روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۸۸: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۲۸۸ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۲۸۸ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۰
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ
علي بن ابراهيم عن محمد بن خالد الطيالسي عن صفوان بن يحيي عن ابن مسكان عن ابي بصير قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :
الکافی جلد ۱ ش ۲۸۷ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۲۸۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۰۷
أبو بصير گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مىفرمود: هميشه خداى عز و جل پروردگار ما بوده است و علم ذات او بوده گاهى كه اصلا معلومى نبوده، شنوائى ذاتش بوده آن گاه كه مسموعى وجود نداشته، ديدن ذاتش بوده آن گاه كه ديده شده نبوده، قدرت ذاتش بوده و مقدورى نبوده و چون اشياء را پديد آورد و معلومى تحقق يافت، علم او تعلق به معلوم يافت و شنوائى او تعلق به مسموع يافت و ديد او تعلق به ديده شده يافت و قدرتش بر مقدور. گويد: گفتم پس هميشه خدا در حركت بوده است؟ فرمود: برتر است خدا از آن، زيرا حركت صفتى است كه با فعل پديد شود، گويد: گفتم خدا هميشه متكلم بوده؟ گويد: فرمود: به راستى كلام صفت پديدارشدهاى است ولى ازلى نيست و خداى عز و جل بوده است و متكلم نبوده.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۴۳
ابو بصير گويد: شنيدم كه امام صادق (ع) ميفرمود: خداى عز و جل هميشه پروردگار ما و علم عين ذاتش بوده آنگاه كه معلومى وجود نداشت و شنيدن عين ذاتش بود زمانى كه شنيدهشدهئى وجود نداشت و بينائى عين ذاتش بوده آنگاه كه ديدهشدهئى وجود نداشت و قدرت عين ذاتش بوده زمانى كه مقدورى نبود، پس چون اشياء را پديد آورد و معلوم موجود شد علمش بر معلوم منطبق گشت و شنيدنش بر شنيده شده و بينائيش بر ديده شده و قدرتش بر مقدور ابو بصير گويد: عرضكردم: پس خدا هميشه متحرك است؟ فرمود: خدا برتر از آنست، حركت صفتى است كه با فعل بوجود آيد، عرضكردم: پس خدا هميشه متكلم است؟ فرمود: كلام صفتى است پديدشونده ازلى و قديم نيست، خداى بود و متكلم نبود.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۳۴۳
على بن ابراهيم، از محمد بن خالد طَيالسى، از صفوان بن يحيى، از ابن مُسكان، از ابو بصير روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مىفرمود: «خداى عزّوجلّ كه پروردگار ما است، هميشه بود و علم، ذات او بود. و هيچ معلومى نبود كه در حيطه علم و دانش در آيد، و همچنين شنوايى و بينايى و قدرت و توانايى، ذات مقدس او بود، و چيزى كه در حيطه شنيدن يا ديدن يا توانايى در آيد، نبود. بعد از آن، چون چيزها را احداث فرمود و آنها را از سر نو به ديد آورد و معلوم و مسموع و مبصر و مقدور و موجود شد، و علم از آن جناب بر آنچه در حيطه علم در آيد، واقع گرديد، و همچنين شنوايى و آنچه شنيده شود و ديدن بر آنچه ديده شود و قدرت بر آنچه مقدور باشد». ابو بصير گفت كه: عرض كردم: پس خدا هميشه متحرك بوده؟ حضرت فرمود كه: «خدا برتر است از اينكه حركت كند؛ زيرا كه حركت، صفتى است كه به فعل حادث مىشود». گفت كه: عرض كردم: پس خدا هميشه سخنگو بوده است؟ فرمود كه: «سخن گفتن، صفتى است كه حادث مىگردد و ازلى و هميشه نيست، و خداى عزّوجلّ بود و هيچ سخنگويى نبود».