يُوزَعُون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه وزع | وزع]] (۵ بار) [[کلمه با ریشه:: وزع| ]] | *[[ریشه وزع | وزع]] (۵ بار) [[کلمه با ریشه:: وزع| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
منع و حبس. «وَزَعَهُ عَنِالْاَمْرِ: وَحَبَسَهُ» [نمل:17]. براى سليمان لشكريانش از جن و انس و پرنده جمع شدند و آنها از تفرق باز داشته مىشدند يعنى تحت انضباظ بودند. [فصّلت:19]. آن روز دشمنان خدا به سوى آتش جمع شوند و آنها باز داشته شوند از اينكه هرجا خواستند بروند. ايزاع: را الهام معنى كردهاند [نمل:19]. خداوند به من الهام كن يا مرا حريص كن كه شكر كنم بر نعمتيكه برمن و والدينم نعمت دادهاى. گفتهاند «اَوْزَعَ بِالشَّىْء» يعنى حريص شد. طبرسى از زجاج نقل كرده: «اَوْزِعْنى» تأويلش در لغت آن است كه: مرا از همه چيز جز از شكرت بازدار مرا بازدار از آنچه از تو دور مىكند. راغب گويد: حقيقتش آن است كه مرا به شكر حريص كن بطوريكه نفس خويش را از كفران باز دارم. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۲۹
«یوزعون» از «وزع» هم به معناى بازداشتن و هم به معناى حرص و علاقه شدید به چیزى آمده است که انسان را از امور دیگر بازمى دارد.
«یُوزَعُونَ» از مادّه «وَزْع» (بر وزن جمع) به معناى بازداشتن است، این تعبیر، هر گاه در مورد لشکر به کار رود، به این معناست که اول لشکر را نگاه دارند تا آخر لشکر به آن ملحق گردد و از پراکندگى و تشتت آنها جلوگیرى شود. واژه «وزع» به معناى حرص و علاقه شدید به چیزى نیز آمده است که انسان را از امور دیگر بازمى دارد. از این تعبیر استفاده مى شود: لشکریان «سلیمان»(علیه السلام)، هم بسیار زیاد بودند و هم تحت نظام خاص.
ریشه کلمه
- وزع (۵ بار)
قاموس قرآن
منع و حبس. «وَزَعَهُ عَنِالْاَمْرِ: وَحَبَسَهُ» [نمل:17]. براى سليمان لشكريانش از جن و انس و پرنده جمع شدند و آنها از تفرق باز داشته مىشدند يعنى تحت انضباظ بودند. [فصّلت:19]. آن روز دشمنان خدا به سوى آتش جمع شوند و آنها باز داشته شوند از اينكه هرجا خواستند بروند. ايزاع: را الهام معنى كردهاند [نمل:19]. خداوند به من الهام كن يا مرا حريص كن كه شكر كنم بر نعمتيكه برمن و والدينم نعمت دادهاى. گفتهاند «اَوْزَعَ بِالشَّىْء» يعنى حريص شد. طبرسى از زجاج نقل كرده: «اَوْزِعْنى» تأويلش در لغت آن است كه: مرا از همه چيز جز از شكرت بازدار مرا بازدار از آنچه از تو دور مىكند. راغب گويد: حقيقتش آن است كه مرا به شكر حريص كن بطوريكه نفس خويش را از كفران باز دارم.