يونس ٤٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۷#link59 | آيات ۴۵ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۷#link59 | آيات ۳۷ - ۴۵ سوره يونس]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link60 | نفى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link60 | نفى شأنيت مفترى بودن، از قرآن كريم، در جملۀ «وَ مَا كَانَ هَذَا القُرآن أن يُفتَرَى ...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link62 | تحدّى قرآن كريم، به اين كه: سوره اى مانند قرآن بياوريد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link62 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link64 | نکته ای پیرامون تأويل معارف و احكام قرآن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link65 | تقسيم امت اسلام به دو گروه: ايمان آورندگان و ايمان نياورندگان فسادگر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link64 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link66 | مراد از اين كه در روز حشر، برانگيخته شدگان مى پندارند جز يك ساعت، درنگ نكرده اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link65 | تقسيم امت اسلام به دو گروه : ايمان آورندگان و ايمان نياورندگان فسادگر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۸#link66 | مراد از | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۲
کپی متن آیه |
---|
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ کَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِينَ |
ترجمه
يونس ٤٤ | آیه ٤٥ | يونس ٤٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَحْشُرُهُمْ»: آنان را گرد میآورد. «لَمْ یَلْبَثُوا»: نماندهاند و بسر نبردهاند. «یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ»: یکدیگر را ببینند و بشناسند. با هم آشنا شوند. این جمله راجع به آشنائی آنان در یک ساعته دنیا است (نگا: روم / ، احقاف / ، مؤمنون / . برخی این آشنائی را مربوط به روز رستاخیز میدانند و میگویند: کافران در قیامت همدیگر را میشناسند و بر سر کفر و ضلال خود یکدیگر را لومه و سرزنش میکنند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ... (۲) نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ... (۲) وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ... (۴) کَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ... (۲)
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلاَ... (۱) قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِي... (۱) قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ... (۲) قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً... (۲) وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ... (۳) وَ لاَ يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً (۰) يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ... (۰) وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ (۰) وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ (۰) وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَ... (۰) فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ... (۴) يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ... (۲) کَلاَّ إِنَّهَا لَظَى (۰) وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِينَ (۱)
تفسیر
- آيات ۳۷ - ۴۵ سوره يونس
- نفى شأنيت مفترى بودن، از قرآن كريم، در جملۀ «وَ مَا كَانَ هَذَا القُرآن أن يُفتَرَى ...»
- تحدّى قرآن كريم، به اين كه: سوره اى مانند قرآن بياوريد
- نکته ای پیرامون تأويل معارف و احكام قرآن
- تقسيم امت اسلام به دو گروه: ايمان آورندگان و ايمان نياورندگان فسادگر
- مراد از اين كه در روز حشر، برانگيخته شدگان مى پندارند جز يك ساعت، درنگ نكرده اند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ «45»
و روزى كه خداوند آنان را محشور و جمع مىكند، گويا جز ساعتى از روز را (در دنيا يا برزخ) نماندهاند. آن روز يكديگر را مىشناسند. قطعاً آنان كه ديدار خدا (معاد يا قيامت) را تكذيب كردند، زيان كار شدند و هرگز هدايت يافته نبودهاند.
نکته ها
عظمت روز قيامت چنان است كه زندگانى پيش از آن بسيار كوتاه جلوه مىكند. اين حقيقت در آيات ديگر هم مطرح شده است، از جمله:
- «لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها» «1» گويا در دنيا يا برزخ شبى بيشتر نبودند.
- «وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا» «2» گمان مىكنيد جز مدّت كمى قبل از قيامت نبودهايد.
- «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً» «3» فكر مىكنيد جز ده روزى ساكن نبودهايد.
- «لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ» «4» فكر مىكنيد روز يا پارهاى از روز در دنيا يا برزخ بودهايد.
- «ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ» «5» فكر مىكنيد يك ساعتى بيشتر نبودهايد.
كوتاهى عمر دنيا، يا به جهت زودگذرى آن است، يا به خاطر بهره نگرفتن از زمان و فرصت، يا در مقايسه با عمرآخرت و يا بدان جهت كه انسانها در برزخ گويا در خوابند و پس از بيدارى احساس مىكنند كه زمان اندك بوده است.
به هر حال هم متاع دنيا نسبت به آخرت قليل است و هم زمانش، چنانكه گويا ساعتى بيش نبوده است.
«1». نازعات، 46.
«2». اسراء، 52.
«3». طه، 103.
«4». مؤمنون، 112.
«5». روم، 54.
جلد 3 - صفحه 578
پیام ها
1- زندگى دنيا، نسبت به روز رستاخيز بسيار اندك است. «ساعَةً مِنَ النَّهارِ»
2- در قيامت، مردم يكديگر را مىشناسند. «يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ»
3- زيانكاران واقعى آنانند كه با تكذيب قيامت، از بهرههاى ابدى آخرت محرومند و تنها به لذّات دنيوى قانعند. در حالى كه مؤمنان، هم در دنيا از نعمتهاى الهى كاميابند، هم در آخرت نصيب دارند. «قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (45)
بعد از آن بيان حشر كفار را فرمايد:
«و يوم نحشرهم،»: و روزى كه جمع فرمائيم ايشان را از هر مكانى به موقف قيامت. كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ: گويا درنگ ننمودند در دنيا مگر ساعتى از روز، يعنى كم شمارند مدت زندگانى دنيا را در جنب آخرت، يا از جهت نفع نبردن به عمر خود مثل اينكه گويا درنگ نكردند در دنيا مگر ساعتى. حق تعالى تشبيه فرمود حال ايشان را به حال كسى كه يك ساعت در جائى مقام كرده، و اين مبالغه است در وصف قلت مكث آنها در دنيا و كمى بقاى آنها، اگرچه عمر بسيار نموده باشند؛ زيرا عاقبت آن فنا و زوال و بالنسبه به آخرت كه باقى و تناهى ندارد به مثابه ساعتى از روز خواهد بود، يا كم شمرند مكث در قبر و عالم برزخ را به منزلهاى كه پندارند ايشان را در قبر، يك ساعت مقام بوده است.
تحقيق- اولا: چون كفار را در آخرت عذاب مؤلمه موهنه دائمه باشد. ثانيا:
لذات دنيا خسيسه مشوبه زائله باشد. ثالثا: آلام آخرت باقى و سرمدى، و نسبت تمام عمر دنياى فانيه به آخرت ابديه كمتر است از ذره بالنسبه به هزار هزار عالم موجودات؛ بنابراين چون مقابله شود خيرات زائله حاصله براى كافر به عذاب باقيه ثابته براى آنها، هر آينه مىيابند تمام عمر خود را كمتر از لذت نسبت به جميع عالمى.
يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ: مىشناسند مردم بعضى بعضى را در آنوقت چنانچه مىشناختند در دنيا يكديگر را، يا آنكه مىشناسند همديگر را وقت بيرون آمدن
ج5، ص 328
از قبر و قطع آشنائى نمايند به محض ديدن عذاب و شدت امر بر ايشان و تبرى كنند از هم، يا مىشناسند بعضى بعض ديگر را آنچه دارا بوده از قبيحه اعتقادات فاسده كفر و معاصى و ملاهى. قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ:
بتحقيق زيانكار شدند آنانكه تكذيب كردند ثواب و عقاب الهى را و انكار نمودند قيامت و بعث و نشور و حساب را. وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ: و نبودند راه يافتگان به حق، يا زيانكار شدند به سبب آنكه قبول هدايت نكردند در دنيا.
اگر مهتدى مىشدند به حق و ايمان در دنيا، هر آينه خاسر نمىشدند در عقبى.
حاصل آنكه: مكذبين آيات حقه الهيه زيانكار شدند در دنيا به صرف عمر در معاصى، و در آخرت به حرمان از نعيم ابدى.
موعظه- تأمل در اين آيه شريفه شخص را آگاه نمايد به اينكه شايسته و سزاوار نيست فريفته شدن به درازى آرزوى خود در بقاى دنيا، زيرا بر فرض حصول آن، عاقبتش فنا و زوال، و تمام دنياى عمر انسانى به منزله ساعتى خواهد بود. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: «1» الدّنيا دار ممرّ لا دار مقرّ و النّاس فيها رجلان رجل باع نفسه فاوبقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها: يعنى: دنيا خانه گذشتنى است نه خانه استقرارى، و مردم در آن دو قسمند: يك دسته كسانيند كه فروختند در آن نفس خود را به رأى و مشتهيات، پس هلاك كردند خود را به عذاب ابدى. و دسته ديگر خريدند در دنيا نفس خود را به ترك شهوات و معاصى، پس خلاص نمودند خود را از عقاب سبحانى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (45) وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ (46) وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (47)
ترجمه
و روز كه جمع كند آنانرا گويا درنگ نكردند مگر ساعتى از روز ميشناسند يكديگر را بتحقيق زيان كردند آنانكه تكذيب كردند لقاء خدا را و نبودند هدايت شدگان
و يا مينمائيم ترا بعض آنچه را وعده دهيم آنها را يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما است بازگشت آنان پس خدا گواه است بر آنچه ميكنند
و از براى هر امّتى رسولى است پس چون آمد رسول آنها حكم كرده شود ميان آنان بعدالت و آنها ستم كرده نشوند.
تفسير
سراى دنيا و لذائذ ناچيز آن و همچنين عالم برزخ در برابر عالم آخرت بقدرى حقير و كوچك است كه چون قيامت كبرى بر پا شود و خداوند مردم را در آنروز محشور فرمايد حال آنها بطورى است كه تصوّر ميكنند مدّت اقامتشان در دنيا يا عالم برزخ نبوده است مگر پارهاى از يكروز بالنسبه بروز قيامت و طول موقف آن و هول مطّلع و بيم عذاب و عظمت ثواب موكّد اين تصوّر است و آنكه يكديگر را كاملا ميشناسند و اعمال يكديگر را در نظر مىآورند مانند آنكه تازه از هم جدا شدهاند و بهم رسيدهاند ولى بفاصله كمى چنان امر بر آنها دشوار ميشود كه ديگر كسى كسى را نميشناسد و جز بفكر حال و مئال خود نيست و معلوم ميشود كه چه خسارت و زيانى بردهاند كسانيكه انكار نمودند روز جزا و لقاء پاداش الهى را و نبودند در دنيا از هدايت شدگان بدين اسلام لذا خداوند به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميفرمايد كه مطمئن باش يا در دنيا ارائه ميدهيم بتو عذاب آنها را چنانچه در جنگ بدر ارائه داده شد يا بعد از وفات تو و رجوع آنها بما در عالم آخرت بجزاى خودشان خواهند رسيد و خداوند بر تمام اعمال و افعال آنها
جلد 3 صفحه 24
آگاه و مطّلع و حاضر و ناظر است و بحسابشان كاملا رسيدگى خواهد فرمود چون از ابتداء دنيا سيره مستمرّه الهيّه بر اين جارى شده كه براى هر جماعتى كه دينى مقرّر شده است پيغمبرى فرستاده ميشود كه ابلاغ احكام الهى بعهده او است و چون او بوظيفه خود عمل نمود و امّت اطاعت ننمودند و تكذيب نمودند او را با آنكه داراى معجزه و كتاب بود خداوند بعدالت ميان او و آن جماعت حكم ميكند پس نجات ميدهد پيغمبر خود را و عذاب ميفرمايد كفّار را و اين ظلم نيست در باره آنها چون خداوند لطف خود را از آنها دريغ ننموده و وسائل هدايت آنانرا فراهم فرموده آنها خودشان در باره خود ظلم نمودند كه مهتدى بهدايت الهيّه نشدند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه روز قيامت چون انبياء عظام حاضر شوند و شهادت دهند بر اعمال امّت خداوند آنها را بپاداش اعمالشان ميرساند و از روايت عيّاشى ره در تفسير آيه اخيره از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه ائمه اطهار هم در مفاد اين آيه با انبياء عظام شريكند و بعدالت حكم مينمايند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَومَ يَحشُرُهُم كَأَن لَم يَلبَثُوا إِلاّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَينَهُم قَد خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللّهِ وَ ما كانُوا مُهتَدِينَ (45)
و روزي که محشور ميفرمايد آنها را مثل اينست که مكث نكردند مگر يك قسمت از روز يكديگر را ملاقات ميكنند و ميشناسند بتحقيق زيانكار شدند كساني که تكذيب كردند بلقاء پروردگار يعني بحشر و بعث و نشر و قيامت و نبودند که قبول هدايت كنند.
وَ يَومَ يَحشُرُهُم سياهي قرآن که مطابق قرائت حفص است از عاصم بياء است يعني خداوند آنها را محشور ميفرمايد لكن بقيه قراء بنون قرائت كردند يعني محشور ميكنيم آنها را.
كَأَن لَم يَلبَثُوا إِلّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ بعضي گفتند مراد حيات دنيوي است که بنظر آنها ميآيد بقدر يك قسمت مختصري از روز چنانچه نقل است از حضرت نوح عليه السّلام که عمر شريفش دو هزار و پانصد سال بود موقعي که ملك الموت آمد در ميان آفتاب بود اجازه گرفت برود طرف سايه و فرمود اينکه عمر طولاني بقدر آمدن از آفتاب بسايه است در نظر من، و بعضي گفتند مراد مكث در عالم قبر و برزخ است چنانچه از حضرت عزير پس از صد سال مردن و زنده شدن پرسيدند كَم لَبِثتَ قالَ لَبِثتُ يَوماً أَو بَعضَ يَومٍ سوره بقره آيه 261 و لكن ظاهر هر دو
جلد 9 - صفحه 395
نشاه است زيرا سؤال يوم الحشر است که ديگر زوال ندارد و دنيا و برزخ هر دو زائل است و نسبت زائل بدوام اگر بگوئيم قطره است بدريا غلط است زيرا دريا هم محدود و زائل است.
يَتَعارَفُونَ معني اينکه نيست که با هم معاشرت داشته باشند که بگوئيم در دنيا بوده يا در ابتداء حشر چنانچه مفسرين احتمال دادهاند، بلكه ظاهرا اينکه باشد که يك ديگر را ميشناسند اهل بهشت اهل جهنم را و بالعكس و با يكديگر مكالماتي دارند چنانچه مفاد آيات شريفه است بينهم يعني يكديگر قَد خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللّهِ كفار و مشركيني که حشر و روز جزاء را منكر بودند و ميگفتند پس از موت چيزي نيست و تكذيب انبياء را ميكردند و مراد از لقاء الهي جزاء و ثواب و عقاب او است چه خسراني است بالاتر از عذاب ابدي وَ ما كانُوا مُهتَدِينَ بهدايت انبياء و مواعظ الهي و آيات شريفه قرآني قبول هدايت نكردند تا از مهالك نجات پيدا كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 45)- به دنبال شرح بعضی از صفات مشرکان در آیات گذشته، در اینجا اشاره به وضع دردناکشان در قیامت کرده، میگوید: «به خاطر بیاور آن روز را که خداوند همه آنها را محشور و جمع میکند در حالی که چنان احساس میکنند که تمام عمرشان در این دنیا بیش از ساعتی از یک روز نبوده، به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند» (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ).
ج2، ص294
سپس اضافه میکند: در آن روز به همه آنها ثابت میشود «افرادی که روز رستاخیز و ملاقات پروردگار را تکذیب کردند، زیان بردند»، و تمام سرمایههای وجود خود را از دست دادند بیآنکه نتیجهای بگیرند (قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ).
«و اینها (به خاطر این تکذیب و انکار و اصرار بر گناه و لجاجت) آمادگی هدایت نداشتند» (وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ). چرا که قلبشان تاریک و روحشان ظلمانی بود.
نکات آیه
۱ - قیامت، روزى است که مردم باید آن را به خاطر داشته باشند و یکدیگر را به آن یادآورى کنند. (و یوم یحشرهم) «یوم» یا مفعول به است براى «اذکر» یا مفعول دوم است براى «ذکرهم» محذوف و یا ظرف است و متعلق به «قد خسر» مى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول و دوم است.
۲ - حشر مردم در قیامت به گونه اى است که به خوبى یکدیگر را مى شناسند. (و یوم یحشرهم ... یتعارفون بینهم) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «یتعارفون بینهم» حال از ضمیر «هم» در «یحشرهم» باشد.
۳ - مردم در قیامت، زمان درنگ خود در دنیا را بسیار کوتاه و به اندازه لحظاتى که چند تن همدیگر را ببینند و بشناسند، احساس مى کنند. (و یوم یحشرهم کأن لم یلبثوا إلا ساعة من النهار یتعارفون بینهم) «ساعة» در لغت به معناى جزیى از اجزاى زمان، است (کوتاه باشد یا بلند). برداشت فوق مبتنى بر این است که ظرف متعلق به «لم یلبثوا»، دنیا باشد; یعنى: «کأن لم یلبثوا فى الدنیا ...».
۴ - مردم در قیامت، زمان درنگ خود در برزخ را بسیار کوتاه احساس مى کنند. (و یوم یحشرهم کأن لم یلبثوا إلا ساعة من النهار) برداشت فوق مبتنى بر این است که ظرف متعلق به «لم یلبثوا»، زمان پس از مرگ باشد.
۵ - مردم در قیامت، زمان درنگ خود در دو عالم (دنیا و برزخ) را بسیار کوتاه احساس مى کنند. (و یوم یحشرهم کأن لم یلبثوا إلا ساعة من النهار) برداشت فوق مبتنى بر این است که ظرف متعلق به «لم یلبثوا»، دنیا و زمان پس از مرگ باشد; یعنى: «کأن لم یلبثوا فى الدنیا و بعد الموت».
۶ - مردمى که بر انکار معاد پاى فشردند و از این گمراهى دست برنداشتند، در قیامت مردمى زیانکار و ورشکسته خواهند بود. (و یوم یحشرهم ... قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه)
۷ - قیامت، روز ملاقات با خداوند است. (و یوم یحشرهم ... قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه)
۸ - مشرکان، منکر معاد بودند. (قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه)
۹ - تکذیب و انکار معاد، ضلالت و گمراهى; و ایمان و اعتراف به آن، هدایت است. (قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه و ما کانوا مهتدین)
موضوعات مرتبط
- ایمان: ایمان به معاد ۹
- حشر: ویژگیهاى حشر ۲
- ذکر: اهمیّت ذکر قیامت ۱
- زندگى: زمان زندگى برزخى ۴، ۵; زمان زندگى دنیوى ۳، ۵
- زیانکاران: زیانکاران در قیامت ۶
- قیامت: لقاء اللّه در قیامت ۷; ویژگیهاى قیامت ۳، ۴، ۵، ۷
- گمراهى: موارد گمراهى ۹
- محشر: شناخت یکدیگر در محشر ۲
- مشرکان: مشرکان و معاد ۸
- معاد: تکذیب معاد ۹; زیان اخروى مکذبان معاد ۶; مکذبان معاد ۸
- هدایت: موارد هدایت ۹
منابع