روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۳۹۴: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۳۹۴ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۳۹۴ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۲۰
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الصَّوْم
قال سالته :
من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۳۹۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۳۹۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۴۷۷
(سماعه) گفت: از آن امام در باره چند و چون نماز در ماه رمضانسؤال كردم، فرمود: همان گونه كه در غير اين ماه نماز مىگزارند، الا اينكه ماه رمضان را بر ساير ماهها فضيلتى هست كه بنده را ميسزد تا در تطوّع و اعمال مستحبّ خود بيفزايد، پس اگر دوست بدارد، و قدرت داشته باشد، در اول ماه تا بيست شب علاوه بر نمازهائى كه پيش از اين ميخوانده، هر شبى بيست ركعت اضافه كند، چنان كه دوازده ركعت از آن بيست ركعت را ما بين مغرب و تاريك شدن هوا، و هشت ركعت ديگر را بعد از تاريك شدن هوا بجا آورد، و پس از آن نماز شبى را كه پيش از اين ميخوانده طى هشت ركعت، و وتر را طىّ سه ركعت برگزار كند، به اين ترتيب كه دو ركعت بجا آورد، و سلام بگويد، و پس از آن بايستد و يك ركعت بپا دارد، و در اين ركعت اخير قنوت را بجا آورد، و اين همان وتر است. سپس دو ركعت فجر را تا وقت شكافته شدن فجر برگزار كند، كه مجموع آنها سيزده ركعت است. پس چون ده شب از ماه رمضان باقى بماند علاوه بر اين سيزده ركعت، در هر شبى سى ركعت نماز بگزارد، چنان كه بيست و دو ركعت آن را در ميان نماز مغرب و عشا، و هشت ركعت را بعد از تاريك شدن هوا بگزارد، و پس از آن سيزده ركعت نماز شب را بدان گونه كه براى تو وصف كردم انجام دهد، و در شبهاى بيست و يكم و بيست و سوّم در صورتى كه قادر باشد، در هر يك از آندو شب صد ركعت علاوه بر آن سيزده ركعت ادا نمايد. و ميبايد كه در اين دو شب تا صبح بيدار بماند، زيرا مستحب است كه آن دو شب در دعا و تضرّع سپرى گردد، بدليل اينكه اميد ميرود كه شب قدر در يكى از آن دو شب باشد. مصنّف اين كتاب- رحمه اللَّه- گفت: من اين خبر را با آنكه از آن عدول كردهام، و عمل كردن به آن را واگذاشتهام، از آنرو در اين باب آوردهام كه ناظر در اين كتاب من بداند كه آن چگونه روايت مىشود، و چه كسى آن را روايت كرده، و براى آنكه اعتقاد من را در باره آن بداند، من مانعى براى عمل به آن نمىبينم.