الصافات ٣٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا]] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۴#link15 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۴#link15 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ «32» فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ «33» | |||
پس ما شما را گمراه كرديم (امّا نه با قهر) زيرا كه ما خود نيز منحرف بوديم. پس آنان در آن روز، در عذاب الهى مشتركند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- پيشوايان كفر، هم به گمراهى خود اعتراف مىكنند و هم مسئوليّت اغفال و گمراه كردن پيروان خود را مىپذيرند. «فَأَغْوَيْناكُمْ» ولى مسئوليّت قهر و غلبه و سلطه را نمىپذيرند. «ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ» | |||
2- زمينه و عامل انحراف، از درون منحرفان است نه بر اثر فشار بيرون. «كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ» | |||
3- بالاخره پيشوايان شرك در روز قيامت به توحيد و ربوبيّت الهى اعتراف مىكنند. «قَوْلُ رَبِّنا» | |||
4- در دنيا وعده و وعيد خداوند به گوش سران شرك رسيده است و از روى تعمّد منكر شدهاند. «قَوْلُ رَبِّنا» | |||
5- انسان موجودى آزاد از جبر اجتماعى و فرهنگى است. «بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ» | |||
6- گمراه بودن، زمينهى گمراه كردن است. «فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ» | |||
7- خداوند در عذاب پيشوايان و پيروان كفر عادل است. «فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ» | |||
8- مردم عادى هم در پديد آمدن نظام و يا افراد فاسد و هم در رشد و تقويت و | |||
جلد 8 - صفحه 26 | |||
بقاى ظلم آنان مؤثّرند. زيرا اگر سهم يا اثرى نداشته باشند در عذاب شريك نمىبودند. «فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) | |||
بعد از آن اقرار به گمراهى خود نموده گويند: | |||
فَأَغْوَيْناكُمْ: پس ما شما را گمراه كرديم و از حق بازداشتيم، إِنَّا كُنَّا غاوِينَ: بدرستى كه ما بوديم گمراهان و از طريق بيرون رفتگان، يعنى چون ما گمراه بوديم خواستيم شما هم در ضلالت مثل ما باشيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35) | |||
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40) | |||
ترجمه | |||
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم | |||
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان | |||
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند | |||
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران | |||
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند | |||
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه | |||
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را | |||
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد | |||
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد | |||
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند. | |||
تفسير | |||
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 430 | |||
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَأَغوَيناكُم إِنّا كُنّا غاوِينَ (32) | |||
پس ما شما را اغوي كرديم علتش اينکه بود که خود ما در غوايت بوديم. | |||
البته كسي که در ضلالت و گمراهي باشد ميخواهد ديگران را هم با خود هم مسلك كند و آنها را هم اضلال كند چنانچه كسي که در هدايت باشد ميخواهد ديگران را هدايت و ارشاد كند. | |||
نوريان هم نوريان را طالبند || ناريان هم ناريان را جاذبند | |||
شيطان اگر ترك سجده بآدم نكرده بود و اغوي نشده بود كاري با اولاد آدم نداشت چون اغوي شد در مقام اغواي آنها برآمد که خودش گفت قالَ فَبِما أَغوَيتَنِي لَأَقعُدَنَّ لَهُم صِراطَكَ المُستَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِن بَينِ أَيدِيهِم وَ مِن خَلفِهِم وَ عَن أَيمانِهِم وَ عَن شَمائِلِهِم وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم شاكِرِينَ اعراف آيه 15 و 16 و نيز قالَ رَبِّ بِما أَغوَيتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُم فِي الأَرضِ وَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ إِلّا عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِينَ حجر آيه 39 و نيز گفت قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ إِلّا عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِينَ ص آيه 83 و هم چنين تمام ارباب ضلال مثل نمرود و شداد و فرعون و هامان اگر خود در غوايت و ضلالت نبودند ديگران را اغوي و اضلال | |||
جلد 15 - صفحه 141 | |||
نميكردند و بهمين قياس تمام رؤساء كفر و ضلالت اگر خود كافر نبودند ديگران را كافر نميكردند اگر خود در ضلالت نبودند ديگران را اضلال نميكردند و همين نحو اگر اولي و دومي و سومي منافق و معاند نبودند اينکه همه فساد تا دامنه ظهور حضرت بقية اللّه روي زمين ايجاد نميشد و دنباله او بني اميه و بني مروان و بني عباس مثل يزيد و معاويه و منصور و هارون و مأمون و متوكل مستعصم و ساير بني عباس و سلاطين ظلمه و امثال اينها بسيار هستند اگر خود آنها در ضلالت و غوايت نبودند اينکه همه افراد را اغوي و اضلال نميكردند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 32)- «ما شما را گمراه کردیم همان گونه که خود گمراه بودیم» (فَأَغْوَیْناکُمْ إِنَّا کُنَّا غاوِینَ). | |||
بنابر این چه جای تعجب که همگی در این مصائب و عذابها شریک باشیم؟ | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۴
ترجمه
الصافات ٣١ | آیه ٣٢ | الصافات ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غَاوِینَ»: گمراهان (نگا: اعراف / حجر / ، شعراء / و ).
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات
- حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا
- اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل
- مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...
- ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله
- وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم
- مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟
- اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود
- تابع و متبوع در عذاب مشتركند
- مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.
- گفتگوى اهل بهشت با يكديگر
- شجره زقوم و وصف آن
- رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ «32» فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ «33»
پس ما شما را گمراه كرديم (امّا نه با قهر) زيرا كه ما خود نيز منحرف بوديم. پس آنان در آن روز، در عذاب الهى مشتركند.
پیام ها
1- پيشوايان كفر، هم به گمراهى خود اعتراف مىكنند و هم مسئوليّت اغفال و گمراه كردن پيروان خود را مىپذيرند. «فَأَغْوَيْناكُمْ» ولى مسئوليّت قهر و غلبه و سلطه را نمىپذيرند. «ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ»
2- زمينه و عامل انحراف، از درون منحرفان است نه بر اثر فشار بيرون. «كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ»
3- بالاخره پيشوايان شرك در روز قيامت به توحيد و ربوبيّت الهى اعتراف مىكنند. «قَوْلُ رَبِّنا»
4- در دنيا وعده و وعيد خداوند به گوش سران شرك رسيده است و از روى تعمّد منكر شدهاند. «قَوْلُ رَبِّنا»
5- انسان موجودى آزاد از جبر اجتماعى و فرهنگى است. «بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ»
6- گمراه بودن، زمينهى گمراه كردن است. «فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ»
7- خداوند در عذاب پيشوايان و پيروان كفر عادل است. «فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»
8- مردم عادى هم در پديد آمدن نظام و يا افراد فاسد و هم در رشد و تقويت و
جلد 8 - صفحه 26
بقاى ظلم آنان مؤثّرند. زيرا اگر سهم يا اثرى نداشته باشند در عذاب شريك نمىبودند. «فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32)
بعد از آن اقرار به گمراهى خود نموده گويند:
فَأَغْوَيْناكُمْ: پس ما شما را گمراه كرديم و از حق بازداشتيم، إِنَّا كُنَّا غاوِينَ: بدرستى كه ما بوديم گمراهان و از طريق بيرون رفتگان، يعنى چون ما گمراه بوديم خواستيم شما هم در ضلالت مثل ما باشيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
ترجمه
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان
جلد 4 صفحه 430
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَغوَيناكُم إِنّا كُنّا غاوِينَ (32)
پس ما شما را اغوي كرديم علتش اينکه بود که خود ما در غوايت بوديم.
البته كسي که در ضلالت و گمراهي باشد ميخواهد ديگران را هم با خود هم مسلك كند و آنها را هم اضلال كند چنانچه كسي که در هدايت باشد ميخواهد ديگران را هدايت و ارشاد كند.
نوريان هم نوريان را طالبندبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- «ما شما را گمراه کردیم همان گونه که خود گمراه بودیم» (فَأَغْوَیْناکُمْ إِنَّا کُنَّا غاوِینَ).
بنابر این چه جای تعجب که همگی در این مصائب و عذابها شریک باشیم؟
نکات آیه
۱ - اعتراف سران شرک به دست داشتن خود در گمراهى توده هاى مشرک (فأغوینکم)
۲ - روح طغیان گرى و حق ناپذیرى مشرکان، زمینه ساز تأثیرپذیرى آنان از اغواگرى سردمداران شرک (بل کنتم قومًا طغین ... فأغوینکم) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «فأغویناکم» مى تواند متفرع بر جمله «بل کنتم قوما طاغین» باشد; یعنى، چون شما مردم سرکشى بودید، پس ما توانستیم به اغواى شما بپردازیم.
۳ - روح طغیان گرى و حق ناپذیرى، زمینه ساز تأثیرپذیرى از فریب اغواگران و کژى منحرف کنندگان (بل کنتم قومًا طغین ... فأغوینکم)
۴ - اعتراف سردمداران شرک در عرصه قیامت به گمراهى خود (إنّا کنّا غوین)
۵ - پیشوایان شرک در عرصه قیامت، گمراهى خود را، عامل انحراف دیگران معرفى خواهند کرد. (فأغوینکم إنّا کنّا غوین) برداشت یاد شده به خاطر تعلیل بودنِ جمله «إنّا کنّا غاوین» براى جمله پیشین (فأغویناکم) است.
۶ - نقش مؤثر پیشوایان گمراه در گمراهى توده ها و هم فکر و هم سان ساختن مردم با افکار و عقاید خویش (فأغوینکم إنّا کنّا غوین)
۷ - تلاش سران شرک پیشه گمراه به هم فکر و هم سان ساختن دیگران با افکار و عقاید خویش (فأغوینکم إنّا کنّا غوین) طبق نظر مفسران، فلسفه این که سران شرک گمراهى مردم را به دلیل انحراف خود مى دانند، مى تواند به این جهت باشد که آنان در دنیا درصدد هم فکر ساختن و هم سان درست کردن با افکار و عقاید خود بودند.
موضوعات مرتبط
- حق: آثار حق ناپذیرى ۳
- خود: اقرار علیه خود ۱، ۴
- رهبران: آثار گمراهى رهبران شرک ۵; اغواگرى رهبران شرک ۱، ۲، ۷; اقرار رهبران شرک ۱، ۴; بینش رهبران شرک ۵; تلاش رهبران شرک ۷; رهبران شرک در قیامت ۴; گمراهى رهبرانشرک ۴; نقش رهبران گمراه ۶
- طغیان: آثار طغیان ۳
- گمراهى: زمینه گمراهى ۳; عوامل گمراهى ۶
- مشرکان: آثار حق ناپذیرى مشرکان ۲; آثار طغیانگرى مشرکان ۲; زمینه گمراهى مشرکان ۲; عوامل گمراهى مشرکان ۱، ۵