سَيُهْزَم: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
*[[ریشه س | س]] (۱۲۴ بار) [[کلمه با ریشه:: س| ]] | *[[ریشه س | س]] (۱۲۴ بار) [[کلمه با ریشه:: س| ]] | ||
*[[ریشه هزم | هزم]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: هزم| ]] | *[[ریشه هزم | هزم]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: هزم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
شكست دادن. [بقره:251]. آنها را به يارى خدا شكست دادند و داود جالوت را كشت. راغب گويد: اصل آن فشردن چيزى است تا بشكند مانند فشردن خيك خشك [قمر:45]. به زودى آن جمع شكست خورده و فرار خواهند كرد. [ص:11]. «ما» براى تقليل است «هُنالِكَ» اشاره به مكان بعيد است شايد مراد از آن «بدر» باشد كه از مكه به آنجا اشاره شده است. كه كفار مكه در آنجا شكست خوردند يعنى: اينها لشكرى كم و شكست خوردهاند در آنجا، و از احزابى هستند كه در گذشته بر عليه پيامبران دسته بندى كردند. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۵ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۴۷
«سَیُهْزَم» از مادّه «هزم» (بر وزن جزم) در اصل به معناى فشار دادن جسم خشک است به حدى که متلاشى شود، و به همین مناسبت در متلاشى شدن لشکر و در هم شکستن آن، به کار رفته است.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
شكست دادن. [بقره:251]. آنها را به يارى خدا شكست دادند و داود جالوت را كشت. راغب گويد: اصل آن فشردن چيزى است تا بشكند مانند فشردن خيك خشك [قمر:45]. به زودى آن جمع شكست خورده و فرار خواهند كرد. [ص:11]. «ما» براى تقليل است «هُنالِكَ» اشاره به مكان بعيد است شايد مراد از آن «بدر» باشد كه از مكه به آنجا اشاره شده است. كه كفار مكه در آنجا شكست خوردند يعنى: اينها لشكرى كم و شكست خوردهاند در آنجا، و از احزابى هستند كه در گذشته بر عليه پيامبران دسته بندى كردند.