لَعَلّک: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
*[[ریشه ک‌ | ک‌]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک‌| ]]
*[[ریشه ک‌ | ک‌]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک‌| ]]
*[[ریشه لعل‌ | لعل‌]] (۱۲۹ بار) [[کلمه با ریشه:: لعل‌| ]]
*[[ریشه لعل‌ | لعل‌]] (۱۲۹ بار) [[کلمه با ریشه:: لعل‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
از حروف شبيه به فعل و مشهور آن است كه به اسم نصب و بخبرش رفع مى‏دهد مثل [شورى:17]. فراء و تابعانش عقيده دارند كه آن به اسم و خبر نصب مى‏دهد. سيرافى گويد: آن در نزد بنى عقيل حرف جر زايد آيد. براى آن سه معنى نقل كرده‏اند اول ترجّى و اميد. بعضى آن را توقع گفته‏اند كه شامل اميد به رسيدن محبوب و ترس از وقوع مكروه است. دوم: تعليل كه جمعى ازجمله اخفش و كسائى آن را حتمى دانسته‏اند. سوم استفهام كه نحاة كوفه گفته‏اند. لعلّ اگر در كلام انسان واقع شود معنايش روشن است، چون انسان از آينده باخبر نيست مى‏تواند هر جا لعل بكار برد ولى استعمال آن در كلام خدا كه داناى غيب و آشكار است چه معنى دارد؟ به عبارت ديگر، خدا فرموده [شعراء:3].با آنكه مى‏دانست رسول خدا «صلى الله عليه وآله» خودش را براى عدم ايمان مردم خواهد كشت يا نه؟ در جواب اين سوال چند قول و وجه هست اول :لعل در اينگونه موارد براى تعليل است [بقره:52]. يعنى بدان علت عفو كرديم كه شكر كنيد ابوالبقاء در كليات گفته: هر لعل در قرآن به معنى تعليل است مگر [شعراء:129]. كه به معنى تشبيه است (اقرب)ولى اثبات اين كليت مشكل است مثلا در آيه «لَعَلَّكَ باخِعٌ» كه گذشت تعليل معنى ندارد. راغب گويد: به قول بعضى مفسرين لَعَلَّ از خدا در جاى واجب العمل است و در بسيارى از مواضع آن را به «كَىْ» تفسير كرده‏اند. دوم لعل گاهى براى اميد و توقع گوينده است مثل [مؤمنون:100]. و گاهى براى اطماع و اميدوار كردن مخاطب مثل [طه:44]. يعنى اميدوار باشيد كه متذكر شود يا بترسد و هرگاه در كلام خدا واقع شود براى ايجاد اميد در مخاطب است. سوم: اميد مقامى نه متكلمى. در آيه [شعراء:3]. اميد و ترجى در اينجا با خدا قائم نيست بلكه با مقام قائم است يعنى اگر كسى دراين مقام باشد و ناراحتى تو را از اينكه مردم ايمان نمى‏آورند ببيند خواهد گفت: شايد اين شخص در اين راه خودش را هلاك كند. به نظر نگارنده قول سوم از همه بهتر و دقيقتر است واللَّه العالم.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۵۶

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

از حروف شبيه به فعل و مشهور آن است كه به اسم نصب و بخبرش رفع مى‏دهد مثل [شورى:17]. فراء و تابعانش عقيده دارند كه آن به اسم و خبر نصب مى‏دهد. سيرافى گويد: آن در نزد بنى عقيل حرف جر زايد آيد. براى آن سه معنى نقل كرده‏اند اول ترجّى و اميد. بعضى آن را توقع گفته‏اند كه شامل اميد به رسيدن محبوب و ترس از وقوع مكروه است. دوم: تعليل كه جمعى ازجمله اخفش و كسائى آن را حتمى دانسته‏اند. سوم استفهام كه نحاة كوفه گفته‏اند. لعلّ اگر در كلام انسان واقع شود معنايش روشن است، چون انسان از آينده باخبر نيست مى‏تواند هر جا لعل بكار برد ولى استعمال آن در كلام خدا كه داناى غيب و آشكار است چه معنى دارد؟ به عبارت ديگر، خدا فرموده [شعراء:3].با آنكه مى‏دانست رسول خدا «صلى الله عليه وآله» خودش را براى عدم ايمان مردم خواهد كشت يا نه؟ در جواب اين سوال چند قول و وجه هست اول :لعل در اينگونه موارد براى تعليل است [بقره:52]. يعنى بدان علت عفو كرديم كه شكر كنيد ابوالبقاء در كليات گفته: هر لعل در قرآن به معنى تعليل است مگر [شعراء:129]. كه به معنى تشبيه است (اقرب)ولى اثبات اين كليت مشكل است مثلا در آيه «لَعَلَّكَ باخِعٌ» كه گذشت تعليل معنى ندارد. راغب گويد: به قول بعضى مفسرين لَعَلَّ از خدا در جاى واجب العمل است و در بسيارى از مواضع آن را به «كَىْ» تفسير كرده‏اند. دوم لعل گاهى براى اميد و توقع گوينده است مثل [مؤمنون:100]. و گاهى براى اطماع و اميدوار كردن مخاطب مثل [طه:44]. يعنى اميدوار باشيد كه متذكر شود يا بترسد و هرگاه در كلام خدا واقع شود براى ايجاد اميد در مخاطب است. سوم: اميد مقامى نه متكلمى. در آيه [شعراء:3]. اميد و ترجى در اينجا با خدا قائم نيست بلكه با مقام قائم است يعنى اگر كسى دراين مقام باشد و ناراحتى تو را از اينكه مردم ايمان نمى‏آورند ببيند خواهد گفت: شايد اين شخص در اين راه خودش را هلاك كند. به نظر نگارنده قول سوم از همه بهتر و دقيقتر است واللَّه العالم.