هُزُوا: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه هزء | هزء]] (۳۴ بار) [[کلمه با ریشه:: هزء| ]] | *[[ریشه هزء | هزء]] (۳۴ بار) [[کلمه با ریشه:: هزء| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
هزء و هزو به معنى مسخره كردن است كه حكايت از استخفاف مسخره شده دارد، اولى به ضم زاء آمده دومى به ضم هر دو. استهزاء نيز به معنى مسخره كردن است. [توبه:65]. بگو آيا به خدا و آياتش و رسولش مسخره و شوخى مىكرديد؟! [بقره:231]. «هُزُواً» به ضم هاء و زاء يازده بار در قرآن مجيد آمده و همه مصدر به معناى مفعول اند يعنى «مهزؤبه» و مسخره شده. كه عبارت اخراى بى ارزش است. راجع به [بقره:15]. كه نسبت آن به خدا داده شده رجوع شود به «مكر». [حجر:95]. آيه ماقبل اين است «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ - اِنَّا كَفَيْناكَ» يعنى آنچه را كه امر مىشوى آشكار كن و از مشركان روى گردان زيرا كه ما از تو مسخره كنندگان را كفايت كرديم (به تو نتوانند آزارى رسانند) معلوم مىشود كه عدهاى با نفوذ از مشركان آن جناب را مسخره مىكردهاند كه خداوند در قبال آنها به آن حضرت تأمين داده است. در تفسير عياشى نقل كرده: آنها پنج نفر از قريش بودند: وليد بن مغيره مخزومى، عاص بن وائل سهمى، حارث بن حنظله، اسودبن عبد يغوث، اسود بن مطلب بن اسد. چون خدا فرمود «اِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِءينَ» آن حضرت دانست كه خدا خوارشان كرده است و خدا آنها را به مرگ خوار كننده از بين برد. در مجمع سومى را حرث بن قيس نقل كرده و آنگاه كيفيت نابوديشان را نقل نموده است. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۱۱
ریشه کلمه
- هزء (۳۴ بار)
قاموس قرآن
هزء و هزو به معنى مسخره كردن است كه حكايت از استخفاف مسخره شده دارد، اولى به ضم زاء آمده دومى به ضم هر دو. استهزاء نيز به معنى مسخره كردن است. [توبه:65]. بگو آيا به خدا و آياتش و رسولش مسخره و شوخى مىكرديد؟! [بقره:231]. «هُزُواً» به ضم هاء و زاء يازده بار در قرآن مجيد آمده و همه مصدر به معناى مفعول اند يعنى «مهزؤبه» و مسخره شده. كه عبارت اخراى بى ارزش است. راجع به [بقره:15]. كه نسبت آن به خدا داده شده رجوع شود به «مكر». [حجر:95]. آيه ماقبل اين است «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ - اِنَّا كَفَيْناكَ» يعنى آنچه را كه امر مىشوى آشكار كن و از مشركان روى گردان زيرا كه ما از تو مسخره كنندگان را كفايت كرديم (به تو نتوانند آزارى رسانند) معلوم مىشود كه عدهاى با نفوذ از مشركان آن جناب را مسخره مىكردهاند كه خداوند در قبال آنها به آن حضرت تأمين داده است. در تفسير عياشى نقل كرده: آنها پنج نفر از قريش بودند: وليد بن مغيره مخزومى، عاص بن وائل سهمى، حارث بن حنظله، اسودبن عبد يغوث، اسود بن مطلب بن اسد. چون خدا فرمود «اِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِءينَ» آن حضرت دانست كه خدا خوارشان كرده است و خدا آنها را به مرگ خوار كننده از بين برد. در مجمع سومى را حرث بن قيس نقل كرده و آنگاه كيفيت نابوديشان را نقل نموده است.