الْعَزِيز: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه عزز | عزز]] (۱۱۹ بار) [[کلمه با ریشه:: عزز| ]]
*[[ریشه عزز | عزز]] (۱۱۹ بار) [[کلمه با ریشه:: عزز| ]]
=== قاموس قرآن ===
از اسماء حسنى است به معنى توانا و قادر در مجمع فرموده: عزيز توانائى است كه مغلوب نمى‏شود و به قولى: كسى است كه چيزى بر او ممتنع نيست. «العزيز القدير الذى لا يغالب و قبل هو القادر الذى لا يمتنع عليه شى‏ء اراد فعله». [بقره:129]، [بقره:209]. عزيز آنگاه كه درباره خدا به كار رفته نوعاً با يكى از اسماء حسنى توأم است مثل «حَكيم» در دو آيه فوق و مثل [ابراهيم:1]، [شعراء:9]، [نمل:78]، [ملك:2]، [ص:9]. و نظائر آن. اينها ظاهراً براى فهماندن اين حقيقت است كه خدا در عين عزّت و توانائى كارهايش از روى حكمت و مصلحت است و در عين حال مهربان، بخشاينده، وهاب، دانا، پسنديده و... است نبايد از عزّت خدا به هراسيد. گاهى در مقام تهديد آمده: [آل عمران:4]. در بعضی از آیات آمده: [حج:40]. ظاهراً مراد از عزيز در اين آيات منيع و دافع است يعنى خدا قوى است كسى او را زبون نتواند كرد و عزيز و منيع است كه كسى به مقام و سلطنت او نرسد. آيه چنين است «... وَلَيَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْيَنْصُرُهُ اِنَّ اللّهَ لَقَوِىٌ عَزيزٌ» شايد قوى اشاره به اصل قدرت و عزيز اشاره به عملى كردن آن باشد يعنى هم نيرومند است و هم بر اعمال آن تواناست و شايد در آياتى نظير آيه فوق نيز اين عنايت تصوّر شود. عزيز گاهى به معنى سخت و دشوار آمده مثل [ابراهيم:20]، [توبه:128]. ايضاً به معنى گرامى و محترم نحو [هود:91]. هكذا به معنى حكمران و شخص قدرتمند مثل [يوسف:30]، [يوسف:88]. در آيه [دخان:49]. گفته‏اند: بر سبيل استهزاء و تهكّم است. اعزّة: جمع عزيز است [نمل:34]. عزيزان اهل شهر را ذليلان گردانند.


*[[ال]]
*[[ال]]
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۹ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۰۳

آیات شامل این کلمه

«عزیز» از مادّه «عِزَّة» به معناى قدرتمندى است که شکست ناپذیر است، هم توانایى بر ارائه آیات بزرگ دارد، و هم در هم کوبنده تکذیب کنندگان است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

از اسماء حسنى است به معنى توانا و قادر در مجمع فرموده: عزيز توانائى است كه مغلوب نمى‏شود و به قولى: كسى است كه چيزى بر او ممتنع نيست. «العزيز القدير الذى لا يغالب و قبل هو القادر الذى لا يمتنع عليه شى‏ء اراد فعله». [بقره:129]، [بقره:209]. عزيز آنگاه كه درباره خدا به كار رفته نوعاً با يكى از اسماء حسنى توأم است مثل «حَكيم» در دو آيه فوق و مثل [ابراهيم:1]، [شعراء:9]، [نمل:78]، [ملك:2]، [ص:9]. و نظائر آن. اينها ظاهراً براى فهماندن اين حقيقت است كه خدا در عين عزّت و توانائى كارهايش از روى حكمت و مصلحت است و در عين حال مهربان، بخشاينده، وهاب، دانا، پسنديده و... است نبايد از عزّت خدا به هراسيد. گاهى در مقام تهديد آمده: [آل عمران:4]. در بعضی از آیات آمده: [حج:40]. ظاهراً مراد از عزيز در اين آيات منيع و دافع است يعنى خدا قوى است كسى او را زبون نتواند كرد و عزيز و منيع است كه كسى به مقام و سلطنت او نرسد. آيه چنين است «... وَلَيَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْيَنْصُرُهُ اِنَّ اللّهَ لَقَوِىٌ عَزيزٌ» شايد قوى اشاره به اصل قدرت و عزيز اشاره به عملى كردن آن باشد يعنى هم نيرومند است و هم بر اعمال آن تواناست و شايد در آياتى نظير آيه فوق نيز اين عنايت تصوّر شود. عزيز گاهى به معنى سخت و دشوار آمده مثل [ابراهيم:20]، [توبه:128]. ايضاً به معنى گرامى و محترم نحو [هود:91]. هكذا به معنى حكمران و شخص قدرتمند مثل [يوسف:30]، [يوسف:88]. در آيه [دخان:49]. گفته‏اند: بر سبيل استهزاء و تهكّم است. اعزّة: جمع عزيز است [نمل:34]. عزيزان اهل شهر را ذليلان گردانند.