ریشه قلب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
=== قاموس قرآن ===
برگرداندن. كردن وارونه راغب گويد: قلب شى‏ء گردان و گرديدن آن است از وجهى به وجهى مثل گرداندن لباس و گرداندن انسان از طريقه‏اش. [عنكبوت:21]. يعنى به سوى او برگردانده مى‏شويد مثل [بقره:28]. تقليب: برگرداندن و آن براى كثرت و مبالغه است [توبه:48]. از پيش فتنه جويى كرده و كارها را بر تو آشفته نمودند. [كهف:18]. آنها را به راست و چپ برمى گردانديم. انقلاب: انصراف دادن و برگشتن. [مطفّفين:31]. و چون نزد اهلشان برگشتند شادمان برگشتند. تقلب: تحول و تصرف در امور است. [شعراء:219-218]. به نظر الميزان يعنى خداييكه د رحال قيام نماز تو را مى‏بيند و نيز تحول تو را در ميان ساجدان مى‏بيند اشاره است به نماز جماعت آن حضرت شايد مراد آن باشد كه خدا قيام و تلاش تو را در ميان مردمان خاضع به دين مى‏بيند طبرسى قيام را صلوة فرادى و تقلب... را نماز جماعت دانسته يعنى خدا در هر دو حال تو را مى‏بيند. بقولى: خدا گردش تو را در اصلاب موحدان از پيغمبرى به پيغمبرى مى‏بيند تا تو را پيغمبر بوجود آورد از ابن عباس و در روايتى از عكرمه و عطاء و آن از ابى جعفرباقر و جعفرصادق «صلوات الله‏عليهما» نقل شده كه كه فرمودند: «فى اَصْلابِ النَّبييّنَ نَبِىٍّ بَعْدَ نَبِىٍ حَتَّى اَخْرَجَهُ مِنْ صُلْبِ اَبيِه مِنْ نَكاحٍ غَيْرُ سِفاحٍ مِنْ لَدُنْ آدَمَ «عليه السلام» (مجمع). * [غافر:4]. مراد از تقلب تصرف و تلاش در كارهاى زندگى است. * [محمّد:19]. ظاهرا هر دو مصدر ميمى اند يعنى خدا گردش و اقامت شما را مى‏داند. * [شعراء:227]. منقلب اگر مصدر ميمى باشد معنى اين مى‏شود: به زودى ستمكاران مى‏دانند به چه انقلابى منقلب مى‏شوند به نظر مى‏آيد مرادظهور حقائق معاصى در وجود آدمى است مثل [احزاب:66]. [نور:37]. [رحمن:41]. از اين آيات و آيات ديگر روشن مى شود كه ابدان بدكاران در آخرت متحول و منقلب به صورتى خواهد شد كه نعوذبالله منها. بعضى آن را اسم مكان گرفته و گويند: ستمكاران زود مى‏دانند به چه مكانى برخواهند گشت و آن آتش است.
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"
خط ۲۳: خط ۲۷:
|يَنْقَلِبُ‌ || ۲  
|يَنْقَلِبُ‌ || ۲  
|-
|-
|تَقَلُّبَ‌ || ۱  
|تَقَلُّبَ‌ || ۱  
|-
|-
|قَلْبِهِ‌ || ۴  
|قَلْبِهِ‌ || ۴  
خط ۴۹: خط ۵۳:
|فَانْقَلَبُوا || ۱  
|فَانْقَلَبُوا || ۱  
|-
|-
|تَقَلُّبُ‌ || ۱  
|تَقَلُّبُ‌ || ۱  
|-
|-
|قُلُوبَهُمْ‌ || ۵  
|قُلُوبَهُمْ‌ || ۵  
|-
|-
|نُقَلِّبُ‌ || ۱  
|نُقَلِّبُ‌ || ۱  
|-
|-
|انْقَلَبُوا || ۴  
|انْقَلَبُوا || ۴  
خط ۶۱: خط ۶۵:
|قُلُوبٌ‌ || ۳  
|قُلُوبٌ‌ || ۳  
|-
|-
|قَلَّبُوا || ۱  
|قَلَّبُوا || ۱  
|-
|-
|قُلُوبُ‌ || ۲  
|قُلُوبُ‌ || ۲  
خط ۶۷: خط ۷۱:
|الْقُلُوبُ‌ || ۵  
|الْقُلُوبُ‌ || ۵  
|-
|-
|تَقَلُّبِهِمْ‌ || ۱  
|تَقَلُّبِهِمْ‌ || ۱  
|-
|-
|نُقَلِّبُهُمْ‌ || ۱  
|نُقَلِّبُهُمْ‌ || ۱  
|-
|-
|قَلْبَهُ‌ || ۲  
|قَلْبَهُ‌ || ۲  
خط ۷۵: خط ۷۹:
|مُنْقَلَباً || ۱  
|مُنْقَلَباً || ۱  
|-
|-
|يُقَلِّبُ‌ || ۲  
|يُقَلِّبُ‌ || ۲  
|-
|-
|انْقَلَبَ‌ || ۱  
|انْقَلَبَ‌ || ۱  
خط ۸۱: خط ۸۵:
|الْقُلُوبِ‌ || ۱  
|الْقُلُوبِ‌ || ۱  
|-
|-
|تَتَقَلَّبُ‌ || ۱  
|تَتَقَلَّبُ‌ || ۱  
|-
|-
|بِقَلْبٍ‌ || ۳  
|بِقَلْبٍ‌ || ۳  
|-
|-
|تَقَلُّبَکَ‌ || ۱  
|تَقَلُّبَکَ‌ || ۱  
|-
|-
|مُنْقَلَبٍ‌ || ۱  
|مُنْقَلَبٍ‌ || ۱  
خط ۱۰۱: خط ۱۰۵:
|قُلُوبِهِنَ‌ || ۱  
|قُلُوبِهِنَ‌ || ۱  
|-
|-
|تُقَلَّبُ‌ || ۱  
|تُقَلَّبُ‌ || ۱  
|-
|-
|تَقَلُّبُهُمْ‌ || ۱  
|تَقَلُّبُهُمْ‌ || ۱  
|-
|-
|قَلْبِ‌ || ۱  
|قَلْبِ‌ || ۱  
خط ۱۰۹: خط ۱۱۳:
|لَمُنْقَلِبُونَ‌ || ۱  
|لَمُنْقَلِبُونَ‌ || ۱  
|-
|-
|مُتَقَلَّبَکُمْ‌ || ۱  
|مُتَقَلَّبَکُمْ‌ || ۱  
|-
|-
|قُلُوبٍ‌ || ۱  
|قُلُوبٍ‌ || ۱  

نسخهٔ ‏۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۵۸

تکرار در قرآن: ۱۶۸(بار)

لیست کلمات مشتق شده

قاموس قرآن

برگرداندن. كردن وارونه راغب گويد: قلب شى‏ء گردان و گرديدن آن است از وجهى به وجهى مثل گرداندن لباس و گرداندن انسان از طريقه‏اش. [عنكبوت:21]. يعنى به سوى او برگردانده مى‏شويد مثل [بقره:28]. تقليب: برگرداندن و آن براى كثرت و مبالغه است [توبه:48]. از پيش فتنه جويى كرده و كارها را بر تو آشفته نمودند. [كهف:18]. آنها را به راست و چپ برمى گردانديم. انقلاب: انصراف دادن و برگشتن. [مطفّفين:31]. و چون نزد اهلشان برگشتند شادمان برگشتند. تقلب: تحول و تصرف در امور است. [شعراء:219-218]. به نظر الميزان يعنى خداييكه د رحال قيام نماز تو را مى‏بيند و نيز تحول تو را در ميان ساجدان مى‏بيند اشاره است به نماز جماعت آن حضرت شايد مراد آن باشد كه خدا قيام و تلاش تو را در ميان مردمان خاضع به دين مى‏بيند طبرسى قيام را صلوة فرادى و تقلب... را نماز جماعت دانسته يعنى خدا در هر دو حال تو را مى‏بيند. بقولى: خدا گردش تو را در اصلاب موحدان از پيغمبرى به پيغمبرى مى‏بيند تا تو را پيغمبر بوجود آورد از ابن عباس و در روايتى از عكرمه و عطاء و آن از ابى جعفرباقر و جعفرصادق «صلوات الله‏عليهما» نقل شده كه كه فرمودند: «فى اَصْلابِ النَّبييّنَ نَبِىٍّ بَعْدَ نَبِىٍ حَتَّى اَخْرَجَهُ مِنْ صُلْبِ اَبيِه مِنْ نَكاحٍ غَيْرُ سِفاحٍ مِنْ لَدُنْ آدَمَ «عليه السلام» (مجمع). * [غافر:4]. مراد از تقلب تصرف و تلاش در كارهاى زندگى است. * [محمّد:19]. ظاهرا هر دو مصدر ميمى اند يعنى خدا گردش و اقامت شما را مى‏داند. * [شعراء:227]. منقلب اگر مصدر ميمى باشد معنى اين مى‏شود: به زودى ستمكاران مى‏دانند به چه انقلابى منقلب مى‏شوند به نظر مى‏آيد مرادظهور حقائق معاصى در وجود آدمى است مثل [احزاب:66]. [نور:37]. [رحمن:41]. از اين آيات و آيات ديگر روشن مى شود كه ابدان بدكاران در آخرت متحول و منقلب به صورتى خواهد شد كه نعوذبالله منها. بعضى آن را اسم مكان گرفته و گويند: ستمكاران زود مى‏دانند به چه مكانى برخواهند گشت و آن آتش است.

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
قُلُوبِهِمْ‌ ۳۷
قُلُوبُکُمْ‌ ۵
قُلُوبُنَا ۴
قُلُوبِهِمُ‌ ۵
قَلْبِکَ‌ ۳
قُلُوبُهُمْ‌ ۲۱
يَنْقَلِبُ‌ ۲
تَقَلُّبَ‌ ۱
قَلْبِهِ‌ ۴
قَلْبِي‌ ۱
قَلْبُهُ‌ ۲
قُلُوبَنَا ۱
قُلُوبِکُمْ‌ ۹
فَيَنْقَلِبُوا ۱
انْقَلَبْتُمْ‌ ۲
يَنْقَلِبْ‌ ۲
فَتَنْقَلِبُوا ۲
قُلُوبِ‌ ۹
الْقَلْبِ‌ ۱
فَانْقَلَبُوا ۱
تَقَلُّبُ‌ ۱
قُلُوبَهُمْ‌ ۵
نُقَلِّبُ‌ ۱
انْقَلَبُوا ۴
مُنْقَلِبُونَ‌ ۲
قُلُوبٌ‌ ۳
قَلَّبُوا ۱
قُلُوبُ‌ ۲
الْقُلُوبُ‌ ۵
تَقَلُّبِهِمْ‌ ۱
نُقَلِّبُهُمْ‌ ۱
قَلْبَهُ‌ ۲
مُنْقَلَباً ۱
يُقَلِّبُ‌ ۲
انْقَلَبَ‌ ۱
الْقُلُوبِ‌ ۱
تَتَقَلَّبُ‌ ۱
بِقَلْبٍ‌ ۳
تَقَلُّبَکَ‌ ۱
مُنْقَلَبٍ‌ ۱
يَنْقَلِبُونَ‌ ۱
قَلْبِهَا ۱
تُقْلَبُونَ‌ ۱
قَلْبَيْنِ‌ ۱
لِقُلُوبِکُمْ‌ ۱
قُلُوبِهِنَ‌ ۱
تُقَلَّبُ‌ ۱
تَقَلُّبُهُمْ‌ ۱
قَلْبِ‌ ۱
لَمُنْقَلِبُونَ‌ ۱
مُتَقَلَّبَکُمْ‌ ۱
قُلُوبٍ‌ ۱
يَنْقَلِبَ‌ ۱
قَلْبٌ‌ ۱
قُلُوبِنَا ۱
قُلُوبُکُمَا ۱

ریشه‌های مرتبط