يَمْکُر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه مکر | مکر]] (۴۳ بار) [[کلمه با ریشه:: مکر| ]]
*[[ریشه مکر | مکر]] (۴۳ بار) [[کلمه با ریشه:: مکر| ]]
=== قاموس قرآن ===
تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۳۹

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.