صَرْعَى: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه صرع | صرع]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: صرع| ]] | *[[ریشه صرع | صرع]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: صرع| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
به فتح و كسر (ص) به خاك انداختن. «صَرَعَهُ صَرْعاً: طَرَحَهُ عَلزى الْاَرْضِ» رجل صريع يعنى مرد به خاك انداخته شده. قوم صرعى يعنى گروه به خاك انداخته شده[حاقة:7]. صرعى جمع صريع است يعنى:آن گروه را به خاك افتاده مىبينى گوئى تنههاى نخل سقوط كردهاند. در نهج البلاغه حكمت 408 فرموده: «مَنْ صارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ» هر كه با حق كشتى گيرد گيرد حق او را به خاك مىاندازد اين كلمه در قرآن فقط يكبار آمده است. صرع به معنى جنون و حمله از همين است. كه شخص در اثر عدم تعادل اعضاء به خاك مىافتد. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۵۸
ریشه کلمه
- صرع (۱ بار)
قاموس قرآن
به فتح و كسر (ص) به خاك انداختن. «صَرَعَهُ صَرْعاً: طَرَحَهُ عَلزى الْاَرْضِ» رجل صريع يعنى مرد به خاك انداخته شده. قوم صرعى يعنى گروه به خاك انداخته شده[حاقة:7]. صرعى جمع صريع است يعنى:آن گروه را به خاك افتاده مىبينى گوئى تنههاى نخل سقوط كردهاند. در نهج البلاغه حكمت 408 فرموده: «مَنْ صارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ» هر كه با حق كشتى گيرد گيرد حق او را به خاك مىاندازد اين كلمه در قرآن فقط يكبار آمده است. صرع به معنى جنون و حمله از همين است. كه شخص در اثر عدم تعادل اعضاء به خاك مىافتد.