روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۴۵: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۸۴۵ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۴۵ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عنه عن السندي بن محمد عن محمد بن الصلت عن ابي حمزه عن علي بن الحسين ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۸۴۴ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۸۴۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۳۹
از على بن الحسين (ع) فرمود: امير المؤمنين (ع) نماز فجر را خواند و در جاى خود ماند تا خورشيد تا اندازه يك نيزه برآمد و رو به مردم كرد و فرمود: به خدا مردمى را ديدم كه براى پروردگارِ خود همه شب را به سجده و عبادت به سر مىكردند و پيشانيها و زانوهاى خود را به دنبال هم (به نوبت) بر خاك مىنهادند، گويا نفس زدن دوزخ در گوش آنها بود و هر گاه نام خدا در بر آنها برده مىشد ميلرزيدند چنانچه درخت به لرزه آيد، گويا آن مردم خود باخته حق بودند (گويا اين مردم در خوابِ مرگ، عمر مىگذرانند خ ل) فرمود: سپس از جا برخاست و خندان ديده نشد تا وفات كرد صلوات اللَّه عليه.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۳۲
على بن الحسين عليهما السّلام فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام نماز صبح را گزارد و در جاى خود بود تا خورشيد يك نيزه بر آمد، آنگاه رو بمردم كرد و فرمود: بخدا من مردمى را ديدهام كه شب را با سجده و قيام براى پروردگار خود بسر ميبردند، گاهى پيشانى و گاهى زانو بر زمين ميگذاشتند گويا نعره دم بر آوردن آتش دوزخ در گوش آنها بود، چون خدا نزد آنها ياد ميشد مانند درخت (در برابر تند باد) ميلرزيدند، گويا اين مردم (شما و معاصرين شما) در خواب غفلت فرورفتهاند، سپس برخاست و تا وفات كرد او را خندان نديدند.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۵۸۳
از او، از سندى بن محمد، از محمد بن صلت، از ابوحمزه، از حضرت على بن الحسين عليهما السلام روايت است كه فرمود: «اميرالمؤمنين- صلوات اللَّه عليه- نماز صبح را به جا آورد و پيوسته در جاى خويش نشسته بود تا آنكه آفتاب به قدر يك نيزه بلند شد. بعد از آن روى خود را به مردم آورد و فرمود: به خدا سوگند كه گروهى چند را دريافتم كه شب را به روز مىآوردند از براى رضاى پروردگار خويش؛ سجدهكنندگان و ايستادگان كه در ميان پيشانىها و زانوهاى خويش، مخالفت و جانشينى قرار مىدادند، و گويا كه بانگ و خروش آتش دوزخ، در گوشهاى ايشان بود. و چون خدا در نزد ايشان ياد مىشد، مىلرزيدند و به جنبش مىآمدند، چنان كه درخت، از باد به جنبش آيد. و گويا كه اين گروه، شب را به روز آوردهاند كه غافل و بىخبرند». و حضرت على بن الحسين عليه السلام فرمود كه: «پس آن حضرت برخاست و بعد از آن كسى آن حضرت را خندان نديد، تا روح مطهّرش مقبوض گرديد- صلوات اللَّه عليه-».