ریشه غنم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(بر وزن فلس و قفل) و غنيمت هم به معنى غنيمت جنگ است و هم به معنى هر فايده. و معنى اول از مصاديق معناى دوم است پس آن يك معنى بيشتر ندارد و آن هر فايده است اينك اقوال بزرگان در معنى آن: راغب گويد: غُنْم (بر وزن قفل) در اصل دست يافتن به گوسفند است سپس در هر دست يافته به كار رفته خواه از دشمن باشد يا غير آن. قاموس آن را فيىءِ و رسيدن به شىء بدون مشقت گفته است ظاهراً مرادش از «فيىء» غنيمت است گرچه فيىء غنائم بعد از چنگ است. در اقرب الموارد آمده: غنيمت آن است كه از محاربين در حال جنگ گرفته شود و هر شىء به دست آمده غنم، مغنم و غنيمت ناميده مىشود. طبرسى رحمهاللَّه در ذيل آيه «وَاَعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ...» در بيان «اللغة» آن را غنيمت جنگى گفته در ذيل «المعنى» فرموده: در عرف لغت به هر فائده غنم وغنيمت گفته مىشود. در المنار ذيل آيه فوق گفته: غنم، مغنم و غنيمت در لغت چيزى است كه به دست انسان بى مشقت آيد چنانكه قاموس گفته. سپس به قيد «مشقت» اشكال كرده كه در موارد غنيمت صادق نيست و بعد گفته: متبادر از استعمال اين است كه غنيمت و غنم آن چيزى است كه انسان به دست مىآورد بى آنكه مالى و غيره درباره آن بذل كند. خلاصه آنكه: غنيمت در اصل به معنى كل فائده است. [نساء:94]. در كل فائده است چنانكه طبرسى آن را فواضل نمتها و رزق گفته است. ايضاً در المنار رزق و فواضل نعمت گفته است. [انفال:41]. بدانيد آنچه فائده بردهايد از چيزى، پنج يك آن براى خدا و رسول و قريب رسول (امام كه ذىالقربى مفرد است) و يتيمان و مسكينان و ابن سبيل است، اگر به خدا و به آنچه روز فرقان (روز بدر) و روزى كه دو گروه مسلمان و مشرك با هم ملاقات كردند، ايمان داريد. ظهور آيه مىرساند كه خمس يك حكم تشريعى ابدى است در هر فائده كه به انسان مىرسد خواه به وسيله جنگ باشد يا غير آن و اينكه مورد نزول آيه غنائم جنگى است مخصص آن نمىتواند باشد بلكه مورد سبب نزول حكم كلى است كه مورد يكى از مصاديق آن است. لذا ائمه اهل بيت عليهم السلام آن را كل فائده فرموده و فوائده هفتگانه را: غنائم جنگى، ارباح مكاسب، زمينى كه ذمى از مسلمان خريده، معدن، گنج، مال مختلط به حرام و آنچه با غواصى به دست آيد، از آن شمردهاند شيخ عليه الرحمة در استبصار باب وجوب الخمس از امام صادق «عليهالسلام» نقل كرده كه راوى از آيه «وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمْسَهُ وَ لِلرَّسُولِ» امام فرمود: «هِىَ وَاللَّهِ اَلْاِفادَةُ يَوْماً بِيَوْمٍ...» اين روايت در كافى نيز نقل شده است و در كافى از سماعة نقل شده كه از ابوالحسن «عليهالسلام» (امام كاظم) سؤال كردم از خمس فرمود: «فى كُلِّ ما اَفادَ النَّاسُ مِنْ قَليلٍ اَوْكَثيرٍ». بقيه سخن در «خمس» ديده شود. مغانم: جمع مغنم به معنى غنيمت است [فتح:19]. مغانم چهار بار در قرآن مجيد آمده است: [نساء:94]، [فتح:15-19-20]. ظاهراً جز آيه نساء همه دباره غنائم جنگىاند. | (بر وزن فلس و قفل) و غنيمت هم به معنى غنيمت جنگ است و هم به معنى هر فايده. و معنى اول از مصاديق معناى دوم است پس آن يك معنى بيشتر ندارد و آن هر فايده است اينك اقوال بزرگان در معنى آن: راغب گويد: غُنْم (بر وزن قفل) در اصل دست يافتن به گوسفند است سپس در هر دست يافته به كار رفته خواه از دشمن باشد يا غير آن. قاموس آن را فيىءِ و رسيدن به شىء بدون مشقت گفته است ظاهراً مرادش از «فيىء» غنيمت است گرچه فيىء غنائم بعد از چنگ است. در اقرب الموارد آمده: غنيمت آن است كه از محاربين در حال جنگ گرفته شود و هر شىء به دست آمده غنم، مغنم و غنيمت ناميده مىشود. طبرسى رحمهاللَّه در ذيل آيه «وَاَعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ...» در بيان «اللغة» آن را غنيمت جنگى گفته در ذيل «المعنى» فرموده: در عرف لغت به هر فائده غنم وغنيمت گفته مىشود. در المنار ذيل آيه فوق گفته: غنم، مغنم و غنيمت در لغت چيزى است كه به دست انسان بى مشقت آيد چنانكه قاموس گفته. سپس به قيد «مشقت» اشكال كرده كه در موارد غنيمت صادق نيست و بعد گفته: متبادر از استعمال اين است كه غنيمت و غنم آن چيزى است كه انسان به دست مىآورد بى آنكه مالى و غيره درباره آن بذل كند. خلاصه آنكه: غنيمت در اصل به معنى كل فائده است. [نساء:94]. در كل فائده است چنانكه طبرسى آن را فواضل نمتها و رزق گفته است. ايضاً در المنار رزق و فواضل نعمت گفته است. [انفال:41]. بدانيد آنچه فائده بردهايد از چيزى، پنج يك آن براى خدا و رسول و قريب رسول (امام كه ذىالقربى مفرد است) و يتيمان و مسكينان و ابن سبيل است، اگر به خدا و به آنچه روز فرقان (روز بدر) و روزى كه دو گروه مسلمان و مشرك با هم ملاقات كردند، ايمان داريد. ظهور آيه مىرساند كه خمس يك حكم تشريعى ابدى است در هر فائده كه به انسان مىرسد خواه به وسيله جنگ باشد يا غير آن و اينكه مورد نزول آيه غنائم جنگى است مخصص آن نمىتواند باشد بلكه مورد سبب نزول حكم كلى است كه مورد يكى از مصاديق آن است. لذا ائمه اهل بيت عليهم السلام آن را كل فائده فرموده و فوائده هفتگانه را: غنائم جنگى، ارباح مكاسب، زمينى كه ذمى از مسلمان خريده، معدن، گنج، مال مختلط به حرام و آنچه با غواصى به دست آيد، از آن شمردهاند شيخ عليه الرحمة در استبصار باب وجوب الخمس از امام صادق «عليهالسلام» نقل كرده كه راوى از آيه «وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمْسَهُ وَ لِلرَّسُولِ» امام فرمود: «هِىَ وَاللَّهِ اَلْاِفادَةُ يَوْماً بِيَوْمٍ...» اين روايت در كافى نيز نقل شده است و در كافى از سماعة نقل شده كه از ابوالحسن «عليهالسلام» (امام كاظم) سؤال كردم از خمس فرمود: «فى كُلِّ ما اَفادَ النَّاسُ مِنْ قَليلٍ اَوْكَثيرٍ». بقيه سخن در «خمس» ديده شود. مغانم: جمع مغنم به معنى غنيمت است [فتح:19]. مغانم چهار بار در قرآن مجيد آمده است: [نساء:94]، [فتح:15-19-20]. ظاهراً جز آيه نساء همه دباره غنائم جنگىاند. | ||
(بر وزن فرس) گوسفند. [انعام:146]. و از گاو و گوسفند بر يهود پيه آنها را حرام كرديم [طه:18]. آن عصاى من است، بر آن تكيه مىكنم، با آن برگها را براى گوسفندانم تكانم مىدهم، اين لفظ شامل مطلق گوسفند و بز است و از خود مفرد ندارد، واحد آن شاة است. | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۵۱
تکرار در قرآن: ۹(بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فلس و قفل) و غنيمت هم به معنى غنيمت جنگ است و هم به معنى هر فايده. و معنى اول از مصاديق معناى دوم است پس آن يك معنى بيشتر ندارد و آن هر فايده است اينك اقوال بزرگان در معنى آن: راغب گويد: غُنْم (بر وزن قفل) در اصل دست يافتن به گوسفند است سپس در هر دست يافته به كار رفته خواه از دشمن باشد يا غير آن. قاموس آن را فيىءِ و رسيدن به شىء بدون مشقت گفته است ظاهراً مرادش از «فيىء» غنيمت است گرچه فيىء غنائم بعد از چنگ است. در اقرب الموارد آمده: غنيمت آن است كه از محاربين در حال جنگ گرفته شود و هر شىء به دست آمده غنم، مغنم و غنيمت ناميده مىشود. طبرسى رحمهاللَّه در ذيل آيه «وَاَعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ...» در بيان «اللغة» آن را غنيمت جنگى گفته در ذيل «المعنى» فرموده: در عرف لغت به هر فائده غنم وغنيمت گفته مىشود. در المنار ذيل آيه فوق گفته: غنم، مغنم و غنيمت در لغت چيزى است كه به دست انسان بى مشقت آيد چنانكه قاموس گفته. سپس به قيد «مشقت» اشكال كرده كه در موارد غنيمت صادق نيست و بعد گفته: متبادر از استعمال اين است كه غنيمت و غنم آن چيزى است كه انسان به دست مىآورد بى آنكه مالى و غيره درباره آن بذل كند. خلاصه آنكه: غنيمت در اصل به معنى كل فائده است. [نساء:94]. در كل فائده است چنانكه طبرسى آن را فواضل نمتها و رزق گفته است. ايضاً در المنار رزق و فواضل نعمت گفته است. [انفال:41]. بدانيد آنچه فائده بردهايد از چيزى، پنج يك آن براى خدا و رسول و قريب رسول (امام كه ذىالقربى مفرد است) و يتيمان و مسكينان و ابن سبيل است، اگر به خدا و به آنچه روز فرقان (روز بدر) و روزى كه دو گروه مسلمان و مشرك با هم ملاقات كردند، ايمان داريد. ظهور آيه مىرساند كه خمس يك حكم تشريعى ابدى است در هر فائده كه به انسان مىرسد خواه به وسيله جنگ باشد يا غير آن و اينكه مورد نزول آيه غنائم جنگى است مخصص آن نمىتواند باشد بلكه مورد سبب نزول حكم كلى است كه مورد يكى از مصاديق آن است. لذا ائمه اهل بيت عليهم السلام آن را كل فائده فرموده و فوائده هفتگانه را: غنائم جنگى، ارباح مكاسب، زمينى كه ذمى از مسلمان خريده، معدن، گنج، مال مختلط به حرام و آنچه با غواصى به دست آيد، از آن شمردهاند شيخ عليه الرحمة در استبصار باب وجوب الخمس از امام صادق «عليهالسلام» نقل كرده كه راوى از آيه «وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمْسَهُ وَ لِلرَّسُولِ» امام فرمود: «هِىَ وَاللَّهِ اَلْاِفادَةُ يَوْماً بِيَوْمٍ...» اين روايت در كافى نيز نقل شده است و در كافى از سماعة نقل شده كه از ابوالحسن «عليهالسلام» (امام كاظم) سؤال كردم از خمس فرمود: «فى كُلِّ ما اَفادَ النَّاسُ مِنْ قَليلٍ اَوْكَثيرٍ». بقيه سخن در «خمس» ديده شود. مغانم: جمع مغنم به معنى غنيمت است [فتح:19]. مغانم چهار بار در قرآن مجيد آمده است: [نساء:94]، [فتح:15-19-20]. ظاهراً جز آيه نساء همه دباره غنائم جنگىاند.
(بر وزن فرس) گوسفند. [انعام:146]. و از گاو و گوسفند بر يهود پيه آنها را حرام كرديم [طه:18]. آن عصاى من است، بر آن تكيه مىكنم، با آن برگها را براى گوسفندانم تكانم مىدهم، اين لفظ شامل مطلق گوسفند و بز است و از خود مفرد ندارد، واحد آن شاة است.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
مَغَانِمُ | ۱ |
الْغَنَمِ | ۱ |
غَنِمْتُمْ | ۲ |
غَنَمِي | ۱ |
غَنَمُ | ۱ |
مَغَانِمَ | ۳ |