الطور ٣٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲#link15 | آيات ۲۹ - ۴۴، سوره طور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲#link15 | آيات ۲۹ - ۴۴، سوره طور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲#link16 | نفى عذرها ودستاويزهاى تكذيب كنندگان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲#link16 | نفى عذرها ودستاويزهاى تكذيب كنندگان]]
خط ۳۲: خط ۳۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link19 | مثالى براى بيان ميزان عناد كفار و اصرارشان بر تكذيب دعوت حق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳#link19 | مثالى براى بيان ميزان عناد كفار و اصرارشان بر تكذيب دعوت حق]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۲#link205 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۲#link205 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «38»
آيا نردبانى دارند كه به واسطه‌ى آن (اسرار آسمان‌ها را) مى‌شنوند؟ (اگر چنين است) پس شنونده‌ى آنان دليلى روشن بياورد.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ‌: آيا مر ايشان راست نردبانى كه به توسط آن به آسمان برآمده، بشنوند در آن كلام ملائكه را، يعنى استماع كنند بالاى آن سخن ملائكه را و علوم غيبيه را كه بر ايشان وحى كرده مى‌شود تا علم ما كان و ما يكون‌
جلد 12 - صفحه 313
پيدا كنند و عالم شوند به تقدم موت پيغمبر بر آنها و ظفر يافتن ايشان بر او در عاقبت امور چنانچه مظنه ايشان است، اگر چنين است كه ايشان گمان مى‌كنند، فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ‌: پس بايد بياورند شنونده ايشان را كه بر آسمان رفته باشد و كلام غيبى استماع نموده، بِسُلْطانٍ مُبِينٍ‌: به حجتى روشن و دليلى هويدا كه گواه باشد بر صدق استماع او، زيرا هر كه ادعاى امرى كند كه بداهت عقل حكم نكند، بر او لازم است كه اقامه حجت نمايد بر صدق مدعاى خود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ «29» أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ (30) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (31) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (32) أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ (33)
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (34) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (35) أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ (36) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (37) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (39) أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)
ترجمه‌
پس تذكّر و پند ده پس نيستى تو بحمد و انعام پروردگارت مخبر از غيب بوسيله جنّ و نه ديوانه‌
بلكه ميگويند شاعر است انتظار ميبريم براى او حوادث روزگار را
بگو منتظر باشيد پس همانا من با شما از منتظرانم‌
آيا امر ميكند آنها را عقولشان باين يا آنها گروهى سركش و متجاوزند
يا ميگويند پيش خود ساخته است آنرا بلكه ايمان نمى‌آورند
پس بياورند سخنى مانند آن اگر راست ميگويند
آيا آفريده شده‌اند بدون آفريننده يا آنها آفرينندگانند
آيا آفريده‌اند آسمان‌ها و زمين را بلكه يقين نمى‌كنند
يا نزدشان خزانه‌هاى پروردگار تو است يا آنها تسلّط و غلبه دارنده‌اند
يا براى آنها نردبانى است كه گوش ميدهند در آن پس بايد بياورد شنونده آنها دليلى واضح‌
آيا براى او دختران است و براى شما پسران‌
يا ميخواهى از آنها مزدى پس آنها از غرامت و تاوان گران‌بارانند.
----
جلد 5 صفحه 78
تفسير
خداوند متعال در اين آيات شريفه ابطال فرموده اقوال كفّار مكّه و اثبات فرموده اعجاز قرآن و توحيد و نبوّت عامّه و خاصّه و ساير معارف الهيّه را با بيانات مختصرى باين تقريب كه دستور فرموده به پيغمبر اكرم كه ثابت باش بهدايت و ارشاد و موعظه و پند و اندرز قوم و اعتنا بگفتار و كردار آنها منما تو بحمد اللّه تعالى و فضل و نعمت پروردگار كه شامل حال تو شده كاهن و ديوانه نيستى و اينكه ميگويند محمّد شاعر است ما انتظار داريم حوادث روزگار او را هلاك نمايد و از دستش راحت شويم بگو منهم منتظر چنين روزى هستم كه خدا بر حسب وعده خود مرا بر شما ظفر دهد و من شما را بكشم يا ببخشم يا اسير كنم آيا اين طائفه قريش كه معروف بعقل و فطانت شدند عقلشان اين حكم را ميكند كه كسى مردّد باشد بين كاهن و ديوانه و شاعر در صورتى كه كاهن بايد عاقل و فطن باشد تا تسخير جنّ كند و شاعر بايد با ذوق و هوش و قريحه و سليقه و ذكاوت باشد و ديوانه فاقد عقل و همه چيز است چگونه ميشود معنون بآن دو يا مردّد بين آن سه گردد پس معلوم ميشود اينها قومى طاغى و ياغى با خدا و پيغمبرند عناد و لجاج و تعصّب بيجا وادارشان باين نسبتها نموده است و اينكه ميگويند قرآن را از پيش خود در آورده و نسبت بخدا ميدهد دروغ ميگويند خودشان هم اعتقاد به اين معنى ندارند براى آنكه زير بار حق نروند اين تهمت را بتو ميزنند اگر راست ميگويند اينها كه از فصحاء و بلغاء و ادباء معروف عربند يك قصّه يا مقاله مانند آن بياورند آيا آنها بدون خالق و مقدّر خلق و تقدير شده‌اند يا خودشان خودشان را خلق كرده‌اند يا آسمانها و زمين را آنها خلق كرده‌اند و ميدانند خالقى ندارد هيچيك از اينها نيست فقط آنستكه يقين ندارند كه خالق آسمانها و زمين و تمام موجودات آنها خداوند يگانه است لذا عبادت او را نميكنند آيا نزد آنها است منابع رزق و معادن علم و رحمت الهى كه بهر كس بخواهند بدهند و او را بمنصب رسالت و امامت برسانند يا آنكه آنها مسلّط بر امور عالمند كه بتوانند خودشان پيغمبر و امام براى خود تعيين كنند و خدا را ملزم بقبول آن نمايند كه ميگويند چرا خدا محمّد را بنبوّت اختيار فرمود و على را جانشين او قرار داد يا نردبانى دارند كه‌
----
جلد 5 صفحه 79
بوسيله آن بآسمان صعود نمايند و تكاليف و مقدّرات خودشان را از ملأ اعلى بپرسند كه ميگويند ما اصلا احتياج به پيغمبر و امام نداريم يا گوش دهند بوحى الهى كه بملائكه ميشود اگر چنين است آن شخص را كه بآسمان فرستاده‌اند براى شنيدن بايد بياورند با دليلى واضح كه رفته و شنيده و راست ميگويد اينها قابليّت و تمكّن اين امور را مسلّما ندارند چون بقدرى بى‌خردند كه ميگويند ملائكه دختران خدايند آيا سزاوار است عاقلى براى خلق پسران را بپسندد و اختيار كند و براى خدا دختران را اين نهايت سفاهت و بى‌عقلى آنها است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه قريش قائل باين معنى بودند آيا كسانيكه به اين درجه بى‌عقل باشند ميتوانند عروج بآسمان نمايند و مطّلع از غيب اينعالم شوند و اخيرا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا تو از آنها مزدى براى اداء رسالت تقاضا نمودى كه براى سنگينى آن غرامت و ضرر مالى از قبول رسالت تو اباء و امتناع دارند و احتمالات ديگرى هم در بين هست كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَم‌ لَهُم‌ سُلَّم‌ٌ يَستَمِعُون‌َ فِيه‌ِ فَليَأت‌ِ مُستَمِعُهُم‌ بِسُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ (38)
آيا ‌از‌ ‌براي‌ اينها نردباني‌ ‌است‌ ‌که‌ باو بالا روند و استماع‌ كنند ‌از‌ ملائكه‌ ‌در‌ ‌آن‌ نردبان‌ ‌پس‌ بياورد مستمع‌ ‌با‌ حجة و دليل‌ آشكار امروز ‌که‌ ‌با‌ وسايل‌ ‌تا‌ كره قمر، بلكه‌ گفتند ‌تا‌ كره مريخ‌ رفتند نه‌ ملائكه‌ ‌را‌ مشاهده‌ كردند و نه‌ سكنه‌ ‌در‌ ‌آنها‌ بودند و نه‌ استماعي‌ نمودند.
أَم‌ لَهُم‌ سُلَّم‌ٌ چه‌ نردباني‌ دارند ‌که‌ بآسمان‌ روند.
يَستَمِعُون‌َ فِيه‌ِ ‌که‌ استماع‌ كنند ‌در‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌بر‌ فرض‌ محال‌ ‌اگر‌ نردباني‌ ‌بود‌ مثل‌ طياره‌ ‌که‌ بآسمان‌ برسد استماعي‌ نيست‌.
فَليَأت‌ِ مُستَمِعُهُم‌ ‌بر‌ فرض‌ محال‌ ‌اگر‌ گفتند رفتيم‌ بآسمان‌ و استماع‌ ‌هم‌ كرديم‌ چه‌ دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ دعوي‌ داريد.
فَليَأت‌ِ مُستَمِعُهُم‌ بِسُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ نه‌ نردباني‌ دارند و نه‌ استماعي‌ و نه‌ دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ همچه‌ دعوايي‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 38)- مسلم است نه منکران نبوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مشرکان عصر جاهلیت، و نه غیر آنها، مدعی هیچ یک از امور پنجگانه فوق نبودند، لذا در این آیه به مرحله دیگری پرداخته، می‌گوید: «آیا نردبانی دارند که (به آسمان بالا می‌روند) و به وسیله آن اسرار وحی را می‌شنوند»؟! (أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ).
و از آنجا که ممکن بود آنها مدعی آگاهی از اسرار آسمان شوند قرآن بلافاصله از آنها مطالبه دلیل کرده، می‌گوید: «هر کسی از آنها این ادعا را دارد (و می‌گوید:
اسرار الهی را از طریق صعود به آسمان می‌شنوم) دلیل روشنی بیاورد» (فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِینٍ).
مسلما اگر چنین ادعائی داشتند از حدود حرف تجاوز نمی‌کرد و هرگز دلیلی بر این مطلب نداشتند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۲۳


ترجمه

آیا نردبانی دارند (که به آسمان بالا می‌روند) و بوسیله آن اسرار وحی را می‌شنوند؟! کسی که از آنها این ادّعا را دارد دلیل روشنی بیاورد!

|آيا آنها نردبانى دارند در آن [اخبار غيبى را] مى‌شنوند؟ پس بايد شنونده‌ى آنان برهانى آشكار بياورد
آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند؟ پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد.
یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟ اگر چنین است شنونده‌شان حجت روشن بیاورد.
یا برای آنان نردبانی است که [بر آن برشوند و] در آن خبرهای غیبی را بشنوند؟ پس باید شنونده اش دلیلی آشکار [بر ادعایش] بیاورد؟
يا نردبامى دارند كه از آن بالا مى‌روند و گوش فرامى‌دهند؟ پس آن كه گوش فراداده حجتى آشكار بياورد.
یا نردبانی دارند که [بر آن بالا رفته‌] [اسرار را] با آن می‌شنوند، در این صورت شنونده آنان دلیلی آشکار بیاورد
يا مگر آنان را نردبانى است كه با آن [به آسمان برشده خبرهاى وحى را] مى‌شنوند؟! پس بايد كه شنونده‌شان حجتى روشن و هويدا بيارد.
آیا نردبانی دارند و بالای آن (می‌روند و در آسمانها، به عالم ملکوت) گوش فرا می‌دارند (و اسرار وحی را می‌شنوند؟). گوش فرا دهنده‌ی ایشان دلیل روشنی بیاورد و ارائه دهد (و این ادّعای خود را ثابت کند).
یا نردبانی دارند که در آن می‌شنوند؟ پس باید شنونده‌ی آنان برهانی آشکارگر بیاورد.
یا آنان را است نردبانی که بشنوند بر آن پس بیارد شنونده ایشان به فرمانروائی آشکار


الطور ٣٧ آیه ٣٨ الطور ٣٩
سوره : سوره الطور
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سُلَّمٌ»: نردبان. «سُلْطَانٍ مُّبِینٍ»: دلیل و برهان روشن. دلیل و برهان بیانگر.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «38»

آيا نردبانى دارند كه به واسطه‌ى آن (اسرار آسمان‌ها را) مى‌شنوند؟ (اگر چنين است) پس شنونده‌ى آنان دليلى روشن بياورد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)

أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ‌: آيا مر ايشان راست نردبانى كه به توسط آن به آسمان برآمده، بشنوند در آن كلام ملائكه را، يعنى استماع كنند بالاى آن سخن ملائكه را و علوم غيبيه را كه بر ايشان وحى كرده مى‌شود تا علم ما كان و ما يكون‌

جلد 12 - صفحه 313

پيدا كنند و عالم شوند به تقدم موت پيغمبر بر آنها و ظفر يافتن ايشان بر او در عاقبت امور چنانچه مظنه ايشان است، اگر چنين است كه ايشان گمان مى‌كنند، فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ‌: پس بايد بياورند شنونده ايشان را كه بر آسمان رفته باشد و كلام غيبى استماع نموده، بِسُلْطانٍ مُبِينٍ‌: به حجتى روشن و دليلى هويدا كه گواه باشد بر صدق استماع او، زيرا هر كه ادعاى امرى كند كه بداهت عقل حكم نكند، بر او لازم است كه اقامه حجت نمايد بر صدق مدعاى خود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ «29» أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ (30) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (31) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (32) أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ (33)

فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (34) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (35) أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ (36) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (37) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)

أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (39) أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)

ترجمه‌

پس تذكّر و پند ده پس نيستى تو بحمد و انعام پروردگارت مخبر از غيب بوسيله جنّ و نه ديوانه‌

بلكه ميگويند شاعر است انتظار ميبريم براى او حوادث روزگار را

بگو منتظر باشيد پس همانا من با شما از منتظرانم‌

آيا امر ميكند آنها را عقولشان باين يا آنها گروهى سركش و متجاوزند

يا ميگويند پيش خود ساخته است آنرا بلكه ايمان نمى‌آورند

پس بياورند سخنى مانند آن اگر راست ميگويند

آيا آفريده شده‌اند بدون آفريننده يا آنها آفرينندگانند

آيا آفريده‌اند آسمان‌ها و زمين را بلكه يقين نمى‌كنند

يا نزدشان خزانه‌هاى پروردگار تو است يا آنها تسلّط و غلبه دارنده‌اند

يا براى آنها نردبانى است كه گوش ميدهند در آن پس بايد بياورد شنونده آنها دليلى واضح‌

آيا براى او دختران است و براى شما پسران‌

يا ميخواهى از آنها مزدى پس آنها از غرامت و تاوان گران‌بارانند.


جلد 5 صفحه 78

تفسير

خداوند متعال در اين آيات شريفه ابطال فرموده اقوال كفّار مكّه و اثبات فرموده اعجاز قرآن و توحيد و نبوّت عامّه و خاصّه و ساير معارف الهيّه را با بيانات مختصرى باين تقريب كه دستور فرموده به پيغمبر اكرم كه ثابت باش بهدايت و ارشاد و موعظه و پند و اندرز قوم و اعتنا بگفتار و كردار آنها منما تو بحمد اللّه تعالى و فضل و نعمت پروردگار كه شامل حال تو شده كاهن و ديوانه نيستى و اينكه ميگويند محمّد شاعر است ما انتظار داريم حوادث روزگار او را هلاك نمايد و از دستش راحت شويم بگو منهم منتظر چنين روزى هستم كه خدا بر حسب وعده خود مرا بر شما ظفر دهد و من شما را بكشم يا ببخشم يا اسير كنم آيا اين طائفه قريش كه معروف بعقل و فطانت شدند عقلشان اين حكم را ميكند كه كسى مردّد باشد بين كاهن و ديوانه و شاعر در صورتى كه كاهن بايد عاقل و فطن باشد تا تسخير جنّ كند و شاعر بايد با ذوق و هوش و قريحه و سليقه و ذكاوت باشد و ديوانه فاقد عقل و همه چيز است چگونه ميشود معنون بآن دو يا مردّد بين آن سه گردد پس معلوم ميشود اينها قومى طاغى و ياغى با خدا و پيغمبرند عناد و لجاج و تعصّب بيجا وادارشان باين نسبتها نموده است و اينكه ميگويند قرآن را از پيش خود در آورده و نسبت بخدا ميدهد دروغ ميگويند خودشان هم اعتقاد به اين معنى ندارند براى آنكه زير بار حق نروند اين تهمت را بتو ميزنند اگر راست ميگويند اينها كه از فصحاء و بلغاء و ادباء معروف عربند يك قصّه يا مقاله مانند آن بياورند آيا آنها بدون خالق و مقدّر خلق و تقدير شده‌اند يا خودشان خودشان را خلق كرده‌اند يا آسمانها و زمين را آنها خلق كرده‌اند و ميدانند خالقى ندارد هيچيك از اينها نيست فقط آنستكه يقين ندارند كه خالق آسمانها و زمين و تمام موجودات آنها خداوند يگانه است لذا عبادت او را نميكنند آيا نزد آنها است منابع رزق و معادن علم و رحمت الهى كه بهر كس بخواهند بدهند و او را بمنصب رسالت و امامت برسانند يا آنكه آنها مسلّط بر امور عالمند كه بتوانند خودشان پيغمبر و امام براى خود تعيين كنند و خدا را ملزم بقبول آن نمايند كه ميگويند چرا خدا محمّد را بنبوّت اختيار فرمود و على را جانشين او قرار داد يا نردبانى دارند كه‌


جلد 5 صفحه 79

بوسيله آن بآسمان صعود نمايند و تكاليف و مقدّرات خودشان را از ملأ اعلى بپرسند كه ميگويند ما اصلا احتياج به پيغمبر و امام نداريم يا گوش دهند بوحى الهى كه بملائكه ميشود اگر چنين است آن شخص را كه بآسمان فرستاده‌اند براى شنيدن بايد بياورند با دليلى واضح كه رفته و شنيده و راست ميگويد اينها قابليّت و تمكّن اين امور را مسلّما ندارند چون بقدرى بى‌خردند كه ميگويند ملائكه دختران خدايند آيا سزاوار است عاقلى براى خلق پسران را بپسندد و اختيار كند و براى خدا دختران را اين نهايت سفاهت و بى‌عقلى آنها است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه قريش قائل باين معنى بودند آيا كسانيكه به اين درجه بى‌عقل باشند ميتوانند عروج بآسمان نمايند و مطّلع از غيب اينعالم شوند و اخيرا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا تو از آنها مزدى براى اداء رسالت تقاضا نمودى كه براى سنگينى آن غرامت و ضرر مالى از قبول رسالت تو اباء و امتناع دارند و احتمالات ديگرى هم در بين هست كه بيايد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَم‌ لَهُم‌ سُلَّم‌ٌ يَستَمِعُون‌َ فِيه‌ِ فَليَأت‌ِ مُستَمِعُهُم‌ بِسُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ (38)

آيا ‌از‌ ‌براي‌ اينها نردباني‌ ‌است‌ ‌که‌ باو بالا روند و استماع‌ كنند ‌از‌ ملائكه‌ ‌در‌ ‌آن‌ نردبان‌ ‌پس‌ بياورد مستمع‌ ‌با‌ حجة و دليل‌ آشكار امروز ‌که‌ ‌با‌ وسايل‌ ‌تا‌ كره قمر، بلكه‌ گفتند ‌تا‌ كره مريخ‌ رفتند نه‌ ملائكه‌ ‌را‌ مشاهده‌ كردند و نه‌ سكنه‌ ‌در‌ ‌آنها‌ بودند و نه‌ استماعي‌ نمودند.

أَم‌ لَهُم‌ سُلَّم‌ٌ چه‌ نردباني‌ دارند ‌که‌ بآسمان‌ روند.

يَستَمِعُون‌َ فِيه‌ِ ‌که‌ استماع‌ كنند ‌در‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌بر‌ فرض‌ محال‌ ‌اگر‌ نردباني‌ ‌بود‌ مثل‌ طياره‌ ‌که‌ بآسمان‌ برسد استماعي‌ نيست‌.

فَليَأت‌ِ مُستَمِعُهُم‌ ‌بر‌ فرض‌ محال‌ ‌اگر‌ گفتند رفتيم‌ بآسمان‌ و استماع‌ ‌هم‌ كرديم‌ چه‌ دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ دعوي‌ داريد.

فَليَأت‌ِ مُستَمِعُهُم‌ بِسُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ نه‌ نردباني‌ دارند و نه‌ استماعي‌ و نه‌ دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ همچه‌ دعوايي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 38)- مسلم است نه منکران نبوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مشرکان عصر جاهلیت، و نه غیر آنها، مدعی هیچ یک از امور پنجگانه فوق نبودند، لذا در این آیه به مرحله دیگری پرداخته، می‌گوید: «آیا نردبانی دارند که (به آسمان بالا می‌روند) و به وسیله آن اسرار وحی را می‌شنوند»؟! (أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فِیهِ).

و از آنجا که ممکن بود آنها مدعی آگاهی از اسرار آسمان شوند قرآن بلافاصله از آنها مطالبه دلیل کرده، می‌گوید: «هر کسی از آنها این ادعا را دارد (و می‌گوید:

اسرار الهی را از طریق صعود به آسمان می‌شنوم) دلیل روشنی بیاورد» (فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِینٍ).

مسلما اگر چنین ادعائی داشتند از حدود حرف تجاوز نمی‌کرد و هرگز دلیلی بر این مطلب نداشتند.

نکات آیه

۱ - دستیابى به حقایق وحى جز از طریق پیامبران، امرى ناممکن براى بشر (أم لهم سلّم یستمعون فیه)

۲ - ادعاهاى کافران، بى اساس و فاقد دلیل متقن (فلیأت مستمعهم بسلطن مبین) «سلطان»، به معناى حجت و برهان است.

۳ - ادعاى دریافت وحى و ارتباط با عالم غیب، نیازمند دلیل قاطع و روشن (فلیأت مستمعهم بسلطن مبین)

۴ - رسالت پیامبران، همراه با دلایل قطعى و آشکار (فلیأت مستمعهم بسلطن مبین) لازمه دعوت از کافران براى ارائه دلیل، این است که پیامبر(ص) نیز، براى اثبات رسالت و ارتباط خود با عالم بالا، دلیل قاطع و روشن ارائه کند.

۵ - ارزش و اعتبار هر عقیده و ادعا، مبتنى بر ارائه دلیل و اقامه برهان (فلیأت ... بسلطن مبین)

۶ - عالم غیب و مبدأ وحى، فراتر از نظام طبیعت * (أم لهم سلّم) کلمه «سلّم» (نردبان)، معمولاً براى دستیابى به مراتب عالى و برتر، مورد استفاده قرار مى گیرد.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: اهمیت آفرینش ۶
  • ادعا: برهان در ادعاى وحى ۳; ملاک ارزش ادعا ۵
  • انبیا: بینات انبیا ۴; دلایل نبوت انبیا ۴; نقش انبیا ۱
  • عالم غیب: ارتباط با عالم غیب ۳; برترى عالم غیب ۶
  • عقیده: برهان در عقیده ۵; ملاک ارزش عقیده ۵
  • کافران: پوچى ادعاهاى کافران ۲
  • وحى: زمینه فهم وحى ۱

منابع