صِرَاط: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه صرط | صرط]] (۴۵ بار) [[کلمه با ریشه:: صرط| ]]
*[[ریشه صرط | صرط]] (۴۵ بار) [[کلمه با ریشه:: صرط| ]]
=== قاموس قرآن ===
راه [فاتحه:6-7]. صحاح و قاموس و اقرب آن را طريق گفته. طبرسى فرموده:راه آشكار وسيع. راغب گويد: راه راست. الميزان فرمايد: صراط، سبيل، طريق قريب المعنب اند. بايد دانست: آن در اكثر نزديك به تمام آيات قرآن در معناى راه خدا يعنى آيات قرآن در معناى راه خدا يعنى دين حق و شريعت حق به كار رفته است و در بعضى از آيات مى‏شود گفت مراد از آن راه معمولى است مثل [اعراف:86]. و مثل [ملك:22]. و نحو [صافات:23] صراط و با صاد و سين خوانده‏اند و. هر دو به يك معنى است. سرط در اصل به معنى بلعيدن است «سرطه سرطاً:ابتلعه» مجمع در علت تسميه راه به صراط فرموده كه: راه رهگذر را بلع مى‏كند. در اقرب گويد: راه رهگذر را بلع مى‏كند. دراقرب گويد: راه رونده در آن غايب مى‏شود مثل لقمه در شكم. در خاتمه، قول مجمع كه‏آن را راه آشكار وسيع گفته به واقع نزديك‏تر است از قول راغب كه راه راست گفته زيرا در بيشتر آيات وصف مستقيم با صراط ذكر شده و تأسيس از تأكيد بهتر است و اگر مثل صحاح و غيره مطلق مترادف مى‏شود و اصل عدم آن است .


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۸ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۱۵

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

راه [فاتحه:6-7]. صحاح و قاموس و اقرب آن را طريق گفته. طبرسى فرموده:راه آشكار وسيع. راغب گويد: راه راست. الميزان فرمايد: صراط، سبيل، طريق قريب المعنب اند. بايد دانست: آن در اكثر نزديك به تمام آيات قرآن در معناى راه خدا يعنى آيات قرآن در معناى راه خدا يعنى دين حق و شريعت حق به كار رفته است و در بعضى از آيات مى‏شود گفت مراد از آن راه معمولى است مثل [اعراف:86]. و مثل [ملك:22]. و نحو [صافات:23] صراط و با صاد و سين خوانده‏اند و. هر دو به يك معنى است. سرط در اصل به معنى بلعيدن است «سرطه سرطاً:ابتلعه» مجمع در علت تسميه راه به صراط فرموده كه: راه رهگذر را بلع مى‏كند. در اقرب گويد: راه رهگذر را بلع مى‏كند. دراقرب گويد: راه رونده در آن غايب مى‏شود مثل لقمه در شكم. در خاتمه، قول مجمع كه‏آن را راه آشكار وسيع گفته به واقع نزديك‏تر است از قول راغب كه راه راست گفته زيرا در بيشتر آيات وصف مستقيم با صراط ذكر شده و تأسيس از تأكيد بهتر است و اگر مثل صحاح و غيره مطلق مترادف مى‏شود و اصل عدم آن است .