ریشه قرن: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
=== قاموس قرآن === | |||
(بر وزن فلس) جمع كردن. «قَرْنُ الْبَعيرَيْنِ: جَمْعُهُما فى حَبْلٍ» دو شتر را با يك طناب بست. اقتران: اجتماع دو چيز يا چيزهاست در يك معنى از معانى، گويند: زيد قرين عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غيره. [زخرف:53]. يا ملائكه با او با هم بيايند. [زخرف:13]. اقران به معنى اطاقه و توانائى است يعنى قرين شدن در توانائى گويند: «اقرن الامر: اطاقه» يعنى منزه است خدائى كه اين مركب را بر ما مسخر كرد و گرنه ما بر تسخير آن توانا نبوديم. [ابراهيم:49]. در مفردات و اقرب گفته تقرين براى كثرت و مبالغه است يعنى گناهكاران را بينى كه با زنجيرها به شدت به هم بسته شدهاند. *** [انعام:6]. راغب گفته: قرن جماعتى را گويندكه در زمان واحد نزديك به هم زندگى مىكنند، جمع آن قرون است «اَلْقَرْنُ: الْقَوْمُ الْمُقْتَرِنُونَ فى زَمَنِ واحِدٍ» طبرسى فرموده: قرن مردم هر زمان است و آن از نزديك به هم بودن در يك زمان متخذ شده، زجاج گويد: به نظر من قرن اهل هر زمانى است كه در آن پيغمبرى يا طبقهاى از اهل علم بوده است. در قاموس و اقرب گفته: قرن هر امتى است كه هلاك شده واحدى از آنها باقى نمانده است ولى قيد هلاك شدن مورد تصديق قرآن نيست بلكه اعم است مثل آيه اول كه درباره امت هلاك شده است و مثل [انعام:6]. كه به وجود آمدن مراد است نه هلاك شدن ايضاً [مؤمنون:42]. به هر حال مراد از قرن و قرون در قرآن زمان نيست خواه صد سال باشد يا كمتر يا بيشتر. *** قرين: رفيق. [صافات:51]. [زخرف:36]. هركه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براو مىگماريمكه مصاحب اوست، آيات قرآن صريح اند در اينكه هر كه به خدا توجه كند ملائكه بر او نازل شده ياريش مىكنند [فصّلت:30]. و آنانكه از خدا رو گردانند شياطين به سراغشان آمده بر اصرارشان مىافزايند مثل آيه ما نحن فيه و [مريم:83]. و غيره. [ق:23-27]. ظاهراً مراد از قرين اول همان رقيب عتيد و شهيد است كه در آيات ما قبل آمده از قرين دوم شيطان مضل است كه در آيه «نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً» و غيره مذكور است. | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" | ||
خط ۱۹: | خط ۲۳: | ||
|الْقُرُونِ || ۷ | |الْقُرُونِ || ۷ | ||
|- | |- | ||
| | |مُقَرَّنِينَ || ۳ | ||
|- | |- | ||
|قُرُوناً || ۳ | |قُرُوناً || ۳ |
نسخهٔ ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۱۱
تکرار در قرآن: ۳۳(بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فلس) جمع كردن. «قَرْنُ الْبَعيرَيْنِ: جَمْعُهُما فى حَبْلٍ» دو شتر را با يك طناب بست. اقتران: اجتماع دو چيز يا چيزهاست در يك معنى از معانى، گويند: زيد قرين عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غيره. [زخرف:53]. يا ملائكه با او با هم بيايند. [زخرف:13]. اقران به معنى اطاقه و توانائى است يعنى قرين شدن در توانائى گويند: «اقرن الامر: اطاقه» يعنى منزه است خدائى كه اين مركب را بر ما مسخر كرد و گرنه ما بر تسخير آن توانا نبوديم. [ابراهيم:49]. در مفردات و اقرب گفته تقرين براى كثرت و مبالغه است يعنى گناهكاران را بينى كه با زنجيرها به شدت به هم بسته شدهاند. *** [انعام:6]. راغب گفته: قرن جماعتى را گويندكه در زمان واحد نزديك به هم زندگى مىكنند، جمع آن قرون است «اَلْقَرْنُ: الْقَوْمُ الْمُقْتَرِنُونَ فى زَمَنِ واحِدٍ» طبرسى فرموده: قرن مردم هر زمان است و آن از نزديك به هم بودن در يك زمان متخذ شده، زجاج گويد: به نظر من قرن اهل هر زمانى است كه در آن پيغمبرى يا طبقهاى از اهل علم بوده است. در قاموس و اقرب گفته: قرن هر امتى است كه هلاك شده واحدى از آنها باقى نمانده است ولى قيد هلاك شدن مورد تصديق قرآن نيست بلكه اعم است مثل آيه اول كه درباره امت هلاك شده است و مثل [انعام:6]. كه به وجود آمدن مراد است نه هلاك شدن ايضاً [مؤمنون:42]. به هر حال مراد از قرن و قرون در قرآن زمان نيست خواه صد سال باشد يا كمتر يا بيشتر. *** قرين: رفيق. [صافات:51]. [زخرف:36]. هركه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براو مىگماريمكه مصاحب اوست، آيات قرآن صريح اند در اينكه هر كه به خدا توجه كند ملائكه بر او نازل شده ياريش مىكنند [فصّلت:30]. و آنانكه از خدا رو گردانند شياطين به سراغشان آمده بر اصرارشان مىافزايند مثل آيه ما نحن فيه و [مريم:83]. و غيره. [ق:23-27]. ظاهراً مراد از قرين اول همان رقيب عتيد و شهيد است كه در آيات ما قبل آمده از قرين دوم شيطان مضل است كه در آيه «نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً» و غيره مذكور است.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
قَرِيناً | ۲ |
قَرْنٍ | ۵ |
قَرْناً | ۲ |
الْقُرُونَ | ۲ |
الْقُرُونِ | ۷ |
مُقَرَّنِينَ | ۳ |
قُرُوناً | ۳ |
قَرِينٌ | ۲ |
قُرَنَاءَ | ۱ |
مُقْرِنِينَ | ۱ |
الْقَرِينُ | ۱ |
مُقْتَرِنِينَ | ۱ |
الْقُرُونُ | ۱ |
قَرِينُهُ | ۲ |