الْأَصْفَاد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه صفد | صفد]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: صفد| ]] | *[[ریشه صفد | صفد]] (۲ بار) [[کلمه با ریشه:: صفد| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
به فتح (ص،ف) زنجيرى كه با آن دستها را به گردن مىبندند (مجمع) على هذا صفد با غلّ يكى است كه غلّ را نيز در نهايه همين طور معنى كرده است. در قرآن مجيد مكرّر آمده «الاغْلالُ فى اَعْتاقِهِمْ». صفاد به كسر (ص) نيز به معنى صفد است، جمع آن اصفاد مىباشد. [ابراهيم:49] و ظاهراً مراد از مقرنين بسته شدن دستها بگردن هاست يعنى: گناهماران را در آن روز مىبينى كه در غلها جمع شدهاند و دستها بگردنها بسته شده است. در واقع تقرين ميان دستها و گردن هاست نظير [فرقان:13]. احتمال دارد: مراد به هم بسته شدن كفّار باشد وآن در صورتى است كه صفد به معنى مطلق زنجير باشد چنانكه در صحاح و اقرب آن را آن را وثاق گفته است. ولى معناى اولى درستتر است كه غلّ و صفد به يك نفر پيچيده مىشوند در نهج البلاغه خطبه 222 هست «و اُجَّرَ فى الْاَغْلالِ مُصَفَّداً». [ص:37-38]. ظاهر آن است كه سليمان صلى اللّه عليه و آله و سلم دست و گردن شياطين را به هم بسته بود. | |||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۱۸
«أَصْفاد» جمع «صَفَد» (بر وزن نمد) و «صفاد» (بر وزن معاد) در اصل به معناى غل مى باشد. بعضى گفته اند به خصوص آن «غل و زنجیرى» را گویند که دست و گردن را به هم مى بندد; یعنى به معناى قید و بند آمده است. (مانند دستبندها و پابندهایى که بر زندانیان مى گذارند). بعضى از جمله «مُقَرَّنِینَ فِی الأَصْفادِ» «غل جامعه» را استفاده کردند و آن زنجیرى بوده است که دستها را به گردن مى بست; که با معناى «مُقَرَّنِین» که مفهوم نزدیکى را دارد متناسب است. این احتمال نیز داده شده که منظور از این جمله این است که آنها هر گروه در یک بند قرار داشتند.
ریشه کلمه
- صفد (۲ بار)
قاموس قرآن
به فتح (ص،ف) زنجيرى كه با آن دستها را به گردن مىبندند (مجمع) على هذا صفد با غلّ يكى است كه غلّ را نيز در نهايه همين طور معنى كرده است. در قرآن مجيد مكرّر آمده «الاغْلالُ فى اَعْتاقِهِمْ». صفاد به كسر (ص) نيز به معنى صفد است، جمع آن اصفاد مىباشد. [ابراهيم:49] و ظاهراً مراد از مقرنين بسته شدن دستها بگردن هاست يعنى: گناهماران را در آن روز مىبينى كه در غلها جمع شدهاند و دستها بگردنها بسته شده است. در واقع تقرين ميان دستها و گردن هاست نظير [فرقان:13]. احتمال دارد: مراد به هم بسته شدن كفّار باشد وآن در صورتى است كه صفد به معنى مطلق زنجير باشد چنانكه در صحاح و اقرب آن را آن را وثاق گفته است. ولى معناى اولى درستتر است كه غلّ و صفد به يك نفر پيچيده مىشوند در نهج البلاغه خطبه 222 هست «و اُجَّرَ فى الْاَغْلالِ مُصَفَّداً». [ص:37-38]. ظاهر آن است كه سليمان صلى اللّه عليه و آله و سلم دست و گردن شياطين را به هم بسته بود.