يَخْدَعُوک: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
*[[ریشه خدع‌ | خدع‌]] (۵ بار) [[کلمه با ریشه:: خدع‌| ]]
*[[ریشه خدع‌ | خدع‌]] (۵ بار) [[کلمه با ریشه:: خدع‌| ]]
*[[ریشه ک‌ | ک‌]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک‌| ]]
*[[ریشه ک‌ | ک‌]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
حيله كردن. فريب دادن. در قاموس گويد: «خدعه خرعاً: ختله واراد به المكروه من حيث لا يعلم» و خديعه نيز به معنى حيله است . [انفال:62] هر گاه بخواهند فريب دهند خدا برايت كافى است. [بقره:9]. طبرسى فرموده: يخادعون در آيه بين الاثنين نيست زيرا مفاعله گاهى يكطرفى مى‏آيد مثل «عافاهُ اللّه وَ عاقَبْتُ الُّلصَّ» در اقرب الموارد گويد مخادله مثل خدع است . ناگفته نماند: مفاعله اغلب براى بين الاثنين الست و گاهى براى تكثير مى‏آيد چنانكه در مقدّمه المنجد گفته است. بنظر مى‏آيد مفاعله در آيه فوق براى كثرت باشد يعنى: منافقان شديداً با خدا خدعه مى‏كنند . * [نساء:142] حقّا كه منافقان خدا را فريب مى‏دهند خدا فريب دهنده آنهاست. اگر گويند: آيا مى‏شود به خدا نسبت مخادله داد؟ آيا مى‏شود گفت كه خدا فريب مى‏دهد؟. گوئيم: اين تعبير و نظير آن در قرآن بسيار است مثل [آل عمران :54]، [رعد:42]، [نمل:50]، [انفال:30]. مكر ابتدائى مذموم و از صفات ناپسند است ولى مكر در مقابل مكر ممدوح و قابل ستايش است مثلا كسى كه مى‏خواهد شخصى را به خواب دهد و پول او را به دزدد اين شخص متوجّه شده جاى پول را عوض مى‏كند. تصميم اوّلى مذموم و قبيح است ولى حيله شخص دوم كه د ر واقع چاره جوئى در مقابل حيله است ممدوح مى‏باشد. آنچه در آيات فوق قابل دقّت است، اين است كه مكرد و مخادله خدا در مقام ثانى آمده على هذا مكر پسنديده است و مذموم نيست . خدا به كسى حيله نمى‏كند و كسى را فريب نمى‏دهد، فريب دادن و حيله كردن در اثر جهل و نقصان است و خدا از آن دو بدور است ولى كسيكه از هدايت خدا اعراض مى‏كند خود را مورد غضب خداوند قرار ميدهد و گرفتار سخط حق تعالى مى‏شود و اين عبارت ديگر، مَكْرِ خدائى است . همچنانكه در جاى رطوبتى نشستن موجب درد پا و روماتيسم است همانطور شقاوت و بدبختى معلول بى اعتنائى به حقّ است و چون اين عليّت و معلوليّت ساخته خدا و مخلوق خداست لذا مى‏گوئيم كه خدا به او مكر كرد ولى واقع اين است كه به اثر قبيح عمل خود گرفتار شد در اثر حسابى كه خدا قرار داده بود.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۵ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۳۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

حيله كردن. فريب دادن. در قاموس گويد: «خدعه خرعاً: ختله واراد به المكروه من حيث لا يعلم» و خديعه نيز به معنى حيله است . [انفال:62] هر گاه بخواهند فريب دهند خدا برايت كافى است. [بقره:9]. طبرسى فرموده: يخادعون در آيه بين الاثنين نيست زيرا مفاعله گاهى يكطرفى مى‏آيد مثل «عافاهُ اللّه وَ عاقَبْتُ الُّلصَّ» در اقرب الموارد گويد مخادله مثل خدع است . ناگفته نماند: مفاعله اغلب براى بين الاثنين الست و گاهى براى تكثير مى‏آيد چنانكه در مقدّمه المنجد گفته است. بنظر مى‏آيد مفاعله در آيه فوق براى كثرت باشد يعنى: منافقان شديداً با خدا خدعه مى‏كنند . * [نساء:142] حقّا كه منافقان خدا را فريب مى‏دهند خدا فريب دهنده آنهاست. اگر گويند: آيا مى‏شود به خدا نسبت مخادله داد؟ آيا مى‏شود گفت كه خدا فريب مى‏دهد؟. گوئيم: اين تعبير و نظير آن در قرآن بسيار است مثل [آل عمران :54]، [رعد:42]، [نمل:50]، [انفال:30]. مكر ابتدائى مذموم و از صفات ناپسند است ولى مكر در مقابل مكر ممدوح و قابل ستايش است مثلا كسى كه مى‏خواهد شخصى را به خواب دهد و پول او را به دزدد اين شخص متوجّه شده جاى پول را عوض مى‏كند. تصميم اوّلى مذموم و قبيح است ولى حيله شخص دوم كه د ر واقع چاره جوئى در مقابل حيله است ممدوح مى‏باشد. آنچه در آيات فوق قابل دقّت است، اين است كه مكرد و مخادله خدا در مقام ثانى آمده على هذا مكر پسنديده است و مذموم نيست . خدا به كسى حيله نمى‏كند و كسى را فريب نمى‏دهد، فريب دادن و حيله كردن در اثر جهل و نقصان است و خدا از آن دو بدور است ولى كسيكه از هدايت خدا اعراض مى‏كند خود را مورد غضب خداوند قرار ميدهد و گرفتار سخط حق تعالى مى‏شود و اين عبارت ديگر، مَكْرِ خدائى است . همچنانكه در جاى رطوبتى نشستن موجب درد پا و روماتيسم است همانطور شقاوت و بدبختى معلول بى اعتنائى به حقّ است و چون اين عليّت و معلوليّت ساخته خدا و مخلوق خداست لذا مى‏گوئيم كه خدا به او مكر كرد ولى واقع اين است كه به اثر قبيح عمل خود گرفتار شد در اثر حسابى كه خدا قرار داده بود.