أَکَاد: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه کود | کود]] (۲۴ بار) [[کلمه با ریشه:: کود| ]] | *[[ریشه کود | کود]] (۲۴ بار) [[کلمه با ریشه:: کود| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
از افعال مقاربه و به معنى نزديكى است «كادَيَفْعَلُ» يعنى نزديك است بكند و هنوز نكرده است اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد [اعراف:150]. نزديك بود مرا بكشند. راغب گفته اگر حرف نفى با آن باشد اشاره است كه چيزى واقع شده ولى نزديك بود كه واقع نشود مثل [بقره:71]. يعنى آن را ذبح كردند و نزديك نبودند كه بكنند (به اكراه و ناراحتى انجام دادند) و مثل [زخرف:52]. در قاموس گويد: كاد به معنى اراده آيد [طه:15]. يعنى قيامت آمدنى است مىخواهم آن را مخفى دارم و مثل «عَرَفَ مايَكادُ مِنْهُ» يعنى آنچه از او اراده مىشود دانسته است. در اقرب الموارد آن را از معانى «كادَ» شمرده است در صحاح نيز آن را از بعضى نقل كرده است. اين معنى مورد تصديق طبرسى است و در ذيل آيه فوق آن را اراده معنى كرده و گويد: ثعلب گفته اين اجود اقوال و قول اخفش است. * [نور:40]. بعضىها گفتهاند «يَكَد» در آيه صله و زايد است و تقدير آن «لَمْ يَرَها» است چنانكه در قاموس و اقرب هست در مجمع آن را از فراء نقل كرده و گويد: حسن و اكثر مفسران گفتهاند: آن نفى رؤيت و نفى قرب رؤيت است يعنى چون دستش را بيرون آورد آن را نمىبيند و به ديدن آن نزديك نمىشود. به نظر نگارنده: اين معنى بهتر است. كاد در قرآن مجيد به صيغه مضارع از قبيل يكاد، تكاد، يكادون و غيره نيز آمده است. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۰۴
ریشه کلمه
- کود (۲۴ بار)
قاموس قرآن
از افعال مقاربه و به معنى نزديكى است «كادَيَفْعَلُ» يعنى نزديك است بكند و هنوز نكرده است اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد [اعراف:150]. نزديك بود مرا بكشند. راغب گفته اگر حرف نفى با آن باشد اشاره است كه چيزى واقع شده ولى نزديك بود كه واقع نشود مثل [بقره:71]. يعنى آن را ذبح كردند و نزديك نبودند كه بكنند (به اكراه و ناراحتى انجام دادند) و مثل [زخرف:52]. در قاموس گويد: كاد به معنى اراده آيد [طه:15]. يعنى قيامت آمدنى است مىخواهم آن را مخفى دارم و مثل «عَرَفَ مايَكادُ مِنْهُ» يعنى آنچه از او اراده مىشود دانسته است. در اقرب الموارد آن را از معانى «كادَ» شمرده است در صحاح نيز آن را از بعضى نقل كرده است. اين معنى مورد تصديق طبرسى است و در ذيل آيه فوق آن را اراده معنى كرده و گويد: ثعلب گفته اين اجود اقوال و قول اخفش است. * [نور:40]. بعضىها گفتهاند «يَكَد» در آيه صله و زايد است و تقدير آن «لَمْ يَرَها» است چنانكه در قاموس و اقرب هست در مجمع آن را از فراء نقل كرده و گويد: حسن و اكثر مفسران گفتهاند: آن نفى رؤيت و نفى قرب رؤيت است يعنى چون دستش را بيرون آورد آن را نمىبيند و به ديدن آن نزديك نمىشود. به نظر نگارنده: اين معنى بهتر است. كاد در قرآن مجيد به صيغه مضارع از قبيل يكاد، تكاد، يكادون و غيره نيز آمده است.