آمَن: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/آمَن | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/آمَن | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
ايمنى. آرامش قلب. خاطر جمع بودن. اَمن و اَمانة و اَمان د رااصل به يك معنىاند (مفردات) [بقره:283]، اگر بعضى از شما به بعضى خاطر جمع باشد، يعنى به او اطمينان داشته باشد كه خيانت نخواهد كرد، [اعراف:97]، آيا اهل شهرها ايمنند كه عذاب ما شبانه آنگاه كه در خوابند بسوى آنها بيايد. * [بقره:125]، خانهى كعبه را براى مردم مرجع و ايمنى قرار داديم آمِن: خاطر جمع، كسى كه در او ايمنى است و يا شهرى كه ايمن است [آل عمران:97]، [بقره:126]، لازم نيست در آيهى اخير، آمِن را ذااَمن معنى كنيم، بلكه شهر ايمن مثل شخص ايمن كاملاً صحيح و درست است مانند [انسان:10]، كه عبوس و قمطرير صفت يوم آمده و مانند [فرقان:26]، «آمِنة» به معنى امن است، (انفال: 11) امين در لغت به معنى فاعل و مفعول «آمِن مأمون» هر دو آمده است در آيهى [اعراف:68]، و نظائر آن ممكن است، امين به معنى اسم فاعل باشد، يعنى من به شماناصح و خير خواهم و مطمئنم كه خير خواهم، و همچنين در آيهى [شعراء:107]، و امثال آن، يعنى از رسالتم مطمئنم و ايضاً ممكن است به معنى مفعول باشد. آيات [دخان:51]، [تين:3]، مثل بلداً آمناً اند. بنابر آنچه گذشت، امانت را از آن جهت امانت گويند كه شخص امانت گذار از خيانت آنكه امانت پيش اوست مطمئن و امين است.(راجع به آیه «اِنّا عرضنا الامانة...» به «جهل» رجوع شود.) فعل امن اگر متعدّى بنفسه باشد به معنى دادن است مثل [قريش:4]، يعنى آنها را از ترس ايمن گردانيد و مؤمن كه از اسماء حسنى است از همين معنى است، يعنى ايمنى دهنده (مفردات) [حشر:23]. آياتى كه آمَنَ و آمَنوا و ساير مشتقّات آن به معنى ايمان آوردن است، اكثراً با باءِ و گاهى با لام متعدّى شدهاند مثل [بقره:285]، و مثل [عنكبوت:26]. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === |
نسخهٔ ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۴۸
ايمنى. آرامش قلب. خاطر جمع بودن. اَمن و اَمانة و اَمان د رااصل به يك معنىاند (مفردات) [بقره:283]، اگر بعضى از شما به بعضى خاطر جمع باشد، يعنى به او اطمينان داشته باشد كه خيانت نخواهد كرد، [اعراف:97]، آيا اهل شهرها ايمنند كه عذاب ما شبانه آنگاه كه در خوابند بسوى آنها بيايد. * [بقره:125]، خانهى كعبه را براى مردم مرجع و ايمنى قرار داديم آمِن: خاطر جمع، كسى كه در او ايمنى است و يا شهرى كه ايمن است [آل عمران:97]، [بقره:126]، لازم نيست در آيهى اخير، آمِن را ذااَمن معنى كنيم، بلكه شهر ايمن مثل شخص ايمن كاملاً صحيح و درست است مانند [انسان:10]، كه عبوس و قمطرير صفت يوم آمده و مانند [فرقان:26]، «آمِنة» به معنى امن است، (انفال: 11) امين در لغت به معنى فاعل و مفعول «آمِن مأمون» هر دو آمده است در آيهى [اعراف:68]، و نظائر آن ممكن است، امين به معنى اسم فاعل باشد، يعنى من به شماناصح و خير خواهم و مطمئنم كه خير خواهم، و همچنين در آيهى [شعراء:107]، و امثال آن، يعنى از رسالتم مطمئنم و ايضاً ممكن است به معنى مفعول باشد. آيات [دخان:51]، [تين:3]، مثل بلداً آمناً اند. بنابر آنچه گذشت، امانت را از آن جهت امانت گويند كه شخص امانت گذار از خيانت آنكه امانت پيش اوست مطمئن و امين است.(راجع به آیه «اِنّا عرضنا الامانة...» به «جهل» رجوع شود.) فعل امن اگر متعدّى بنفسه باشد به معنى دادن است مثل [قريش:4]، يعنى آنها را از ترس ايمن گردانيد و مؤمن كه از اسماء حسنى است از همين معنى است، يعنى ايمنى دهنده (مفردات) [حشر:23]. آياتى كه آمَنَ و آمَنوا و ساير مشتقّات آن به معنى ايمان آوردن است، اكثراً با باءِ و گاهى با لام متعدّى شدهاند مثل [بقره:285]، و مثل [عنكبوت:26].
ریشه کلمه
- امن (۸۷۹ بار)