دَحَاهَا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
*[[ریشه دحى | دحى]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: دحى| ]] | *[[ریشه دحى | دحى]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: دحى| ]] | ||
*[[ریشه ها | ها]] (۱۳۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ها| ]] | *[[ریشه ها | ها]] (۱۳۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ها| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
[نازعات:30-31]. طبرسى فرموده: دحئ و دحى هر دو به معنى بسط و گستردن است. در صحاح گستردن و غلطانيدن گفته است. قاموس و اقرب نيز گستردن و بزرگ شدن شكم و استرسال آن به به پائين و غلطاندن گفتهاند. راغب آن را به معنى از جاى كندن مىداند. در نهج البلاغه خطبه 70آمده «اَللّهُمَّ داحَىَ الْمَدْحُوّاتِ وَ داعِمَ الْمَسْمُوكاتِ» يعنى اى خدائيكه گسترنده گستره هائى و بر پا كننده بالا رفته هائى منظور از مسموكات آسمانهاست «رَفَعَ سَمْكَها فَسَوّيها»و اگر دحو به معنى غلطاندن باشد معنى آنست: خدائيكه غلطاننده غلطندهها هستى. و بالا برنده آسمانها مىباشى و در خطبه 89 آمده «وَسَكَنَتِ الْاَرْضُ مَدْحُوَّةً فى لُجَّةِ تَيّارِهِ» زمين به حالت گسترده در دريائى موّاج و روان آرام گرفت. اگر مراد از دحو در آيه شريفه گسترش باشد معنى آن است كه زمين را پس از آسمان بگسترد و اگر به معنى غلطاندن باشد مثل غلطاندن سنگ سنگريزه در اين صورت با حركت وضعى و انتقالى زمين تطبيق مىشود يعنى: زمين را بعد از آسمان بگردش و چرخش در آورد . در كتاب آغاز و انجام جهان ص 39 با استفاده از معنائى كه اقرب الموارد براى دحو كرده، مىگويد زمين از پهلوى خورشيد مانند شكمى كع بزرگ شود به پائين آويزان گردد بيرون امد و اندك بزرگ شد و از خورشيد آويخته گرديد و بالاخره از آن جدا و پرتاب شد و مانند سنگريزه ايكه از بالاى كوه بغلطد با حركت وضعب و انتقالى به چرخش در آمد(به احتضار). به نظر نگارنده، گستردن بهتر مىآيد رجوع شود به «سماء» | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۳۷
«دَحا» از مادّه «دَحْو» (بر وزن محو) به معناى گستردن است، بعضى نیز آن را به معناى تکان دادن چیزى از محل اصلیش تفسیر کرده اند، و چون این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز مى گردد.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
[نازعات:30-31]. طبرسى فرموده: دحئ و دحى هر دو به معنى بسط و گستردن است. در صحاح گستردن و غلطانيدن گفته است. قاموس و اقرب نيز گستردن و بزرگ شدن شكم و استرسال آن به به پائين و غلطاندن گفتهاند. راغب آن را به معنى از جاى كندن مىداند. در نهج البلاغه خطبه 70آمده «اَللّهُمَّ داحَىَ الْمَدْحُوّاتِ وَ داعِمَ الْمَسْمُوكاتِ» يعنى اى خدائيكه گسترنده گستره هائى و بر پا كننده بالا رفته هائى منظور از مسموكات آسمانهاست «رَفَعَ سَمْكَها فَسَوّيها»و اگر دحو به معنى غلطاندن باشد معنى آنست: خدائيكه غلطاننده غلطندهها هستى. و بالا برنده آسمانها مىباشى و در خطبه 89 آمده «وَسَكَنَتِ الْاَرْضُ مَدْحُوَّةً فى لُجَّةِ تَيّارِهِ» زمين به حالت گسترده در دريائى موّاج و روان آرام گرفت. اگر مراد از دحو در آيه شريفه گسترش باشد معنى آن است كه زمين را پس از آسمان بگسترد و اگر به معنى غلطاندن باشد مثل غلطاندن سنگ سنگريزه در اين صورت با حركت وضعى و انتقالى زمين تطبيق مىشود يعنى: زمين را بعد از آسمان بگردش و چرخش در آورد . در كتاب آغاز و انجام جهان ص 39 با استفاده از معنائى كه اقرب الموارد براى دحو كرده، مىگويد زمين از پهلوى خورشيد مانند شكمى كع بزرگ شود به پائين آويزان گردد بيرون امد و اندك بزرگ شد و از خورشيد آويخته گرديد و بالاخره از آن جدا و پرتاب شد و مانند سنگريزه ايكه از بالاى كوه بغلطد با حركت وضعب و انتقالى به چرخش در آمد(به احتضار). به نظر نگارنده، گستردن بهتر مىآيد رجوع شود به «سماء»