شُعُوبا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه شعب‌ | شعب‌]] (۱۳ بار) [[کلمه با ریشه:: شعب‌| ]]
*[[ریشه شعب‌ | شعب‌]] (۱۳ بار) [[کلمه با ریشه:: شعب‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
جمع كردن. متفرّق كردن. در اقرب آن را جمع، تفريق، اصلاح، افساد معنى كرده و گويد در هر دو ضد به كار مى‏رود همچنين است قول مجمع. شعبه به معنى تكه و قسمت است چنانكه در نهايه آمده «اَلْحَياءُ شُعْبَةٌ مِنَ الْايمانِ» و از ابن مسعود نقل كرده: «اَلشَّبابُ شُعْبَةٌ مِنَ الْجُنُونِ». جمع آن شعب (بر وزن صرد) و شعاب است. [مرسلات:30]. يعنى برويد به سوى سايه‏اى كه سه شعبه دارد و سايه افكن نيست مراد از اين ظل ظاهراً دود است كه در آيه ديگر آمده [واقعة:41-44]. درست روشن نيست كه علت سه شاخه بودن آن چيست واللّه اعلم. [حجرات:13]. درباره شعب (بر وزن علم و فلس) كه جمع آن شعوب است سه قول هست يكى قبيله بزرگ. در مجمع گويد: آن طائفه بزرگى است مثل مضر و اين قول اكثر مفسران است. دوم‏آن كه شعب كمتراز قبيله است راغب گويد: شعب قبيله‏اى است كه از طائفه واحد منشعب باشد جمع آن شعوب است. سوم انكه شعوب عجم و قبائل عرب است در صافى فرموده به قول قمى شعوب عجم و قبائل عرب است و در مجمع آن را از امام صادق عليه السلام نقل كرده از ابو عبيده نقل شده: شعوب عجم است و اصل آن از تشعّب است كه نسب عجم بسيار پراكنده است. و نيز به معنى قبائل مختلط آمده است چنانكه در اقرب هست . زمخشرى در كشّاف گويد: شعب بالاترين طبقه از طبقات ششگانه است كه در عرب هست و آنها عبارتند از: شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ و فصيله. شعب جامع قبائل، قبيله جامع عمائر، عماره جامع بطون، بطن جامع افخاذ، فخذ جامع فصائل مى‏باشد: خزيمه شعب، كنانه قبيله، قريش عماره، قصّى بطن، هاشم فخذ و عباس فصيله است. آن را شعوب گفته‏اند كه قبائل از آن منشعب گرديدهاست. اين كلام رادراقرب الموارد نيز از كشّاف نقل كرده. و آن در صحاح نيز نقل شده ولى فصيله در مرتبه سوم آمده است. به نظر نگارنده مراد از شعوب جماعتهاى مختلط است كه تيره و طائفه در آنها ملحوظ نيست و شعبه‏ها و فرقه‏ها هستند كه امروز آن را ملت مى‏گوئيم استعمال عرب فعلا چنين است وآن را به جاى ملت به كار مى‏برند و مى‏گويند: الشعب الايرانى، الشعب المصرى. و قبائل همان تيره‏ها و طائفه‏ها و خانواده‏هاى بزرگ اند. در اول آيه كلمه «يا اَيُّها النّاس» روشن مى‏كند كه خطاب به عموم جهانيان است نه فقط عرب و موقع نزول قرآن عرب قبيله‏ها بود و ديگران ملتها يعنى: اى مردم ما شما را ملتها و قبيله‏ها گردانديم تا يكديگر را بشناسيد و معاملات و مواصلات داشته باشيد و همه را از يك نر و ماده آفريده‏ايم. غرض از آيه ظاهراً نفى تفاخر باانساب و احساب است و همه مردم يكسان اند و احترام و اكرام با تقوى است.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۷ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۰۱

آیات شامل این کلمه

در این که میان «شعوب» جمع «شَعْب» (بر وزن صعب) به معناى «گروه عظیمى از مردم» و «قبائل» جمع «قبیله» چه تفاوتى است؟ مفسران احتمالات مختلفى داده اند: جمعى گفته اند که دایره «شعوب» گسترده تر از دایره «قبائل» است، همانطور که «شعب» امروز بر یک «ملت» اطلاق مى شود.

بعضى «شعوب» را اشاره به «طوائف عجم»، و «قبائل» را، اشاره به «طوائف عرب» مى دانند. و بالاخره، بعضى دیگر، «شعوب» را از نظر انتساب انسان به مناطق جغرافیایى، و «قبائل» را ناظر به انتساب او به نژاد و خون، شمرده اند. ولى تفسیر اول، از همه مناسب تر به نظر مى رسد.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

جمع كردن. متفرّق كردن. در اقرب آن را جمع، تفريق، اصلاح، افساد معنى كرده و گويد در هر دو ضد به كار مى‏رود همچنين است قول مجمع. شعبه به معنى تكه و قسمت است چنانكه در نهايه آمده «اَلْحَياءُ شُعْبَةٌ مِنَ الْايمانِ» و از ابن مسعود نقل كرده: «اَلشَّبابُ شُعْبَةٌ مِنَ الْجُنُونِ». جمع آن شعب (بر وزن صرد) و شعاب است. [مرسلات:30]. يعنى برويد به سوى سايه‏اى كه سه شعبه دارد و سايه افكن نيست مراد از اين ظل ظاهراً دود است كه در آيه ديگر آمده [واقعة:41-44]. درست روشن نيست كه علت سه شاخه بودن آن چيست واللّه اعلم. [حجرات:13]. درباره شعب (بر وزن علم و فلس) كه جمع آن شعوب است سه قول هست يكى قبيله بزرگ. در مجمع گويد: آن طائفه بزرگى است مثل مضر و اين قول اكثر مفسران است. دوم‏آن كه شعب كمتراز قبيله است راغب گويد: شعب قبيله‏اى است كه از طائفه واحد منشعب باشد جمع آن شعوب است. سوم انكه شعوب عجم و قبائل عرب است در صافى فرموده به قول قمى شعوب عجم و قبائل عرب است و در مجمع آن را از امام صادق عليه السلام نقل كرده از ابو عبيده نقل شده: شعوب عجم است و اصل آن از تشعّب است كه نسب عجم بسيار پراكنده است. و نيز به معنى قبائل مختلط آمده است چنانكه در اقرب هست . زمخشرى در كشّاف گويد: شعب بالاترين طبقه از طبقات ششگانه است كه در عرب هست و آنها عبارتند از: شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ و فصيله. شعب جامع قبائل، قبيله جامع عمائر، عماره جامع بطون، بطن جامع افخاذ، فخذ جامع فصائل مى‏باشد: خزيمه شعب، كنانه قبيله، قريش عماره، قصّى بطن، هاشم فخذ و عباس فصيله است. آن را شعوب گفته‏اند كه قبائل از آن منشعب گرديدهاست. اين كلام رادراقرب الموارد نيز از كشّاف نقل كرده. و آن در صحاح نيز نقل شده ولى فصيله در مرتبه سوم آمده است. به نظر نگارنده مراد از شعوب جماعتهاى مختلط است كه تيره و طائفه در آنها ملحوظ نيست و شعبه‏ها و فرقه‏ها هستند كه امروز آن را ملت مى‏گوئيم استعمال عرب فعلا چنين است وآن را به جاى ملت به كار مى‏برند و مى‏گويند: الشعب الايرانى، الشعب المصرى. و قبائل همان تيره‏ها و طائفه‏ها و خانواده‏هاى بزرگ اند. در اول آيه كلمه «يا اَيُّها النّاس» روشن مى‏كند كه خطاب به عموم جهانيان است نه فقط عرب و موقع نزول قرآن عرب قبيله‏ها بود و ديگران ملتها يعنى: اى مردم ما شما را ملتها و قبيله‏ها گردانديم تا يكديگر را بشناسيد و معاملات و مواصلات داشته باشيد و همه را از يك نر و ماده آفريده‏ايم. غرض از آيه ظاهراً نفى تفاخر باانساب و احساب است و همه مردم يكسان اند و احترام و اكرام با تقوى است.