الْفَزَع: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه فزع | فزع]] (۶ بار) [[کلمه با ریشه:: فزع| ]] | *[[ریشه فزع | فزع]] (۶ بار) [[کلمه با ریشه:: فزع| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
خوف «فَزَعَ مِنْهُ: خافَ» راغب گويد: انقباض و نفارى است از شىء مخيف كه بر انسان عارض شود و آن از جنس جزع است. [انبیاء:103]. خوف بزرگ محزونشان نكند. [ص:22]. چون بر داود وارد شدند از آنها ترسيد. [سباء:23]. فُزِّعَ به صيغه مجهول از باب تفعيل به معنى ازاله فزع است در اقرب الموارد آمده: «فُزِّعَ عَنْ فُلانٍ: كَشَفَ عَنْهُ الْفَزَعَ» در مجمع و مفردات نيز چنين گفته است. يعنى چون ترس از قلوبشان برداشته شد گفتند: پروردگارتان چه گفت؟ [نمل:87]. گفتهاند ذكر «فَزَع» به صيغه ماضى پس از «يُنْفَخُ» براى محقق الوقوع بودن است ظاهر معنى آن است كه: روزى كه در صور دميده شود اهل آسمانها و زمين به فزع افتند مگر آنكه خدا خواهد و همه خاضعانه به سوى خدا آيند. به نظر مىآيد: مراد از نفخ صور نفخه دوم و زنده شدن مردگان است كه نفخه اول ظاهراً دفعى و مجالى به خوف نخواهد داد [يس:49-50]. و نيز مؤيّد آن جمله «اِلَّا مَنْ شاءَاللَّهُ» است كه در ترس نخواهند بود و آنها به احتمال قوى نيكوكارنند كه در آيه [نمل:89]. فرموده و ايضاً مؤيّد آن «وَ كُلٌ اَتَوْهُ داخِرينَ» است كه همه ترسيده و خاضعانه پيش خدا خواهند آمد. ولى آيه [زمر:68]. راجع به نفخ اول است كه همه جز آنكه خدا خواهد خواهند مرد ظاهراً مراد ملائكهاند كه مرگ شامل حالشان نخواهد بود شايد مراد از فزع در آيه اول مرگ باشد آنوقت نظير آيه دوم بوده و «كُلٌّ اَتَوْهُ داخِرينَ» راجع به نفخ دوم خواهد بود. واللَّهالعالم. *** فزع چون باالى متعدى شود به معنى استغاثه آيد «فَزَعَ اِلَيْه» يعنى به او پناه برد و استغاثه كرد چون با «لام» متعدى شود معنى پناه دادن مى دهد «فَزَع له» به او پناه داد و به فريادش رسيد. مفزع: محل پناه در صحيفه سجاديه دعاى هفتم آمده:«وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِّاتِ» تو محل پناه در شدائد. | |||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۴۲
ریشه کلمه
- فزع (۶ بار)
قاموس قرآن
خوف «فَزَعَ مِنْهُ: خافَ» راغب گويد: انقباض و نفارى است از شىء مخيف كه بر انسان عارض شود و آن از جنس جزع است. [انبیاء:103]. خوف بزرگ محزونشان نكند. [ص:22]. چون بر داود وارد شدند از آنها ترسيد. [سباء:23]. فُزِّعَ به صيغه مجهول از باب تفعيل به معنى ازاله فزع است در اقرب الموارد آمده: «فُزِّعَ عَنْ فُلانٍ: كَشَفَ عَنْهُ الْفَزَعَ» در مجمع و مفردات نيز چنين گفته است. يعنى چون ترس از قلوبشان برداشته شد گفتند: پروردگارتان چه گفت؟ [نمل:87]. گفتهاند ذكر «فَزَع» به صيغه ماضى پس از «يُنْفَخُ» براى محقق الوقوع بودن است ظاهر معنى آن است كه: روزى كه در صور دميده شود اهل آسمانها و زمين به فزع افتند مگر آنكه خدا خواهد و همه خاضعانه به سوى خدا آيند. به نظر مىآيد: مراد از نفخ صور نفخه دوم و زنده شدن مردگان است كه نفخه اول ظاهراً دفعى و مجالى به خوف نخواهد داد [يس:49-50]. و نيز مؤيّد آن جمله «اِلَّا مَنْ شاءَاللَّهُ» است كه در ترس نخواهند بود و آنها به احتمال قوى نيكوكارنند كه در آيه [نمل:89]. فرموده و ايضاً مؤيّد آن «وَ كُلٌ اَتَوْهُ داخِرينَ» است كه همه ترسيده و خاضعانه پيش خدا خواهند آمد. ولى آيه [زمر:68]. راجع به نفخ اول است كه همه جز آنكه خدا خواهد خواهند مرد ظاهراً مراد ملائكهاند كه مرگ شامل حالشان نخواهد بود شايد مراد از فزع در آيه اول مرگ باشد آنوقت نظير آيه دوم بوده و «كُلٌّ اَتَوْهُ داخِرينَ» راجع به نفخ دوم خواهد بود. واللَّهالعالم. *** فزع چون باالى متعدى شود به معنى استغاثه آيد «فَزَعَ اِلَيْه» يعنى به او پناه برد و استغاثه كرد چون با «لام» متعدى شود معنى پناه دادن مى دهد «فَزَع له» به او پناه داد و به فريادش رسيد. مفزع: محل پناه در صحيفه سجاديه دعاى هفتم آمده:«وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِّاتِ» تو محل پناه در شدائد.