كلمه «'''ملتحدا'''» است ، و جمله «'''من الله '''» متع لق است به مقدر، و تقدير آن «'''كائنا من الله '''» است ، هر چند كه شايد به ذهن برسد كه متعلق به كلمه «'''بلاغا'''» باشد، ولى نمى تواند متعلق به آن باشد، براى اينكه ماده بلاغ اگر بخواهد متعدى شود با حرف «'''عن '''» متعدى مى شود نه با حرف من ، و به همين جهت است كه بعضى از همانهايى كه «'''من الله '''» را متعلق به «'''بلاغا'''» دانسته اند گفته اند: كلمه «'''من '''» در اينجا به معناى «'''عن '''» است ، و معناى جمله به هر حال اين است كه : من تفاوتى با شما ندارم ، به جز تبليغ اسما و صفاتى كه خدا داراى آن است . | و استثناى «'''الا بلاغا'''» استثنا از كلمه «'''ملتحدا'''» است ، و جمله «'''من الله '''» متع لق است به مقدر، و تقدير آن «'''كائنا من الله '''» است ، هر چند كه شايد به ذهن برسد كه متعلق به كلمه «'''بلاغا'''» باشد، ولى نمى تواند متعلق به آن باشد، براى اينكه ماده بلاغ اگر بخواهد متعدى شود با حرف «'''عن '''» متعدى مى شود نه با حرف من ، و به همين جهت است كه بعضى از همانهايى كه «'''من الله '''» را متعلق به «'''بلاغا'''» دانسته اند گفته اند: كلمه «'''من '''» در اينجا به معناى «'''عن '''» است ، و معناى جمله به هر حال اين است كه : من تفاوتى با شما ندارم ، به جز تبليغ اسما و صفاتى كه خدا داراى آن است . | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۴: | ||
و در باره اينكه كلمه «'''الا'''» بلاغ و رسالات را از چه چيزى استثناء مى كند قولى ديگر هست ، و آن اين است كه : مستثنى منه مفعول جمله «'''لا املك '''» است ، و معناى آيه اين است كه من براى شما نه مالك ضررى هستم و نه رشد، تنها چيزى را كه مالك هستم بلاغ از خدا و رسالات او است . ليكن يك مطلب در آيه هست كه اين توجيه را بعيد مى سازد، و آن اين است كه اگر اينطور بود ديگر نمى بايست جمله «'''لن يجيرنى من اللّه احد...'''» - كه كلامى از نو و استينافى است - بين مستثنى و مستثنى منه فاصله شود، و از اينكه مى بينيم فاصله شده مى فهميم كه مستثنى منه ضرا و رشدا نيست . | و در باره اينكه كلمه «'''الا'''» بلاغ و رسالات را از چه چيزى استثناء مى كند قولى ديگر هست ، و آن اين است كه : مستثنى منه مفعول جمله «'''لا املك '''» است ، و معناى آيه اين است كه من براى شما نه مالك ضررى هستم و نه رشد، تنها چيزى را كه مالك هستم بلاغ از خدا و رسالات او است . ليكن يك مطلب در آيه هست كه اين توجيه را بعيد مى سازد، و آن اين است كه اگر اينطور بود ديگر نمى بايست جمله «'''لن يجيرنى من اللّه احد...'''» - كه كلامى از نو و استينافى است - بين مستثنى و مستثنى منه فاصله شود، و از اينكه مى بينيم فاصله شده مى فهميم كه مستثنى منه ضرا و رشدا نيست . | ||
و معناى دو آيه بنابر آنچه ما گفتيم اين است : بگو احدى نيست كه مرا از عذاب خدا پناه دهد و من بدون او هيچ ملتحد و مكانى كه بتوان به آنجا پناه برد نمى يابم الا تبليغ از او يعنى الا اينكه آنچه دستورم داده امتثال كنم و به شما برسانم و آن دستور اين است كه اسما و صفاتش را براى شما بيان كنم . و الا اينكه رسالتهايى را كه درباره شرايع دين دارد به شما برسانم . | و معناى دو آيه بنابر آنچه ما گفتيم اين است : بگو احدى نيست كه مرا از عذاب خدا پناه دهد و من بدون او هيچ ملتحد و مكانى كه بتوان به آنجا پناه برد نمى يابم الا تبليغ از او يعنى الا اينكه آنچه دستورم داده امتثال كنم و به شما برسانم و آن دستور اين است كه اسما و صفاتش را براى شما بيان كنم . و الا اينكه رسالتهايى را كه درباره شرايع دين دارد به شما برسانم . | ||
وَ مَن يَعْصِ | وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَداً | ||
مفرد آوردن ضمير در «'''له '''» با اينكه عاصيان خدا و رسول يك نفر نيستند به اعتبار لفظ «'''من - كسى كه '''» است همچنان كه جمع آوردن در «'''خالدين '''» به اعتبار معناست و عطف رسول بر خدا در جمله «'''و من يعص اللّه و رسوله '''» بدين جهت بوده كه عصيان رسول هم عصيان خدا است چون رسول چيزى به جز رسالات خدا ندارد و معلوم است كه رد چنين كسى رد بر خداى سبحان است و طاعتش هم طاعت خداى تعالى است همچنان كه در جاى ديگر هم فرمود: «'''من يطع الرسول فقد اطاع الله '''». و مراد از «'''معصيت '''» - به طورى كه سياق آيات سابق شهادت مى دهد - نافرمانى خدا در دستوراتى است كه درباره اصول دين دارد، مانند توحيد و نبوت و معاد و ساير متفرعات آن . | مفرد آوردن ضمير در «'''له '''» با اينكه عاصيان خدا و رسول يك نفر نيستند به اعتبار لفظ «'''من - كسى كه '''» است همچنان كه جمع آوردن در «'''خالدين '''» به اعتبار معناست و عطف رسول بر خدا در جمله «'''و من يعص اللّه و رسوله '''» بدين جهت بوده كه عصيان رسول هم عصيان خدا است چون رسول چيزى به جز رسالات خدا ندارد و معلوم است كه رد چنين كسى رد بر خداى سبحان است و طاعتش هم طاعت خداى تعالى است همچنان كه در جاى ديگر هم فرمود: «'''من يطع الرسول فقد اطاع الله '''». و مراد از «'''معصيت '''» - به طورى كه سياق آيات سابق شهادت مى دهد - نافرمانى خدا در دستوراتى است كه درباره اصول دين دارد، مانند توحيد و نبوت و معاد و ساير متفرعات آن . | ||
بنابر اين ، وعده و تهديد به خلود در آتش كه در آيه آمده ، تنها شامل كفار و منكرين اصول دين مى شود، نه هر عاصى و گنهكار و متخلف از فروع دين ، پس اينكه بعضى ها با اين آيه استدلال كرده اند بر اينكه : هر گنهكارى مخلد در آتش است ، استدلال صحيحى نيست . | بنابر اين ، وعده و تهديد به خلود در آتش كه در آيه آمده ، تنها شامل كفار و منكرين اصول دين مى شود، نه هر عاصى و گنهكار و متخلف از فروع دين ، پس اينكه بعضى ها با اين آيه استدلال كرده اند بر اينكه : هر گنهكارى مخلد در آتش است ، استدلال صحيحى نيست . | ||
و از ظاهر كلام بر مى آيد كه جمله «'''و من يعص الله ...'''» جزو كلام خداى سبحان است ، نه اينكه تتمه كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) باشد. | و از ظاهر كلام بر مى آيد كه جمله «'''و من يعص الله ...'''» جزو كلام خداى سبحان است ، نه اينكه تتمه كلام رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۸۲ </center> | ||
حَتى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسيَعْلَمُونَ مَنْ أَضعَف نَاصِراً وَ | حَتى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسيَعْلَمُونَ مَنْ أَضعَف نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً | ||
كلمه «'''حتى '''» دلالت دارد بر معنايى كه مدخول حتى غايت آن معناست ، و از مدخول حتى يعنى جمله «'''اذا راوا...'''» به دست مى آيد كه مشركين در صدد استضعاف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بودند، و ياوران آن جناب - يعنى مؤ منين - را ضعيف مى شمردند، و عدد آنها را اندك مى دانستند، پس اين كلام دلالت دارد بر معنايى كه از كلام حذف شده ، و كلام غايت آن را بيان مى كند، مثلا چنين بوده كه «'''كفار همواره تو را استضعاف مى كردند و يارانت را ضعيف و اندك مى شمردند و مى شمردند، تا اينكه عذاب خدا را ديدند...'''». | كلمه «'''حتى '''» دلالت دارد بر معنايى كه مدخول حتى غايت آن معناست ، و از مدخول حتى يعنى جمله «'''اذا راوا...'''» به دست مى آيد كه مشركين در صدد استضعاف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بودند، و ياوران آن جناب - يعنى مؤ منين - را ضعيف مى شمردند، و عدد آنها را اندك مى دانستند، پس اين كلام دلالت دارد بر معنايى كه از كلام حذف شده ، و كلام غايت آن را بيان مى كند، مثلا چنين بوده كه «'''كفار همواره تو را استضعاف مى كردند و يارانت را ضعيف و اندك مى شمردند و مى شمردند، تا اينكه عذاب خدا را ديدند...'''». | ||
و منظور از جمله «'''آنچه وعده داده شده اند'''» آتش جهنم است ، چون عذاب موعود در آيه همان است ، و آيه شريفه جزو كلام خداى تعالى و خطابى است كه به رسول گرامى خود كرده ، و اگر جزو كلام رسول (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بود، با در نظر گرفتن اينكه در اول آيه فرمود: «'''قل - بگو'''» بايد فرموده باشد «'''حتى اذا رايتم ما توعدون فستعلمون ... - تا روزى كه شما مشركين وعده خدا را ببينيد آن وقت مى فهميد....'''» | و منظور از جمله «'''آنچه وعده داده شده اند'''» آتش جهنم است ، چون عذاب موعود در آيه همان است ، و آيه شريفه جزو كلام خداى تعالى و خطابى است كه به رسول گرامى خود كرده ، و اگر جزو كلام رسول (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بود، با در نظر گرفتن اينكه در اول آيه فرمود: «'''قل - بگو'''» بايد فرموده باشد «'''حتى اذا رايتم ما توعدون فستعلمون ... - تا روزى كه شما مشركين وعده خدا را ببينيد آن وقت مى فهميد....'''» | ||
قُلْ إِنْ أَدْرِى أَ قَرِيبٌ | قُلْ إِنْ أَدْرِى أَ قَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يجْعَلُ لَهُ رَبى أَمَداً | ||
كلمه «'''امد'''» به معناى غايت است ، و آيه شريفه به منزله پيش گيرى از يك توهمى است كه حال مشركين اقتضاى آن را دارد، گويا وقتى تهديد را شنيده اند پرسيده اند: اين تهديد چه روزى به وقوع مى پيوندد؟ در پاسخ به ايشان فرموده : بگو من نمى دانم نزديك است يا دور... | كلمه «'''امد'''» به معناى غايت است ، و آيه شريفه به منزله پيش گيرى از يك توهمى است كه حال مشركين اقتضاى آن را دارد، گويا وقتى تهديد را شنيده اند پرسيده اند: اين تهديد چه روزى به وقوع مى پيوندد؟ در پاسخ به ايشان فرموده : بگو من نمى دانم نزديك است يا دور... | ||
عَلِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً | عَلِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۳۰: | ||
و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى عالم به تمامى غيب ها است ، آن هم به علمى كه اختصاص به خودش دارد، پس هيچ كس از مردم را به غيب خود كه مختص به خودش مى باشد آگاه نمى كند، در نتيجه مفاد آيه سلب كلى است . هر چند بعضى از مفسرين اصرار ورزيده اند در اينكه مفاد آن سلب جزئى است ، و مى خواهد بفرمايد خداى تعالى تمامى غيب خود را در اختيار كسى قرار نمى دهد. و مويد گفتار ما ظاهر سياق آياتى است كه به زودى مى آيد. | و معناى آيه اين است كه : خداى تعالى عالم به تمامى غيب ها است ، آن هم به علمى كه اختصاص به خودش دارد، پس هيچ كس از مردم را به غيب خود كه مختص به خودش مى باشد آگاه نمى كند، در نتيجه مفاد آيه سلب كلى است . هر چند بعضى از مفسرين اصرار ورزيده اند در اينكه مفاد آن سلب جزئى است ، و مى خواهد بفرمايد خداى تعالى تمامى غيب خود را در اختيار كسى قرار نمى دهد. و مويد گفتار ما ظاهر سياق آياتى است كه به زودى مى آيد. | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۷}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش