السّمُوم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه سمم | سمم]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: سمم| ]] | *[[ریشه سمم | سمم]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: سمم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
سُمّ (به فتح اول و فتح آن) به معنى سوراخ است. راغب تنگ بودن آن را نيز قيد كرده مثل سوراخ سوزن و بينى. زهر را از آن سمّ گويند كه در سوراخ كوچك در بدن را سمّ (به فتح و ضم( گويند. جمع آن سموم است (مجمع) سموم(به فتح س) باد گرمى است كه مانند سمّ نفوذ مىكند (راغب). [اعراف:40]. داخل بهشت نشوند تا ريسمان كشتى در سوراخ سوزن وارد شود معنى آيه در «جمل» گذشت [طور:27]، [واقعة:41-42]. مراد از سموم در هر دو آيه عذاب نافذ است [حجر:27]. نار سموم آتش نافذ ظاهراً حرارت و يا نيروى مخصوصى است كه جنّ از آن آفريده شده و در «جنّ» گذشت . | |||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۰۸
«سَمُوم» در لغت به معناى باد سوزانى است که گویى در تمام روزنه هاى پوست بدن انسان نفوذ مى کند; زیرا عرب به سوراخهاى بسیار ریز پوست بدن، «مَسْأَم»، مى گوید و سموم نیز به همین مناسبت بر چنین بادى اطلاق مى شود و مادّه «سمّ» نیز از همان است; چرا که در بدن نفوذ کرده و انسان را مى کشد یا بیمار مى سازد.
«زمخشرى» در «کشاف» مى گوید: «سموم» به بادهاى موذى و کشنده اى مى گویند که در روز مىوزد.
«مَسْأَم» از «سموم» گرفته شده و «سموم» در لغت به معناى باد سوزانى است که گویى در تمام روزنه هاى پوست بدن انسان نفوذ مى کند; زیرا عرب به سوراخ هاى بسیار ریز پوست بدن «مَسْأَم» مى گوید، و سموم نیز به همین مناسبت بر چنین بادى اطلاق مى شود و مادّه «سم» نیز از همان است چرا که در بدن نفوذ کرده و انسان را مى کشد یا بیمار مى سازد.
ریشه کلمه
- سمم (۴ بار)
قاموس قرآن
سُمّ (به فتح اول و فتح آن) به معنى سوراخ است. راغب تنگ بودن آن را نيز قيد كرده مثل سوراخ سوزن و بينى. زهر را از آن سمّ گويند كه در سوراخ كوچك در بدن را سمّ (به فتح و ضم( گويند. جمع آن سموم است (مجمع) سموم(به فتح س) باد گرمى است كه مانند سمّ نفوذ مىكند (راغب). [اعراف:40]. داخل بهشت نشوند تا ريسمان كشتى در سوراخ سوزن وارد شود معنى آيه در «جمل» گذشت [طور:27]، [واقعة:41-42]. مراد از سموم در هر دو آيه عذاب نافذ است [حجر:27]. نار سموم آتش نافذ ظاهراً حرارت و يا نيروى مخصوصى است كه جنّ از آن آفريده شده و در «جنّ» گذشت .