بِقِيعَة: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
*[[ریشه ب | ب]] (۲۶۴۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ب| ]] | *[[ریشه ب | ب]] (۲۶۴۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ب| ]] | ||
*[[ریشه قوع | قوع]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: قوع| ]] | *[[ریشه قوع | قوع]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: قوع| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
[طه:105-106]. قاع به معنى زمين هموار است كه كوه و جنگل در آن نباشد (قاموس) صفصف زمين هموار بى علف است گوئى در هموارى مثل يك صف مىباشد (مجمع) ظاهراً قاع و صفصف هر دو به يك معنى است ضمير «ينسفها» به جبال و ضمير «يذرها» به زمين بر مىگردد يعنى بگو خدايم كوهها را ريز ريز و پراكنده مىكند و زمين را بيابانى هموار و مسطح مىگرداند. اين لفظ فقط يكبار در قرآن آمده است. * [نور:39]. قيعَة چنانكه در قاموس و اقرب و مجمع گفته جمع قاع است ولى آن ظاهراً در آيه مفرد است در كشاف گفته قيعه به معنى قاع و يا جمع قاع است در اقرب الموارد نيز مفرد بودن آن را نقل كرده است و آن به معنى زمين وسيع و هموار است يعنى آنانكه كافراند اعمالشان مانند سرابى است در بيان هموار كه تشنه آن را آب مىپندارد اشاره به بى اثر بودن اعمال كفار است نسبت به آخرت. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۴۳
«قیعه» از مادّه «قِیْع» به عقیده بعضى، جمع «قاعه» به معناى زمین گسترده و وسیعى است که آب و گیاه ندارد، و به تعبیر دیگر به زمین هاى کویر مانند مى گویند، که سراب نیز غالباً در آنجا به چشم مى خورد. ولى جمعى از مفسران و ارباب لغت، این کلمه را مفرد مى دانند که جمع آن «قیعان» یا «قیعات» است.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
[طه:105-106]. قاع به معنى زمين هموار است كه كوه و جنگل در آن نباشد (قاموس) صفصف زمين هموار بى علف است گوئى در هموارى مثل يك صف مىباشد (مجمع) ظاهراً قاع و صفصف هر دو به يك معنى است ضمير «ينسفها» به جبال و ضمير «يذرها» به زمين بر مىگردد يعنى بگو خدايم كوهها را ريز ريز و پراكنده مىكند و زمين را بيابانى هموار و مسطح مىگرداند. اين لفظ فقط يكبار در قرآن آمده است. * [نور:39]. قيعَة چنانكه در قاموس و اقرب و مجمع گفته جمع قاع است ولى آن ظاهراً در آيه مفرد است در كشاف گفته قيعه به معنى قاع و يا جمع قاع است در اقرب الموارد نيز مفرد بودن آن را نقل كرده است و آن به معنى زمين وسيع و هموار است يعنى آنانكه كافراند اعمالشان مانند سرابى است در بيان هموار كه تشنه آن را آب مىپندارد اشاره به بى اثر بودن اعمال كفار است نسبت به آخرت.