غَسّاق: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/غَسّاق | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/غَسّاق | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«غَسّاق» از مادّه «غسق» (بر وزن رمق) به معناى شدت تاریکى شب است، «ابن عباس» آن را به نوشابه بسیار سردى (که از شدت برودت درون انسان را مى سوزاند و مجروح مى کند) تفسیر کرده است، ولى در مفهوم ریشه این کلمه، چیزى نیست که دلالت بر این معنا کند، جز این که ممکن است مقابله آن با «حَمِیم» که آب داغ و سوزان است منشأ چنین استنباطى شده باشد. | |||
«راغب» در «مفردات»، آن را به قطراتى که از پوست تن دوزخیان (و جراحات بدن آنها) بیرون مى آید، تفسیر کرده است. لابد تیره بودن رنگ آن سبب اطلاق این واژه بر آن شده است، چرا که محصول آن آتش سوزان، چیزى جز یک مشت اندام سوخته با تراوشهاى سیاه نیست! به هر حال، از پاره اى از کلمات، بر مى آید که، «غَسّاق» بوى بسیار بد و زننده اى دارد که همگان را ناراحت مى کند. | |||
بعضى دیگر، آن را به یک نوع عذاب که جز خدا از آن آگاه نیست، تفسیر کرده اند، چرا که آنها مرتکب گناهان و مظالم سختى شده اند که، جز خدا از آن آگاه نبوده و کیفرشان نیز باید چنین باشد. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === |
نسخهٔ ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۰۰
«غَسّاق» از مادّه «غسق» (بر وزن رمق) به معناى شدت تاریکى شب است، «ابن عباس» آن را به نوشابه بسیار سردى (که از شدت برودت درون انسان را مى سوزاند و مجروح مى کند) تفسیر کرده است، ولى در مفهوم ریشه این کلمه، چیزى نیست که دلالت بر این معنا کند، جز این که ممکن است مقابله آن با «حَمِیم» که آب داغ و سوزان است منشأ چنین استنباطى شده باشد.
«راغب» در «مفردات»، آن را به قطراتى که از پوست تن دوزخیان (و جراحات بدن آنها) بیرون مى آید، تفسیر کرده است. لابد تیره بودن رنگ آن سبب اطلاق این واژه بر آن شده است، چرا که محصول آن آتش سوزان، چیزى جز یک مشت اندام سوخته با تراوشهاى سیاه نیست! به هر حال، از پاره اى از کلمات، بر مى آید که، «غَسّاق» بوى بسیار بد و زننده اى دارد که همگان را ناراحت مى کند. بعضى دیگر، آن را به یک نوع عذاب که جز خدا از آن آگاه نیست، تفسیر کرده اند، چرا که آنها مرتکب گناهان و مظالم سختى شده اند که، جز خدا از آن آگاه نبوده و کیفرشان نیز باید چنین باشد.
ریشه کلمه
- غسق (۴ بار)