روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۸: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۸ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۸ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۵
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
علي بن محمد بن عبد الله عن ابراهيم بن اسحاق الاحمر عن عبد الله بن حماد عن صباح المزني عن الحارث بن حصيره عن الحكم بن عتيبه قال :
الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۷ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۱۰۳۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۱۱۹
حكم بن عتيبه گويد: مردى در ثعلبيه حسين بن على (ع) را ملاقات كرد و آن حضرت به سوى كربلا مىرفت، خدمت آن حضرت رسيد و بر او سلام داد، حسين (ع) به او فرمود: تو از كدام شهرى؟ گفت: از اهل كوفه هستم، فرمود: اى برادر اهل كوفه به خدا سوگند اگر در مدينه تو را مىديدم، اثر جبرئيل (جاى پاى او) را در خانه خود و نزول او را براى وحى به جدّم به تو مىنمودم، اى برادر اهل كوفه! مردم از نزد ما دانش را برگرفتند و از سر چشمه علم خاندان ما شربت علم نوشيدند، آيا آنها دانستند و ما ندانستيم؟ اين چيزى است كه شدنى نيست.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۵۰
حكم بن عتيبه گويد: هنگامى كه حسين بن على عليهما السلام رهسپار كربلا بود، مردى در ثعلبيه باو برخورد و خدمتش رسيد و سلام كرد، حسين عليه السلام باو فرمود: از كدام شهرى؟ عرضكرد: اهل كوفه هستم، فرمود: هان بخدا اى برادر اهل كوفه! اگر در مدينه بتو برميخوردم علامت آمدن جبرئيل را در خانه خود و وحى آوردنش را بر جدم بتو نشان ميدادم اى برادر اهل كوفه! سرچشمه علم مردم از نزد ما بود سپس آنها عالم شدند و ما جاهل؟!! اين چيزيست نشدنى.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۳۶۹
على بن محمد بن عبداللَّه، از ابراهيم بن اسحاق احمر، از عبداللَّه بن حمّاد، از صبّاح مُزَنى، از حارث بن حصيره، از حكم بن عُتيبه روايت كرده است كه گفت: مردى در منزل ثعلبيه، حضرت حسين بن على عليهما السلام را ملاقات كرد و آن حضرت اراده كربلاى معلّى داشت، به خدمت آن حضرت آمد و بر او سلام كرد. حضرت امام حسين به آن مرد فرمود كه: «تو از كدام ديارى؟» عرض كرد: كوفى هستم. فرمود: «اى مرد كوفى، به خدا سوگند، كه اگر در مدينه تو را ملاقات مىكردم، هر آينه نشانه پاى جبرئيل عليه السلام را در خانه خود و فرود آوردن او وحى را بر جدّم به تو مىنمودم. اى مرد كوفى، آيا نوشيدن مردم آب حيوان علم را از نزد ما است، پس ايشان دانستند و ما ندانستيم؟ و اين چيزى است كه هرگز نخواهد بود».