روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۴۳۵: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۱۴۳۵ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۴۳۵ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن الوشا عن مثني عن اسماعيل الجعفي قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۴۳۴ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۴۳۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۴۴۹
از اسماعيل جعفى، گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم از دينى كه براى بندگان روا نيست بدان نادان بمانند، در پاسخ فرمود: دين واسع است و رسا و خوارج از نادانى بر خود تنگ گرفتند، گفتم: قربانت! من دين خودم را كه بدان معتقدم باز گويم؟ فرمود: آرى، گفتم: گواهم كه تنها معبود شايسته خدا است و گواهم كه محمد بنده و رسول او است و آنچه از جانب خدا آورده قبول دارم و شما را دوست دار و پيروم و از دشمن شما بيزارم و از هر كه بر گردن شما سوار شود و بر شما به زور فرمان روائى كند و حق شما را به ستم ببرد، فرمود: تو چيزى كم ندارى و نادان نيستى، همان است كه سوگند به خدا ما هم بدان معتقديم، گفتم: آيا كسى كه اين امر را نداند سلامت بماند؟ فرمود: نه، مگر مستضعفان، گفتم: آنها كيانند؟ فرمود: زنان و فرزندان شماها سپس فرمود: تو ام ايمن را مىدانى (آزاد كرده رسول خدا بوده و از گواهان فدك است) به راستى من گواهم كه او از اهل بهشت است و او هم نمىفهميد اين مذهب و عقيدهاى كه شما داريد (يعنى امامت سائر ائمه جز امير المؤمنين را نمىدانست و نسبت بدان معذور بود- از مجلسى ره).
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۲۸
اسماعيل جعفى گويد: از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم: از آن دينى كه بر بندگان روا نيست نسبت بدان نادان باشند (و بايد بدانند كه آن چه دينى است؟) فرمود: دين وسيع است، ولى خوارج از روى نادانى خودشان بر خود تنگ گرفتند (و گرفتار شدند) عرضكردم: قربانت (اجازه ميفرمائيد) من دين خودم را كه بر آن هستم براى شما باز گويم؟ فرمود: آرى، عرضكردم: گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست، و گواهى دهم كه محمد بنده و رسول اوست، و آنچه از جانب خداوند آورده است قبول دارم، و شما را دوست دارم، و از دشمن شما و هر كه بر شما بزرگى كند و استيلاء خواهد و خود را امير و حاكم بر شما داند، و حق شما را بستم بگيرد بيزارم؟ فرمود: تو چيزى را نادان نيستى، اين همانست كه بخدا سوگند ما هم بر آن هستيم (و بدان معتقديم) عرضكردم: آيا كسى كه اين امر را نداند (و از عذاب خداوند يا خلود در آتش) سالم ماند؟ فرمود: نه، مگر مستضعفان، عرضكردم: آنها كيانند، فرمود: زنان و فرزندان شما، سپس فرمود: آيا ام ايمن را ديدهاى؟ همانا من گواهى دهم كه او اهل بهشت است در صورتى كه آنچه شما بر آيند (و بدان معتقديد) نميدانست.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۱۷۱
حسين بن محمد، از معلّى بن محمد، از وشّاء، از مثنّى، از اسماعيل جعفى روايت كرده است كه گفت: امام محمد باقر عليه السلام را سؤال كردم از دينى كه بندگان را نمىرسد كه آن را ندانند. فرمود كه: «دين، وسعت و گشادگى دارد، وليكن خارجىها «۱» از نادانى كه دارند، بر خويش تنگ كردهاند». عرض كردم كه: فداى تو گردم! آيا تو را خبر دهم به دين خود كه من بر آنم؟ فرمود: «بلى». عرض كردم كه: شهادت مىدهم به اينكه غير از خدا، خدايى نيست، و به اينكه محمد، بنده و رسول صلى الله عليه و آله او است، و اقرار دارم به آنچه از جانب خداى- تعالى- آورده، و شما را دوست مىدارم، و بيزارم از دشمنان شما و از آنكه بر گردنهاى شما سوار شده و بر شما امير گرديده، و از روى غصب، حق شما را گرفته و بر شما ستم كرده است. فرمود كه: «چيزى را جاهل نيستى؛ بلكه همه چيز را مىدانى. به خدا __________________________________________________
(۱). يعنى خوارج كه نگاهى سختگيرانه به دين داشتند و ارتكاب گناه را موجب كفر مىدانستند.
سوگند، اين همان اعتقادى است كه ما برآنيم». عرض كردم: پس آيا كسى هست كه اين امر را نشناسد و سالم باشد؟ فرمود: «نه، مگر مستضعفان». عرض كردم كه: ايشان كيانند؟ فرمود: «زنان و فرزندان شما». و فرمود كه: «آيا امّايمن را ديدهاى و قصّه او را شنيدهاى؟ پس به درستى كه من شهادت مىدهم كه او از اهل بهشت است، و امّايمن نمىشناخت، آنچه را كه شما بر آنيد».