المعارج ٣٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link11 | آيات ۱۹ - ۳۵، سوره معارج]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link11 | آيات ۱۹ - ۳۵، سوره معارج]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link12 | توضيح راجع به صفت ((حرص )) و ((هلع )) و ((تقسيم )) آن به حرص خدادادى كه مفيد و مطلوب است و حرص بشرى كه انحرافى و مذموم مى باشد.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link12 | توضيح راجع به صفت ((حرص )) و ((هلع )) و ((تقسيم )) آن به حرص خدادادى كه مفيد و مطلوب است و حرص بشرى كه انحرافى و مذموم مى باشد.]] | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link16 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته راجع به نماز، حقسائل و محروم و...)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲#link16 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته راجع به نماز، حقسائل و محروم و...)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۲#link16 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۲#link16 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «32» وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ «33» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ «34» أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ «35» | |||
و آنان كه رعايت كننده امانتها و قراردادهاى خويشند. و آنان كه به (اداى) شهادتهاى خود قيام مىكنند. و آنان كه بر نمازشان مراقبت دارند. اينان در بهشتها گرامى داشته مىشوند. | |||
===نکته ها=== | |||
در آيات 22 تا 35 سوره معارج، سيماى امّت اسلامى وجامعه ايدهآل ترسيم شده است: | |||
رابطه دائمى و كامل با خداوند از طريق نماز دارند. | |||
به مشكلات محرومان توجّه دارند و بخشى از مال خود را حق آنان مىدانند. | |||
به خاطر ايمان به معاد و ترس از حساب، بر افكار و گفتار و رفتارشان تقوا حاكم است. | |||
به امانات و تعهّداتشان پايبندند. | |||
نسبت به حقوق مردم قيام مىكنند و اگر براى شهادت و گواهى دعوت شوند ردّ نمىكنند. | |||
در ارضاى غريزه جنسى، به دنبال راه حلال و تشكيل خانواده و نسلِ پاك هستند. | |||
امانت شامل امانت معنوى نيز مىشود، همچون مسئوليّتها، اسرار مردم و آبروى آنان. | |||
هر عهد و پيمانى لازم الاجرا مىباشد: با مردم، با خدا، با رهبران دينى، با همسر و .... | |||
شايد مراد از عبارتِ «عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» «1» ترك نكردن و مراد از «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» جدّى گرفتن نماز باشد. همچون انتظار نماز، وضو گرفتن قبل از رسيدن وقت، با جماعت و در مسجد خواندن نماز و مراعات شرايط صحّت و قبولى و كمال نماز. «2» | |||
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، خيانت در امانت، عدم وفاى به عهد و دروغگويى، از نشانههاى نفاق شمرده شده است. «3» | |||
---- | |||
«1». معارج، 23. | |||
«2». تفسير كبير فخررازى. | |||
«3». سفينةالبحار، ج 2، ص 131. | |||
جلد 10 - صفحه 221 | |||
===پیام ها=== | |||
1- نشانه ايمان، تنها نماز و انفاق نيست، رعايت عهد و پيمانهاى اجتماعى نيز شرط ايمان است. «وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» | |||
2- سكوت آگاهان، جرم و گواهى به حق، نشانه ايمان است. «بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ» | |||
3- آغاز و پايان تمام كمالات، توجّه به نماز است. در آغاز فرمود: «الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» و در پايان نيز مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» | |||
4- بهشتيان از نظر مادّى، «فِي جَنَّاتٍ» و معنوى «مُكْرَمُونَ» تأمين هستند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) | |||
صفت 8- وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ: و آنانكه ايشان به گواهيهاى خود، قائِمُونَ: قيام نمايندگانند و ادا كنندگان در آنچه علم به آن داشته باشند از حقوق خدا و بندگان. به قولى مراد به اقامت شهادت، اقرار به كلمتين شهادتين، يعنى شهادت به توحيد و نبوت باشد. اگرچه شهادت از جمله امانت است، اما تخصيص به ذكر، به جهت تفاوت فضل آنست، زيرا در اقامه شهادت، احياى حقوق و تصحيح؛ و در اخفاى آن، تضييع و ابطال آنست. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ «11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ «12» وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ «13» وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ «14» كَلاَّ إِنَّها لَظى «15» | |||
نَزَّاعَةً لِلشَّوى «16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى «17» وَ جَمَعَ فَأَوْعى «18» إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20» | |||
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21» إِلاَّ الْمُصَلِّينَ «22» الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23» وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25» | |||
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (30) | |||
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (31) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32) وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (34) أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (35) | |||
ترجمه | |||
شناسا كرده شوند خويشان بخويشان دوست ميدارد گناهكار كه فداى خود كند از عذاب چنين روز پسرانش را | |||
و زنش و برادرش را | |||
و عشيرهاش را | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 271 | |||
كه جاى ميدادند او را در حمايت خود | |||
و هر كه را كه در زمين است تمامى پس نجات دهد او را | |||
نه چنين است همانا آن زبانه خالص آتش است | |||
سوزنده و كننده پوست اطراف بدنرا | |||
ميخواند كسى را كه پشت كرد و روى گرداند | |||
و جمع نمود پس در جاى محفوظى نهاد | |||
همانا انسان آفريده شد بسيار حريص كم صبر | |||
چون برسد او را بدى ناله و فرياد كننده است | |||
و چون برسد او را خوبى منع كننده است | |||
مگر نماز گزاران | |||
آنانكه ايشان بر نمازشان مداومت كنندگانند | |||
و آنانكه در مالهاشان بهرهايست معيّن | |||
براى كسيكه گدائى ميكند و كسيكه از كار باز مانده | |||
و آنانكه تصديق مينمايند بروز جزا | |||
و آنانكه ايشان از عذاب پروردگارشان ترسانند | |||
همانا عذاب پروردگارشان ايمن كرده نشده است | |||
و آنانكه ايشان مر عورتهاى خودشان را نگهدارندگانند | |||
مگر بر زنان خود يا آنچه كه مالك باشد دستهاشان پس همانا ايشان نيستند ملامت شدگان | |||
پس هر كه طلب كند غير از آن مجاز را پس آنگروه از حدّ در گذرندگانند | |||
و آنانكه ايشان مر امانتهاى مردم و پيمانشان را رعايت كنندگانند | |||
و آنانكه ايشان باداء گواهيهاى خودشان قيام كنندگانند | |||
و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند | |||
آنگروه در بهشتهائى گرامى داشتگانند. | |||
تفسير | |||
گفتهاند چون در آيه سابقه خداوند فرموده بود كسى از احوال اقارب و ارحام كسى پرسش نميكند براى آنكه تصوّر نشود جهت آن نديدن و نشناختن مردم است يكديگر را فرموده بينا و شناسا كرده شوند نزديكان و دوستان بيكديگر چون حميم اعمّ از خويش و صديق است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود لذا دو ضمير جمع در كلام الهى بآن عود نموده و مقصود بيان شدّت و سختى آنروز است كه هر كس بقدرى گرفتار خود است كه از حال ديگرى سؤال نميكند با آنكه بستگان خود و او را ميبيند و بعضى گفتهاند مراد خداوند از اين آيه آنستكه مردم را در آنروز با يكديگر شناسا ميكنند و بينا باوضاع و احوالشان مينمايند براى مزيد سرور اهل ايمان و اندوه اهل عصيان و لذا حاجت بپرسش و سؤال از حال يكديگر ندارند و اين عمل بتوسط ملائكه قبلا انجام ميگيرد و بعدا آنها را سوق ببهشت و جهنّم ميدهند و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 272 | |||
آنستكه ميشناسند آنها را پس از يكديگر پرسش نميكنند و در آنروز دوست دارد و آرزو ميكند گناهكار كه فدا و عوض دهد از عذاب الهى پسران عزيز و همسر گرامى و برادر با جان برابر و قبيله و عشيره خود را كه در دنيا منتسب بآنها بوده و با آنكه از آنها جدا بوده آنان او را در پناه و حمايت خود قرار ميدادند و در شدائد با او كمك ميكردند چون فصيله بر چنين عشيرهاى اطلاق ميشود و قمى ره فرموده مراد از فصيله مادر است كه از او ولادت يافته و نيز اگر تمام دنيا از آن او باشد حاضر است بدهد پس از عذاب جهنّم نجات دهد آن فدا و عوض او را ولى خدا ميفرمايد كلّا و آن كلمهئى است موضوع براى ردع و منع يعنى چنين نخواهد شد فدا قبول نميشود قصّه از اين قرار است كه زبانه و شعله خالص آتش جهنّم است و محتمل است ضمير در انّها بعذاب كه آتش جهنّم است عود نمايد و ميشود مراد از لظى جهنّم يا يكى از دركات آن باشد چون بعضى گفتهاند لظى يكى از نامهاى جهنم است و بعضى آنرا نام درك دوم دانستهاند و در هر حال آنشعله آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى ره نقل نموده كه مىكند دو چشم او را و سياه ميكند صورتش را و نزّاعة برفع نيز قرائت شده و بنابر اين خبر بعد از خبر است و بقرائت مشهوره حال است براى لظى باعتبار دلالتش بر تلظّى يا منصوب بفعل مقدّر است كه اعنيها باشد و آن آتش بزبان حال و زبانه خود دعوت ميكند و ميكشاند بسوى خود هر كس را كه پشت كرده باشد بقوانين اسلام و روى گردانده باشد از اطاعت احكام خدا و جمع نموده باشد اموالى را از حلال و حرام و حقوق واجبه آنرا ادا ننموده ذخيره و دفينه براى خود كرده باشد از حرص و درازى آرزو و اين براى آنستكه خدا انسانرا طبعا هلوع خلق فرموده كه حريص و بىصبر است چنانچه خداوند ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع دانستهاند و بايد با رجوع بعقل و عمل بدستورات اخلاقى كه در علم اخلاق ذكر شده اين طبع را كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 273 | |||
از روى حكمت در او قرار داده شده از خود دور و در غير محلّ خود بكار نبرد و كسانيكه موفق باين تصفيه شدهاند آنانند كه خداوند آنها را استثناء فرموده ميفرمايد مگر نماز گزاران كه مداومت بر نمازشان دارند كه نمازهاى واجب را ترك نميكنند و همچنين نمازهاى مستحب را كه بر خودشان بنذر و غيره واجب نموده باشند و قضاء فوائتشان را در اوّل از منه امكان بجا ميآورند و از براى فقراء و ضعفاء و صله ارحام غير از حقوق واجبه از قبيل صدقه و زكوة مقدار معيّنى از مال خودشان خارج مينمايند كه بتقاضا كنندگان و كسانيكه از كسب و كار باز ماندهاند و روى سؤال ندارند كمك نمايند چنانچه در روايات ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده ولى مفسّرين آنرا حمل بر زكوة نمودهاند با آنكه معلوم است زكوة حقّى است كه خداوند بآن فقرا را با اغنيا شريك فرموده و گرفته ميشود و آن موجب مزيّت و مدح مؤدى نميشود و اينجا خداوند در مقام ذكر برجستگان اهل ايمان است و مدح آنها و سوره مكّيّه است و زكوة در مدينه واجب شده و كسانيكه ايمان بروز جزا دارند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايمان بروز ظهور امام زمان دارند و آنانكه از عذاب خداوند ترسانند چون نبايد ايمن از مكر و عذاب خدا بود هر قدر شخص مواظب اعمال و مراقب طاعات باشد چون نميداند مقبول شده يا خير و نبايد مطمئن شود از نفس خود كه خطائى از او سر نزده است و آنانكه حفظ نمودند عورات خودشان را از هر كس مگر از زنان و كنيزانشان و زناشوئى يا بعقد دائم است يا بمتعه و در اين سه صورت مورد ملامت واقع نخواهند شد و در غير آن صور متعدّى و متجاوز از حدّ محسوب خواهند شد و تفسير اين آيات در سوره المؤمنون گذشت و آنانكه مراعات امانتهائى را كه از مردم و خداوند بآنها سپرده شده مينمايند از قبيل مال سپرده شده و عاريه و وديعه و عين مستأجره و لقطه و خمس و زكوة و هر چه را كه مكلّف است حفظ نمايد و بصاحبش برساند و نيز مراعات مينمايند عهود و مواثيق خلقيّه و خالقيّه را و منكر شهاداتى كه تحمّل آنرا نمودهاند نميشوند و اداء آنرا در مواقع لزوم مينمايند و آنانكه مواظبت و محافظت از اداء نماز با آداب و شرايط در مواقيت آن مينمايند در كافى و مجمع | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 274 | |||
از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين در نماز واجب است و الّذين هم على صلاتهم دائمون در نافله است اينجماعت كه داراى اين اعمال حميده و اين خصال پسنديدهاند در باغهاى سبز و خرّم اخروى مشمول عواطف و اكرامات الهيه ميباشند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ هُم بِشَهاداتِهِم قائِمُونَ (33) | |||
و كساني هستند که بر طبق شهادات خود قيام دارند، يكي از كتب فقهيه كتاب القضاء و الشهادات است اقسام شهادت و موارد آن و شرايط شاهد و مواردي که واجب است شهادت دهد و مواردي که بايد كتمان كند و حرام است شهادت دهد و مواردي که جايز است موكول بفقيه است و فقه و چيزي که اينجا لازم است که بايد تذكر داد موضوع شهادتين است که ميگويي: اشهد أن لا اله الا اللّه و اشهد أن محمدا رسول اللّه که بايد بر طبق اينکه دو قيام: داشته باشي خردلي توجه بغير خدا نباشد و دستوري از دستورات رسول را مخالفت نكرد و همچنين شهادت بولايت و امامت و وصايت ائمه | |||
جلد 17 - صفحه 195 | |||
هدي عليهم الصلاة و السلام. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 33)- و در چهارمین وصف اضافه میکند: «و کسانی که به ادای شهادتشان قیام مینمایند» (و الذین هم بشهاداتهم قائمون). | |||
زیرا اقامه شهادت عادلانه و ترک کتمان آن، یکی از مهمترین پایههای اقامه عدالت در جامعه بشری است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۹
ترجمه
المعارج ٣٢ | آیه ٣٣ | المعارج ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَهَادَات»: گواهیها. «قَآئِمُونَ»: چنان که باید اداء کنندگان. یعنی گواهی دهندگانی که گواهی را دادگرانه و بدون گرایش به این و آن اداء میکنند، و شهادت را قائم بر ارکان و اصول خود به جای میآورند (نگا: بقره / و مائده / و .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۹ - ۳۵، سوره معارج
- توضيح راجع به صفت ((حرص )) و ((هلع )) و ((تقسيم )) آن به حرص خدادادى كه مفيد و مطلوب است و حرص بشرى كه انحرافى و مذموم مى باشد.
- اوصاف نمازگزارانى كه از ((هلوع )) بودن استثنا شده اند
- بحث انحصار موارد حق معلوم در دو مورد سائل و محروم است .
- مقصود از مراعات امانات و عهد و مراد از محافظت بر صلوة
- (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته راجع به نماز، حقسائل و محروم و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «32» وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ «33» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ «34» أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ «35»
و آنان كه رعايت كننده امانتها و قراردادهاى خويشند. و آنان كه به (اداى) شهادتهاى خود قيام مىكنند. و آنان كه بر نمازشان مراقبت دارند. اينان در بهشتها گرامى داشته مىشوند.
نکته ها
در آيات 22 تا 35 سوره معارج، سيماى امّت اسلامى وجامعه ايدهآل ترسيم شده است:
رابطه دائمى و كامل با خداوند از طريق نماز دارند.
به مشكلات محرومان توجّه دارند و بخشى از مال خود را حق آنان مىدانند.
به خاطر ايمان به معاد و ترس از حساب، بر افكار و گفتار و رفتارشان تقوا حاكم است.
به امانات و تعهّداتشان پايبندند.
نسبت به حقوق مردم قيام مىكنند و اگر براى شهادت و گواهى دعوت شوند ردّ نمىكنند.
در ارضاى غريزه جنسى، به دنبال راه حلال و تشكيل خانواده و نسلِ پاك هستند.
امانت شامل امانت معنوى نيز مىشود، همچون مسئوليّتها، اسرار مردم و آبروى آنان.
هر عهد و پيمانى لازم الاجرا مىباشد: با مردم، با خدا، با رهبران دينى، با همسر و ....
شايد مراد از عبارتِ «عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» «1» ترك نكردن و مراد از «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ» جدّى گرفتن نماز باشد. همچون انتظار نماز، وضو گرفتن قبل از رسيدن وقت، با جماعت و در مسجد خواندن نماز و مراعات شرايط صحّت و قبولى و كمال نماز. «2»
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، خيانت در امانت، عدم وفاى به عهد و دروغگويى، از نشانههاى نفاق شمرده شده است. «3»
«1». معارج، 23.
«2». تفسير كبير فخررازى.
«3». سفينةالبحار، ج 2، ص 131.
جلد 10 - صفحه 221
پیام ها
1- نشانه ايمان، تنها نماز و انفاق نيست، رعايت عهد و پيمانهاى اجتماعى نيز شرط ايمان است. «وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
2- سكوت آگاهان، جرم و گواهى به حق، نشانه ايمان است. «بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ»
3- آغاز و پايان تمام كمالات، توجّه به نماز است. در آغاز فرمود: «الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» و در پايان نيز مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»
4- بهشتيان از نظر مادّى، «فِي جَنَّاتٍ» و معنوى «مُكْرَمُونَ» تأمين هستند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33)
صفت 8- وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ: و آنانكه ايشان به گواهيهاى خود، قائِمُونَ: قيام نمايندگانند و ادا كنندگان در آنچه علم به آن داشته باشند از حقوق خدا و بندگان. به قولى مراد به اقامت شهادت، اقرار به كلمتين شهادتين، يعنى شهادت به توحيد و نبوت باشد. اگرچه شهادت از جمله امانت است، اما تخصيص به ذكر، به جهت تفاوت فضل آنست، زيرا در اقامه شهادت، احياى حقوق و تصحيح؛ و در اخفاى آن، تضييع و ابطال آنست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ «11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ «12» وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ «13» وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ «14» كَلاَّ إِنَّها لَظى «15»
نَزَّاعَةً لِلشَّوى «16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى «17» وَ جَمَعَ فَأَوْعى «18» إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20»
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21» إِلاَّ الْمُصَلِّينَ «22» الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23» وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25»
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (30)
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (31) وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32) وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33) وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (34) أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (35)
ترجمه
شناسا كرده شوند خويشان بخويشان دوست ميدارد گناهكار كه فداى خود كند از عذاب چنين روز پسرانش را
و زنش و برادرش را
و عشيرهاش را
جلد 5 صفحه 271
كه جاى ميدادند او را در حمايت خود
و هر كه را كه در زمين است تمامى پس نجات دهد او را
نه چنين است همانا آن زبانه خالص آتش است
سوزنده و كننده پوست اطراف بدنرا
ميخواند كسى را كه پشت كرد و روى گرداند
و جمع نمود پس در جاى محفوظى نهاد
همانا انسان آفريده شد بسيار حريص كم صبر
چون برسد او را بدى ناله و فرياد كننده است
و چون برسد او را خوبى منع كننده است
مگر نماز گزاران
آنانكه ايشان بر نمازشان مداومت كنندگانند
و آنانكه در مالهاشان بهرهايست معيّن
براى كسيكه گدائى ميكند و كسيكه از كار باز مانده
و آنانكه تصديق مينمايند بروز جزا
و آنانكه ايشان از عذاب پروردگارشان ترسانند
همانا عذاب پروردگارشان ايمن كرده نشده است
و آنانكه ايشان مر عورتهاى خودشان را نگهدارندگانند
مگر بر زنان خود يا آنچه كه مالك باشد دستهاشان پس همانا ايشان نيستند ملامت شدگان
پس هر كه طلب كند غير از آن مجاز را پس آنگروه از حدّ در گذرندگانند
و آنانكه ايشان مر امانتهاى مردم و پيمانشان را رعايت كنندگانند
و آنانكه ايشان باداء گواهيهاى خودشان قيام كنندگانند
و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند
آنگروه در بهشتهائى گرامى داشتگانند.
تفسير
گفتهاند چون در آيه سابقه خداوند فرموده بود كسى از احوال اقارب و ارحام كسى پرسش نميكند براى آنكه تصوّر نشود جهت آن نديدن و نشناختن مردم است يكديگر را فرموده بينا و شناسا كرده شوند نزديكان و دوستان بيكديگر چون حميم اعمّ از خويش و صديق است و بر واحد و جمع اطلاق ميشود لذا دو ضمير جمع در كلام الهى بآن عود نموده و مقصود بيان شدّت و سختى آنروز است كه هر كس بقدرى گرفتار خود است كه از حال ديگرى سؤال نميكند با آنكه بستگان خود و او را ميبيند و بعضى گفتهاند مراد خداوند از اين آيه آنستكه مردم را در آنروز با يكديگر شناسا ميكنند و بينا باوضاع و احوالشان مينمايند براى مزيد سرور اهل ايمان و اندوه اهل عصيان و لذا حاجت بپرسش و سؤال از حال يكديگر ندارند و اين عمل بتوسط ملائكه قبلا انجام ميگيرد و بعدا آنها را سوق ببهشت و جهنّم ميدهند و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد
جلد 5 صفحه 272
آنستكه ميشناسند آنها را پس از يكديگر پرسش نميكنند و در آنروز دوست دارد و آرزو ميكند گناهكار كه فدا و عوض دهد از عذاب الهى پسران عزيز و همسر گرامى و برادر با جان برابر و قبيله و عشيره خود را كه در دنيا منتسب بآنها بوده و با آنكه از آنها جدا بوده آنان او را در پناه و حمايت خود قرار ميدادند و در شدائد با او كمك ميكردند چون فصيله بر چنين عشيرهاى اطلاق ميشود و قمى ره فرموده مراد از فصيله مادر است كه از او ولادت يافته و نيز اگر تمام دنيا از آن او باشد حاضر است بدهد پس از عذاب جهنّم نجات دهد آن فدا و عوض او را ولى خدا ميفرمايد كلّا و آن كلمهئى است موضوع براى ردع و منع يعنى چنين نخواهد شد فدا قبول نميشود قصّه از اين قرار است كه زبانه و شعله خالص آتش جهنّم است و محتمل است ضمير در انّها بعذاب كه آتش جهنّم است عود نمايد و ميشود مراد از لظى جهنّم يا يكى از دركات آن باشد چون بعضى گفتهاند لظى يكى از نامهاى جهنم است و بعضى آنرا نام درك دوم دانستهاند و در هر حال آنشعله آتش سوزان پوست تمام بدن وارد را ميسوزاند و ميكند يا خصوص پوست سر و صورت او را بمحض ورود چون شوايا بمعناى اطراف است يا جمع شواة كه بمعناى پوست سر است و قمّى ره نقل نموده كه مىكند دو چشم او را و سياه ميكند صورتش را و نزّاعة برفع نيز قرائت شده و بنابر اين خبر بعد از خبر است و بقرائت مشهوره حال است براى لظى باعتبار دلالتش بر تلظّى يا منصوب بفعل مقدّر است كه اعنيها باشد و آن آتش بزبان حال و زبانه خود دعوت ميكند و ميكشاند بسوى خود هر كس را كه پشت كرده باشد بقوانين اسلام و روى گردانده باشد از اطاعت احكام خدا و جمع نموده باشد اموالى را از حلال و حرام و حقوق واجبه آنرا ادا ننموده ذخيره و دفينه براى خود كرده باشد از حرص و درازى آرزو و اين براى آنستكه خدا انسانرا طبعا هلوع خلق فرموده كه حريص و بىصبر است چنانچه خداوند ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع دانستهاند و بايد با رجوع بعقل و عمل بدستورات اخلاقى كه در علم اخلاق ذكر شده اين طبع را كه
جلد 5 صفحه 273
از روى حكمت در او قرار داده شده از خود دور و در غير محلّ خود بكار نبرد و كسانيكه موفق باين تصفيه شدهاند آنانند كه خداوند آنها را استثناء فرموده ميفرمايد مگر نماز گزاران كه مداومت بر نمازشان دارند كه نمازهاى واجب را ترك نميكنند و همچنين نمازهاى مستحب را كه بر خودشان بنذر و غيره واجب نموده باشند و قضاء فوائتشان را در اوّل از منه امكان بجا ميآورند و از براى فقراء و ضعفاء و صله ارحام غير از حقوق واجبه از قبيل صدقه و زكوة مقدار معيّنى از مال خودشان خارج مينمايند كه بتقاضا كنندگان و كسانيكه از كسب و كار باز ماندهاند و روى سؤال ندارند كمك نمايند چنانچه در روايات ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده ولى مفسّرين آنرا حمل بر زكوة نمودهاند با آنكه معلوم است زكوة حقّى است كه خداوند بآن فقرا را با اغنيا شريك فرموده و گرفته ميشود و آن موجب مزيّت و مدح مؤدى نميشود و اينجا خداوند در مقام ذكر برجستگان اهل ايمان است و مدح آنها و سوره مكّيّه است و زكوة در مدينه واجب شده و كسانيكه ايمان بروز جزا دارند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ايمان بروز ظهور امام زمان دارند و آنانكه از عذاب خداوند ترسانند چون نبايد ايمن از مكر و عذاب خدا بود هر قدر شخص مواظب اعمال و مراقب طاعات باشد چون نميداند مقبول شده يا خير و نبايد مطمئن شود از نفس خود كه خطائى از او سر نزده است و آنانكه حفظ نمودند عورات خودشان را از هر كس مگر از زنان و كنيزانشان و زناشوئى يا بعقد دائم است يا بمتعه و در اين سه صورت مورد ملامت واقع نخواهند شد و در غير آن صور متعدّى و متجاوز از حدّ محسوب خواهند شد و تفسير اين آيات در سوره المؤمنون گذشت و آنانكه مراعات امانتهائى را كه از مردم و خداوند بآنها سپرده شده مينمايند از قبيل مال سپرده شده و عاريه و وديعه و عين مستأجره و لقطه و خمس و زكوة و هر چه را كه مكلّف است حفظ نمايد و بصاحبش برساند و نيز مراعات مينمايند عهود و مواثيق خلقيّه و خالقيّه را و منكر شهاداتى كه تحمّل آنرا نمودهاند نميشوند و اداء آنرا در مواقع لزوم مينمايند و آنانكه مواظبت و محافظت از اداء نماز با آداب و شرايط در مواقيت آن مينمايند در كافى و مجمع
جلد 5 صفحه 274
از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين در نماز واجب است و الّذين هم على صلاتهم دائمون در نافله است اينجماعت كه داراى اين اعمال حميده و اين خصال پسنديدهاند در باغهاى سبز و خرّم اخروى مشمول عواطف و اكرامات الهيه ميباشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ هُم بِشَهاداتِهِم قائِمُونَ (33)
و كساني هستند که بر طبق شهادات خود قيام دارند، يكي از كتب فقهيه كتاب القضاء و الشهادات است اقسام شهادت و موارد آن و شرايط شاهد و مواردي که واجب است شهادت دهد و مواردي که بايد كتمان كند و حرام است شهادت دهد و مواردي که جايز است موكول بفقيه است و فقه و چيزي که اينجا لازم است که بايد تذكر داد موضوع شهادتين است که ميگويي: اشهد أن لا اله الا اللّه و اشهد أن محمدا رسول اللّه که بايد بر طبق اينکه دو قيام: داشته باشي خردلي توجه بغير خدا نباشد و دستوري از دستورات رسول را مخالفت نكرد و همچنين شهادت بولايت و امامت و وصايت ائمه
جلد 17 - صفحه 195
هدي عليهم الصلاة و السلام.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- و در چهارمین وصف اضافه میکند: «و کسانی که به ادای شهادتشان قیام مینمایند» (و الذین هم بشهاداتهم قائمون).
زیرا اقامه شهادت عادلانه و ترک کتمان آن، یکی از مهمترین پایههای اقامه عدالت در جامعه بشری است.
نکات آیه
۱ - اداى شهادت و گواهى، از ویژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستین (و الذین هم بشهدتهم قائمون)
۲ - اداى شهادت و گواهى، اقدامى شایسته و بایسته (و الذین هم بشهدتهم قائمون)
۳ - خوددارى از اداى شهادت و گواهى، نشانه ضعف ایمان (و الذین هم بشهدتهم قائمون)
موضوعات مرتبط
- ایمان: نشانه هاى ضعف ایمان ۳
- عمل: عمل پسندیده ۲
- گواهى: آثار کتمان گواهى ۳; فضیلت اداى گواهى ۲
- مؤمنان: اداى گواهى مؤمنان ۱; صفات مؤمنان ۱