ثَوَابا: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه ثوب | ثوب]] (۲۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ثوب| ]] | *[[ریشه ثوب | ثوب]] (۲۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ثوب| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
رجوع شىء به محل خود. راغب در مفردات گويد: ثوب در اصل رجوع شىء است به حالت اوّلى و يا به حالتيكه ابتدا براى آن در نظر گرفته شده است مثال اوّلى «نحو ثاب فلان الى داره» (فلانى به خانه خود برگشت) و مثال دوّمى ثوب به معنى لباس است، لباس را بدان جهت ثوب گويند كه بافته شده و به حالتيكه در نظر بود رجوع كرده است زيرا در ابتدا از بافتن پارچه، لباس در نظر بود. على هذا جزاى عمل را ثواب گوئيم كه به خود عامل برمى گردد [كهف:46] [آل عمران:195] ثواب به جزاى اعمال نيك و بد هر دو اطلاق شده است مثل [مطفّفين:36] [مائده:85] فعل «اَثابَهم» براى آنست كه «جنّات» همان برگشت اعمال است. به كار رفتن كلمه ثواب درباره جزاى درباره جزاى عمل بهترين دليل تجسّم عمل است زيرا اگر عمل مجسّم شده و به عامل باز گردد مصداق واقعى برگشت و رجوع شىء خواهد بود و گرنه برگردنده چيز ديگر مىشود. [بقره:125] در مجمع البيان مثابّه را اسم مكان گفته يعنى محلى كه مردم به آن رجوع مىكنند مىروند و بر ميگردند راغب از بعضى: محل كسب ثواب است نحو [بقره:103]. ثوب به معنى لباس و جمع آن ثياب است [انسان:21]. ثور: زير و رو شدن. پراكنده شدن. [روم:9] از آنها قويتر بودند زمين را زير و رو (شخم) و آباد كردند مجمع البيان آن را زيرو رو كردن و راغب پراكنده كردن گفته است و هر دو نزديك به هم اند و شخم زدن توأم با پراكنده كردن است. [روم:48] اِثاره: به حركت آوردن و پراكنده ساختن است: خدا كسى است كه بادها را مىفرستند و آنها ابرها را به حركت در مياورند و در آسمانها پخش مىكنند. [عاديات:4] به واسطه دويدن غبار مخصوصى بلند كردند. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۴۷
ریشه کلمه
- ثوب (۲۸ بار)
قاموس قرآن
رجوع شىء به محل خود. راغب در مفردات گويد: ثوب در اصل رجوع شىء است به حالت اوّلى و يا به حالتيكه ابتدا براى آن در نظر گرفته شده است مثال اوّلى «نحو ثاب فلان الى داره» (فلانى به خانه خود برگشت) و مثال دوّمى ثوب به معنى لباس است، لباس را بدان جهت ثوب گويند كه بافته شده و به حالتيكه در نظر بود رجوع كرده است زيرا در ابتدا از بافتن پارچه، لباس در نظر بود. على هذا جزاى عمل را ثواب گوئيم كه به خود عامل برمى گردد [كهف:46] [آل عمران:195] ثواب به جزاى اعمال نيك و بد هر دو اطلاق شده است مثل [مطفّفين:36] [مائده:85] فعل «اَثابَهم» براى آنست كه «جنّات» همان برگشت اعمال است. به كار رفتن كلمه ثواب درباره جزاى درباره جزاى عمل بهترين دليل تجسّم عمل است زيرا اگر عمل مجسّم شده و به عامل باز گردد مصداق واقعى برگشت و رجوع شىء خواهد بود و گرنه برگردنده چيز ديگر مىشود. [بقره:125] در مجمع البيان مثابّه را اسم مكان گفته يعنى محلى كه مردم به آن رجوع مىكنند مىروند و بر ميگردند راغب از بعضى: محل كسب ثواب است نحو [بقره:103]. ثوب به معنى لباس و جمع آن ثياب است [انسان:21]. ثور: زير و رو شدن. پراكنده شدن. [روم:9] از آنها قويتر بودند زمين را زير و رو (شخم) و آباد كردند مجمع البيان آن را زيرو رو كردن و راغب پراكنده كردن گفته است و هر دو نزديك به هم اند و شخم زدن توأم با پراكنده كردن است. [روم:48] اِثاره: به حركت آوردن و پراكنده ساختن است: خدا كسى است كه بادها را مىفرستند و آنها ابرها را به حركت در مياورند و در آسمانها پخش مىكنند. [عاديات:4] به واسطه دويدن غبار مخصوصى بلند كردند.