القصص ٤٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link25 | آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link25 | آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link26 | رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link26 | رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...]]
خط ۴۶: خط ۴۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۵#link37 | ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۵#link37 | ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۲#link37 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۲#link37 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ «42»
و در اين دنيا، لعنتى بدرقه‌ى آنان كرديم و روز قيامت، آنان از زشت چهره‌گان خواهند بود.
جلد 7 - صفحه 61
===نکته ها===
قرآن مجيد همچنان كه در مورد پيشوايان هدايت و نور، كلمه‌ى‌ «أَئِمَّةً» را بكار برده است، «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» «1» اين كلمه را بر جلوداران ضلالت و نار نيز اطلاق فرموده است، «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» و از اين رو است كه در قيامت، هر كس با رهبرى كه در دنيا انتخاب كرده به دادگاه عدل الهى احضار مى‌شود. «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» «2» فرعون نيز به عنوان يكى از همين پيشوايان در آن روز قومش را به دوزخ وارد مى‌كند.
«يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» «3»
===پیام ها===
1- روحيّه‌ى استكبارى، انسان را رهبر دوزخيان مى‌سازد. وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً ...
2- نقش حكومت‌ها را در شكل‌دهى ساختار فرهنگى و عقيدتى جامعه نمى‌توان ناديده گرفت. «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»
3- تبليغات مستكبران، در واقع دعوت به دوزخ است. «يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»
4- مستكبرانى كه امروز به عِدّه و عُدّه دل خوش دارند، در قيامت، بى‌كس وياور خواهند بود. «يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»
5- كيفرهاى الهى، مخصوص آخرت نيست. «وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا»
6- لعنت ونفرين مردم، تبلور قهر الهى است. «أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً» چنانكه دعاى خير مردم و نام نيك، نشانه‌ى لطف خداوند است. «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» «4»
7- نفرين بر ظالم حتّى بعد از نابودى او لازم است. أَتْبَعْناهُمْ‌ ... لَعْنَةً
8- زشت كارى‌هاى دنيوى، به زشت‌روئى‌هاى اخروى مى‌انجامد. «يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ»
----
«1». انبياء، 73.
«2». اسراء، 71.
«3». هود، 98.
«4». شعائراء، 84.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 62
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (42)
وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً: و لا حق و پيرو و متصل گردانيديم ايشان را در اين دنيا لعنت را تا ملائكه و مؤمنان بر آنها لعن مى‌كنند، يا دورى از رحمت را لازم حال ايشان ساختيم. وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ‌:
و روز قيامت ايشان از زشت رويانند. از ابن عباس: رويهاى آنها سياه و چشمهاى آنها ازرق، و اين از صفت جهنميان است‌ «1». يا در آن روز مطرود و مأيوسند از رحمت كه هرگز رائحه رحمت به شامه آنها نرسد، يا رسوا شوندگان يا هلاك شدگانند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى‌ إِلهِ مُوسى‌ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبِينَ (38) وَ اسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنا لا يُرْجَعُونَ (39) فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (40) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ (41) وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (42)
ترجمه‌
و گفت فرعون اى گروه اشراف نميدانم براى شما خدائى غير از خود پس برافروز آتش براى من اى هامان بر گل پس بنا كن براى من قصرى باشد كه من اطلاع يابم بر خداى موسى و همانا من ميپندارم او را از دروغگويان‌
و گردنكشى كردند او و لشگريانش در زمين بنا حق و پنداشتند كه آنها بسوى ما باز گردانيده نميشوند
پس گرفتيم او و لشگريانش را پس انداختيم آنها را در دريا پس بنگر چگونه بود سر انجام ستمكاران‌
و قرار داديم آنها را پيشوايانى كه‌
----
جلد 4 صفحه 189
ميخوانند بسوى آتش و روز قيامت يارى كرده نميشوند
و از پى در آورديم آنانرا در اين دنيا لعنت و دورى از رحمت و روز قيامت آنها از زشت رويانند.
تفسير
بعد از آنكه فرعون در مقابل معجزه و آيات بيّنات الهى از معارضه با حضرت موسى عاجز شد براى اشتباه كارى بعوام و تشبيه وجود حق بوجود خلق در احتياج بمكان و زمان باعيان قوم خود گفت منكه خدائى غير از خودم كه قابل ستايش و پرستش باشد براى شما پيدا نكردم و رو بهامان وزير خود نمود و گفت تو از امروز مشغول بتهيّه خشت و پختن آجر شو و بزودى قصر بسيار بلندى بساز كه ما بالاى بام آن برويم شايد خداى موسى را به بينيم اگر چه گمان من آنستكه چنين خدائى كه او ميگويد در آسمان وجود ندارد و محتمل است آنملعون اينكلام را بر سبيل استهزاء و سخريّه گفته باشد چون هر كس مختصر شعورى داشته باشد ميداند خداوند برفتن روى بام بلند مشهود نميشود ولى قمّى ره نقل فرموده كه هامان برحسب دستور قصر بلندى ساخت كه از بلندى كسى نميتوانست روى بام آن بايستد چون باد او را پرت ميكرد و خداوند بادهايى را فرستاد كه آنرا خراب كرد لذا فرعون و هامان صندوقى تهيه نمودند و چهار كركس را گرفته و گرسنه نگهداشتند و چهار چوب در چهار كنج صندوق نصب نمودند و بر سر هر چوبى پاره گوشتى گذاردند و پاهاى كركس‌ها را بچوب‌ها بستند و خودشان در صندوق نشستند و كركس‌ها بهواى رسيدن بگوشت پرواز كردند و آنها را بردند تا جائيكه از پائين جز آب مشهود نبود و از بالا آسمان بهمان دورى سابق از آنها بود تا شب شد و از زمين جز تاريكى نميديدند و در آسمان ستاره‌ها بهمان دورى سابق مشهود بود پس بادها صندوق را بجانب زمين معطوف نمود و فرود آمدند و موجب مزيد سركشى فرعون شد چنانچه خداوند فرموده پس تكبّر و سركشى كردند فرعون و لشگريانش در زمين بناحق و گمان كردند كه آنها بازگشت بحكم الهى نميكنند در روز حشر براى آنكه از شدّت جهل و نادانى تصوّر كردند كه خدائى نيست چون اگر بود ديده ميشد و يكسره منكر مبدء و معاد شدند چنانچه فعلاهم ماديّون دنيا ميگويند ما چيزيرا كه احساس نميكنيم تصديق نمى‌نمائيم و چون خدا محسوس نيست پس نيست و اين عزل نمودن اشرف موجودات و اول مخلوق الهى‌
----
جلد 4 صفحه 190
است از حكم فرمائى در دستگاه خلقت كه آن عقل است و حقّ بشر آنستكه در تمام امور خود اول بآن مراجعه نمايد چون حاكم على الاطلاق در مملكت وجود از طرف خداوند او است و باو حق شناخته ميشود و از باطل ممتاز مى‌گردد و باو ثواب داده و عقاب كرده مى‌شوند بندگان و خداوند آنها را باعمال ناشايسته خودشان گرفت و در رود نيل يا درياى قلزم انداخت مانند كسيكه مشت ريگى را بردارد و پرتاب نمايد در حقارت و خفّت و سهولت و همه غرق شدند چنانچه در سور سابقه گذشت و خداوند از آنها در كتاب خود معرّفى فرمود بغوايت و ضلالت و آنكه هر كس پيروى از آنها نمايد مستحق عقوبت و آتش جهنم است پس قرار داد آنها را مقتداى اهل ضلال و گمراهى باعلام از حالشان يا بآنكه قوّه نافرمانى بآنها داد و براى اعراضشان از ذكر بحال خودشان واگذار فرمود تا گمراه شدند و گمراه كردند مردم را باقوال و اعمالشان و خواندند آنها را بسوى آتش جهنم قولا و عملا و روز قيامت كسى نميتواند عذاب الهى را از آنها دفع نمايد يا تخفيفى در عذاب آنها دهد بنصرت يا شفاعت و غيرها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ائمه در كتاب خدا دو نوعند يكى آنانكه خدا فرموده و قرار داديم ايشانرا امامان كه هدايت مينمايند بامر ما نه بامر مردم و مقدّم ميدارند امر و حكم خدا را بر امر و حكم مردم، ديگر آنانكه فرموده و قرار داديم آنها را امامان كه ميخوانند بسوى آتش و مقدم ميدارند امر و حكم خودشان را بر امر و حكم خدا و عمل ميكنند بهواى نفس خودشان بر خلاف فرموده او تعالى شأنه و خداوند بدرقه نموده است آنها را در دنيا بلعنت خود و بلعنت اهل ايمان آنها را بامر خدا و دورى از رحمت و حرمان از نعمت و روز قيامت از زشت رويان و تقبيح شدگانند و لا يرجعون بفتح ياء و كسر جيم نيز قرائت شده است و تكرار قصه حضرت موسى و فرعون در قرآن زيادتر از ساير انبياء شايد بملاحظه زيادى پيروان آنحضرت در عربستان و محبوبيّت او در آن اقوام و كثرت موجبات عبرت در آن حكايت باشد و اللّه اعلم.
----
جلد 4 صفحه 191
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَتبَعناهُم‌ فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا لَعنَةً وَ يَوم‌َ القِيامَةِ هُم‌ مِن‌َ المَقبُوحِين‌َ (42)
و پي‌ ‌در‌ پي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دنيا لعنت‌ ميفرستيم‌ و روز قيامت‌ ‌آنها‌ ‌از‌ قبيح‌ المنظرها هستند وَ أَتبَعناهُم‌ فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا لَعنَةً ‌ يا ‌ مراد ‌از‌ لعنت‌، لعنت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ روز بروز ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ پيدا ميكنند چنانچه‌ بشيطان‌ فرمود وَ إِن‌َّ عَلَيك‌َ لَعنَتِي‌ إِلي‌ يَوم‌ِ الدِّين‌ِ (ص‌ ‌آيه‌ 78) ‌ يا ‌ مراد لعن‌ مؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصر و زماني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ لعن‌ ميكنند مخصوصا لعن‌ ‌بر‌ اعداء ال‌ ‌محمّد‌ ‌که‌ گفتند محبت‌ سه‌ درجه‌ دارد درجه‌ اول‌.
دوستي‌ خاندان‌ عصمت‌ ‌که‌ مزد رسالت‌ پيغمبر ‌است‌ قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌ (شوري‌ ‌آيه‌ 23) درجه‌ دوم‌ اينكه‌ دوستان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ دوست‌ دارد مثل‌ ذراري‌ ‌آنها‌، اهل‌ بيت‌ ‌آنها‌، اصحاب‌ ‌آنها‌، شيعيان‌ ‌آنها‌ درجه‌ سوم‌ دشمن‌ داشتن‌ دشمنان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ لعن‌ كاشف‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ درجه‌ سوم‌ ‌است‌ و دو درجه‌ بالاتر ‌از‌ صلوات‌ ‌است‌.
وَ يَوم‌َ القِيامَةِ هُم‌ مِن‌َ المَقبُوحِين‌َ ‌ يا ‌ صورت‌ ‌آنها‌ تغيير ميكند ‌که‌ بسياري‌ ‌به‌ صورت‌ حيوانات‌ محشور ميشوند: ميمون‌، سگ‌، حيوانات‌ درنده‌، و حيوانات‌ موذيه‌ چنانچه‌ بسا ‌در‌ دنيا مسخ‌ ميشوند بلكه‌ بچشم‌ باطني‌ ‌اگر‌ پرده‌ برداشته‌ شود چنانچه‌ بسا بمعجزات‌ ائمه‌ اصحاب‌ مشاهده‌ كرده‌اند مثل‌ ابي‌ بصير ‌که‌ ‌گفت‌ خدمت‌ حضرت‌ صادق‌ عرض‌ كردم‌ «‌ما اكثر الحجيج‌» فرمود
«‌ما اكثر الضجيج‌ و اقل‌ الحجيج‌»
‌بعد‌ اشاره‌ فرمود پرده‌ ‌از‌ چشم‌ ‌من‌ برداشته‌ شد ديدم‌ حيوانات‌ بسيار بصور مختلفه‌ و تك‌ تك‌ آدم‌ ميان‌ ‌آنها‌ طواف‌ ميكنند و پيغمبر اكرم‌ ‌در‌ خواب‌ ديد ميمونهاي‌ زيادي‌ ‌از‌ منبر ‌او‌ بالا ميروند فرود ميآيند ‌که‌ بني‌ اميه‌
جلد 14 - صفحه 242
بودند و امثال‌ اينها بسيار مشاهده‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ آنكه‌ قبايح‌ اعمال‌ و اخلاق‌ و عقايد ‌آنها‌ ظاهر ميشود ‌که‌ «يَوم‌َ تُبلَي‌ السَّرائِرُ» ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 42)- باز برای تأکید بیشتر، قرآن چهره آنها را در دنیا و آخرت، چنین ترسیم می‌کند: «و در این دنیا نیز لعنتی بدنبال آنان قرار دادیم و روز قیامت از زشت رویانند» (وَ أَتْبَعْناهُمْ فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ).
لعنت خدا که همان طرد از رحمت است، و لعنت فرشتگان و مؤمنان که نفرین است، هر صبح و شام و هر وقت و بی‌وقت نثار آنها می‌شود.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۵


ترجمه

و در این دنیا نیز لعنتی بدنبال آنان قرار دادیم؛ و روز قیامت از زشت‌رویانند!

|و در اين دنيا لعنتى بدرقه آنها كرديم و روز قيامت آنان از [جمله‌] زشت رويانند
و در اين دنيا لعنتى بدرقه [نام‌] آنان كرديم و روز قيامت [نيز] ايشان از [جمله‌] زشت‌رويانند.
و آنها را در این دنیا در پی کردارشان لعن ابد فرستادیم و در آخرت هم از زشترویان (و مردودان درگاه ما) خواهند بود.
و آنان را در این دنیا با لعنت بدرقه کردیم، و روز قیامت از زشت رویان [و مطرودان] از رحمت خدایند،
در اين دنيا از پى‌شان لعنت روانه ساختيم و در روز قيامت از زشت‌رويانند.
و در این جهان، لعنتی گریبانگیرشان کردیم و در روز قیامت هم ایشان از نفرین زدگان هستند
و در اين جهان از پى آنها لعنت فرستاديم، و روز رستاخيز از زشترويانند.
در همین جهان در عقبشان نفرین فرستادیم و در روز قیامت هم (زشت سیرتان این جهان) از زمره‌ی زشت صورتان (آن جهان) خواهند بود.
و در این دنیا لعنتی بدرقه‌ی آنان کردیم، و روز قیامت (نیز) ایشان از (جمله‌ی) زشت‌شدگانند.
و از پی آوردیمشان در این دنیا لعنتی و روز رستاخیز ایشانند از ناشایستگان (زشت‌شدگان)


القصص ٤١ آیه ٤٢ القصص ٤٣
سوره : سوره القصص
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَتْبَعْنَاهُمْ»: در پی ایشان روانه کردیم. به دنبالشان آوردیم. «الْمَقْبُوحِینَ»: زشت‌رویان. روسیاهان (نگا: زمر / ). طرد شدگان از مرحمت و مکرمت یزدان، و دور افتادگان از بهشت جاویدان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ «42»

و در اين دنيا، لعنتى بدرقه‌ى آنان كرديم و روز قيامت، آنان از زشت چهره‌گان خواهند بود.

جلد 7 - صفحه 61

نکته ها

قرآن مجيد همچنان كه در مورد پيشوايان هدايت و نور، كلمه‌ى‌ «أَئِمَّةً» را بكار برده است، «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» «1» اين كلمه را بر جلوداران ضلالت و نار نيز اطلاق فرموده است، «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» و از اين رو است كه در قيامت، هر كس با رهبرى كه در دنيا انتخاب كرده به دادگاه عدل الهى احضار مى‌شود. «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» «2» فرعون نيز به عنوان يكى از همين پيشوايان در آن روز قومش را به دوزخ وارد مى‌كند.

«يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» «3»

پیام ها

1- روحيّه‌ى استكبارى، انسان را رهبر دوزخيان مى‌سازد. وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً ...

2- نقش حكومت‌ها را در شكل‌دهى ساختار فرهنگى و عقيدتى جامعه نمى‌توان ناديده گرفت. «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»

3- تبليغات مستكبران، در واقع دعوت به دوزخ است. «يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»

4- مستكبرانى كه امروز به عِدّه و عُدّه دل خوش دارند، در قيامت، بى‌كس وياور خواهند بود. «يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ»

5- كيفرهاى الهى، مخصوص آخرت نيست. «وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا»

6- لعنت ونفرين مردم، تبلور قهر الهى است. «أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً» چنانكه دعاى خير مردم و نام نيك، نشانه‌ى لطف خداوند است. «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» «4»

7- نفرين بر ظالم حتّى بعد از نابودى او لازم است. أَتْبَعْناهُمْ‌ ... لَعْنَةً

8- زشت كارى‌هاى دنيوى، به زشت‌روئى‌هاى اخروى مى‌انجامد. «يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ»


«1». انبياء، 73.

«2». اسراء، 71.

«3». هود، 98.

«4». شعائراء، 84.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 62

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (42)

وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً: و لا حق و پيرو و متصل گردانيديم ايشان را در اين دنيا لعنت را تا ملائكه و مؤمنان بر آنها لعن مى‌كنند، يا دورى از رحمت را لازم حال ايشان ساختيم. وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ‌:

و روز قيامت ايشان از زشت رويانند. از ابن عباس: رويهاى آنها سياه و چشمهاى آنها ازرق، و اين از صفت جهنميان است‌ «1». يا در آن روز مطرود و مأيوسند از رحمت كه هرگز رائحه رحمت به شامه آنها نرسد، يا رسوا شوندگان يا هلاك شدگانند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى‌ إِلهِ مُوسى‌ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبِينَ (38) وَ اسْتَكْبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنا لا يُرْجَعُونَ (39) فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (40) وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ (41) وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ (42)

ترجمه‌

و گفت فرعون اى گروه اشراف نميدانم براى شما خدائى غير از خود پس برافروز آتش براى من اى هامان بر گل پس بنا كن براى من قصرى باشد كه من اطلاع يابم بر خداى موسى و همانا من ميپندارم او را از دروغگويان‌

و گردنكشى كردند او و لشگريانش در زمين بنا حق و پنداشتند كه آنها بسوى ما باز گردانيده نميشوند

پس گرفتيم او و لشگريانش را پس انداختيم آنها را در دريا پس بنگر چگونه بود سر انجام ستمكاران‌

و قرار داديم آنها را پيشوايانى كه‌


جلد 4 صفحه 189

ميخوانند بسوى آتش و روز قيامت يارى كرده نميشوند

و از پى در آورديم آنانرا در اين دنيا لعنت و دورى از رحمت و روز قيامت آنها از زشت رويانند.

تفسير

بعد از آنكه فرعون در مقابل معجزه و آيات بيّنات الهى از معارضه با حضرت موسى عاجز شد براى اشتباه كارى بعوام و تشبيه وجود حق بوجود خلق در احتياج بمكان و زمان باعيان قوم خود گفت منكه خدائى غير از خودم كه قابل ستايش و پرستش باشد براى شما پيدا نكردم و رو بهامان وزير خود نمود و گفت تو از امروز مشغول بتهيّه خشت و پختن آجر شو و بزودى قصر بسيار بلندى بساز كه ما بالاى بام آن برويم شايد خداى موسى را به بينيم اگر چه گمان من آنستكه چنين خدائى كه او ميگويد در آسمان وجود ندارد و محتمل است آنملعون اينكلام را بر سبيل استهزاء و سخريّه گفته باشد چون هر كس مختصر شعورى داشته باشد ميداند خداوند برفتن روى بام بلند مشهود نميشود ولى قمّى ره نقل فرموده كه هامان برحسب دستور قصر بلندى ساخت كه از بلندى كسى نميتوانست روى بام آن بايستد چون باد او را پرت ميكرد و خداوند بادهايى را فرستاد كه آنرا خراب كرد لذا فرعون و هامان صندوقى تهيه نمودند و چهار كركس را گرفته و گرسنه نگهداشتند و چهار چوب در چهار كنج صندوق نصب نمودند و بر سر هر چوبى پاره گوشتى گذاردند و پاهاى كركس‌ها را بچوب‌ها بستند و خودشان در صندوق نشستند و كركس‌ها بهواى رسيدن بگوشت پرواز كردند و آنها را بردند تا جائيكه از پائين جز آب مشهود نبود و از بالا آسمان بهمان دورى سابق از آنها بود تا شب شد و از زمين جز تاريكى نميديدند و در آسمان ستاره‌ها بهمان دورى سابق مشهود بود پس بادها صندوق را بجانب زمين معطوف نمود و فرود آمدند و موجب مزيد سركشى فرعون شد چنانچه خداوند فرموده پس تكبّر و سركشى كردند فرعون و لشگريانش در زمين بناحق و گمان كردند كه آنها بازگشت بحكم الهى نميكنند در روز حشر براى آنكه از شدّت جهل و نادانى تصوّر كردند كه خدائى نيست چون اگر بود ديده ميشد و يكسره منكر مبدء و معاد شدند چنانچه فعلاهم ماديّون دنيا ميگويند ما چيزيرا كه احساس نميكنيم تصديق نمى‌نمائيم و چون خدا محسوس نيست پس نيست و اين عزل نمودن اشرف موجودات و اول مخلوق الهى‌


جلد 4 صفحه 190

است از حكم فرمائى در دستگاه خلقت كه آن عقل است و حقّ بشر آنستكه در تمام امور خود اول بآن مراجعه نمايد چون حاكم على الاطلاق در مملكت وجود از طرف خداوند او است و باو حق شناخته ميشود و از باطل ممتاز مى‌گردد و باو ثواب داده و عقاب كرده مى‌شوند بندگان و خداوند آنها را باعمال ناشايسته خودشان گرفت و در رود نيل يا درياى قلزم انداخت مانند كسيكه مشت ريگى را بردارد و پرتاب نمايد در حقارت و خفّت و سهولت و همه غرق شدند چنانچه در سور سابقه گذشت و خداوند از آنها در كتاب خود معرّفى فرمود بغوايت و ضلالت و آنكه هر كس پيروى از آنها نمايد مستحق عقوبت و آتش جهنم است پس قرار داد آنها را مقتداى اهل ضلال و گمراهى باعلام از حالشان يا بآنكه قوّه نافرمانى بآنها داد و براى اعراضشان از ذكر بحال خودشان واگذار فرمود تا گمراه شدند و گمراه كردند مردم را باقوال و اعمالشان و خواندند آنها را بسوى آتش جهنم قولا و عملا و روز قيامت كسى نميتواند عذاب الهى را از آنها دفع نمايد يا تخفيفى در عذاب آنها دهد بنصرت يا شفاعت و غيرها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ائمه در كتاب خدا دو نوعند يكى آنانكه خدا فرموده و قرار داديم ايشانرا امامان كه هدايت مينمايند بامر ما نه بامر مردم و مقدّم ميدارند امر و حكم خدا را بر امر و حكم مردم، ديگر آنانكه فرموده و قرار داديم آنها را امامان كه ميخوانند بسوى آتش و مقدم ميدارند امر و حكم خودشان را بر امر و حكم خدا و عمل ميكنند بهواى نفس خودشان بر خلاف فرموده او تعالى شأنه و خداوند بدرقه نموده است آنها را در دنيا بلعنت خود و بلعنت اهل ايمان آنها را بامر خدا و دورى از رحمت و حرمان از نعمت و روز قيامت از زشت رويان و تقبيح شدگانند و لا يرجعون بفتح ياء و كسر جيم نيز قرائت شده است و تكرار قصه حضرت موسى و فرعون در قرآن زيادتر از ساير انبياء شايد بملاحظه زيادى پيروان آنحضرت در عربستان و محبوبيّت او در آن اقوام و كثرت موجبات عبرت در آن حكايت باشد و اللّه اعلم.


جلد 4 صفحه 191

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَتبَعناهُم‌ فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا لَعنَةً وَ يَوم‌َ القِيامَةِ هُم‌ مِن‌َ المَقبُوحِين‌َ (42)

و پي‌ ‌در‌ پي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دنيا لعنت‌ ميفرستيم‌ و روز قيامت‌ ‌آنها‌ ‌از‌ قبيح‌ المنظرها هستند وَ أَتبَعناهُم‌ فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا لَعنَةً ‌ يا ‌ مراد ‌از‌ لعنت‌، لعنت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ ‌است‌ ‌يعني‌ روز بروز ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ پيدا ميكنند چنانچه‌ بشيطان‌ فرمود وَ إِن‌َّ عَلَيك‌َ لَعنَتِي‌ إِلي‌ يَوم‌ِ الدِّين‌ِ (ص‌ ‌آيه‌ 78) ‌ يا ‌ مراد لعن‌ مؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصر و زماني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ لعن‌ ميكنند مخصوصا لعن‌ ‌بر‌ اعداء ال‌ ‌محمّد‌ ‌که‌ گفتند محبت‌ سه‌ درجه‌ دارد درجه‌ اول‌.

دوستي‌ خاندان‌ عصمت‌ ‌که‌ مزد رسالت‌ پيغمبر ‌است‌ قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌ (شوري‌ ‌آيه‌ 23) درجه‌ دوم‌ اينكه‌ دوستان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ دوست‌ دارد مثل‌ ذراري‌ ‌آنها‌، اهل‌ بيت‌ ‌آنها‌، اصحاب‌ ‌آنها‌، شيعيان‌ ‌آنها‌ درجه‌ سوم‌ دشمن‌ داشتن‌ دشمنان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ لعن‌ كاشف‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ درجه‌ سوم‌ ‌است‌ و دو درجه‌ بالاتر ‌از‌ صلوات‌ ‌است‌.

وَ يَوم‌َ القِيامَةِ هُم‌ مِن‌َ المَقبُوحِين‌َ ‌ يا ‌ صورت‌ ‌آنها‌ تغيير ميكند ‌که‌ بسياري‌ ‌به‌ صورت‌ حيوانات‌ محشور ميشوند: ميمون‌، سگ‌، حيوانات‌ درنده‌، و حيوانات‌ موذيه‌ چنانچه‌ بسا ‌در‌ دنيا مسخ‌ ميشوند بلكه‌ بچشم‌ باطني‌ ‌اگر‌ پرده‌ برداشته‌ شود چنانچه‌ بسا بمعجزات‌ ائمه‌ اصحاب‌ مشاهده‌ كرده‌اند مثل‌ ابي‌ بصير ‌که‌ ‌گفت‌ خدمت‌ حضرت‌ صادق‌ عرض‌ كردم‌ «‌ما اكثر الحجيج‌» فرمود

«‌ما اكثر الضجيج‌ و اقل‌ الحجيج‌»

‌بعد‌ اشاره‌ فرمود پرده‌ ‌از‌ چشم‌ ‌من‌ برداشته‌ شد ديدم‌ حيوانات‌ بسيار بصور مختلفه‌ و تك‌ تك‌ آدم‌ ميان‌ ‌آنها‌ طواف‌ ميكنند و پيغمبر اكرم‌ ‌در‌ خواب‌ ديد ميمونهاي‌ زيادي‌ ‌از‌ منبر ‌او‌ بالا ميروند فرود ميآيند ‌که‌ بني‌ اميه‌

جلد 14 - صفحه 242

بودند و امثال‌ اينها بسيار مشاهده‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ آنكه‌ قبايح‌ اعمال‌ و اخلاق‌ و عقايد ‌آنها‌ ظاهر ميشود ‌که‌ «يَوم‌َ تُبلَي‌ السَّرائِرُ» ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 42)- باز برای تأکید بیشتر، قرآن چهره آنها را در دنیا و آخرت، چنین ترسیم می‌کند: «و در این دنیا نیز لعنتی بدنبال آنان قرار دادیم و روز قیامت از زشت رویانند» (وَ أَتْبَعْناهُمْ فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ).

لعنت خدا که همان طرد از رحمت است، و لعنت فرشتگان و مؤمنان که نفرین است، هر صبح و شام و هر وقت و بی‌وقت نثار آنها می‌شود.

نکات آیه

۱ - لعنت خدا و دورى از رحمت حق، تنها دست آورد فرعون و سپاهیانش از زندگى دنیوى (و أتبعنهم فى هذه الدنیا لعنة)

۲ - کفر و عصیان، در پى دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهى (و أتبعنهم فى هذه الدنیا لعنة)

۳ - فرعونیان، از زمره مطرودان در روز رستاخیزاند. (و یوم القیمة هم من المقبوحین) «قبح» (مصدر «مقبوحین») به معناى طرد کردن است. بنابراین «مقبوح»; یعنى، طرد شده.

۴ - پیشوایان کفر، مورد تنفر و انزجار خلایق در روز قیامت (و یوم القیمة هم من المقبوحین) مفسران برآنند که «مقبوح» از ریشه «قبح» (زشتى) مشتق شده است. بنابراین «مقبوح»; یعنى، کسى که به خاطر زشتى، مورد نفرت دیگران بوده و از جانب آنان طرد شده است.

۵ - طرد شدن از لطف و رحمت حق، فرجام شوم فرعونیان و پیشوایان کفر در روز رستاخیز (و جعلنهم أ(۱)مة یدعون إلى النار ... و یوم القیمة هم من المقبوحین)

موضوعات مرتبط

  • خدا: عوامل محرومیت از رحمت خدا ۲; موجبات لعن خدا ۲
  • رحمت: محرومان از رحمت ۵
  • رهبران: تنفر از رهبران کفر ۴; رهبران کفر در قیامت ۴; فرجام شوم رهبران کفر ۵; محرومیت اخروى رهبران کفر ۵
  • عصیان: آثار عصیان ۲
  • فرعون: آثار عمل فرعون ۱; لعن بر فرعون ۱
  • فرعونیان: آثار عمل فرعونیان ۱; فرجام شوم فرعونیان ۵; فرعونیان در قیامت ۳; لعن بر فرعونیان ۱; محرومیت اخروى فرعونیان ۵
  • کفر: آثار کفر ۲
  • لطف خدا: محرومان از لطف خدا ۵
  • لعن خدا: مشمولان لعن خدا ۱
  • مطرودان خدا :۳، ۵

منابع