۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۸: | ||
سلمه مى گويد: از لشكر دشمن، مرحب بيرون شد، در حالى كه رجز مى خواند، و مى گفت: «قَد عَلِمَت خَيبَرُ أنّى مَرحَبُ...». و از بين لشكر اسلام، على «عليه السلام»، به هماورديش رفت، در حالى كه مى سرود: | سلمه مى گويد: از لشكر دشمن، مرحب بيرون شد، در حالى كه رجز مى خواند، و مى گفت: «قَد عَلِمَت خَيبَرُ أنّى مَرحَبُ...». و از بين لشكر اسلام، على «عليه السلام»، به هماورديش رفت، در حالى كه مى سرود: | ||
<center>أنا الّذِى سَمّتنِى أُمّى حَيدَرَه * کَلَيث غَابَاتٍ كَرِيهِ المَنظَرَة</center> | <center>'''أنا الّذِى سَمّتنِى أُمّى حَيدَرَه * کَلَيث غَابَاتٍ كَرِيهِ المَنظَرَة'''</center> | ||
<center>أو فِيهِم بِالصّاعِ كَيلِ السّندرة</center> | |||
<center>'''أو فِيهِم بِالصّاعِ كَيلِ السّندرة'''</center> | |||
آنگاه از همان گردراه، با يك ضربت، فرق سرِ مرحب را شكافت و به خاك هلاكتش انداخت و خيبر، به دستش فتح شد. | آنگاه از همان گردراه، با يك ضربت، فرق سرِ مرحب را شكافت و به خاك هلاكتش انداخت و خيبر، به دستش فتح شد. |
ویرایش