النمل ٧٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link370 | آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link370 | آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link371 | انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link371 | انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۵#link385 | نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۵#link385 | نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۷۲#link273 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۷۲#link273 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ «79» | |||
پس بر خداوند توكّل كن (و بدان) كه تو بر حقّ آشكار هستى. | |||
===پیام ها=== | |||
1- رفع اختلاف، نمونهى روشن هدايت و رحمت الهى است. لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ ... إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي | |||
2- ايمان، سبب دريافت رحمت الهى است. «رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» | |||
3- خداوند پيامبرش را دلدارى مىدهد. «إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي» | |||
4- قضاوت، از شئون ربوبيّت الهى است. «إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي» | |||
5- حكمهاى الهى، مخصوص ذات مقدّس اوست، زيرا جهل و ترس و غرائز و حوادث در او اثر ندارد و صد در صد عادلانه است. «بِحُكْمِهِ» | |||
6- در قضاوت، علاوه بر عدالت، علم و قدرت نيز شرط است. «يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ» | |||
7- توكّل بر خداوند، يكى از شرايط موفّقيّت رهبر است. «فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» | |||
8- توجّه به حقانيّت راه و تلقين آن، انسان را در برابر حوادث زودگذر بيمه مىكند. «إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ» | |||
9- مخالفان پيامبر، بهانهجويى مىكردند، وگرنه راه او ابهامى نداشت. «إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ» | |||
جلد 6 - صفحه 455 | |||
10- توكّل بر خداوند تنها در مسير حقّ معنا و ثمر دارد، نه در مسير باطل. «فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ» | |||
11- رهبر بايد به حقّانيت راهش ايمان داشته باشد. «إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ (79) | |||
بعد از آن خطاب به حبيب خود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله فرمايد كه چون دانستى كه حق تعالى ميان اهل حق و باطل حكم نمايد و هر يك را بر وفق اعمال مجازات خواهد فرمود: | |||
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ: پس توكل كن بر خدا و از دشمنى و مخاصمه معاندان باك ندار و انديشه بخاطر راه مده و در دعوت خود راسخ باش. إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ: بدرستى كه تو بر حق آشكارائى، يعنى به يقين راه تو راست و كار تو درست، و محقّ اولى و احقّ است به توكل از مبطل، و حقيق است به وثوق به خدا | |||
جلد 10 - صفحه 81 | |||
و حفظ و نصرت او. | |||
تبصره: آيه شريفه دستور عام است براى عموم مبلغين اسلامى كه در قسمت تبليغات خود انديشناك نبوده و ابدا از هياهوى معاندين پروا نداشته اتكال و وثوق به نصرت الهى داشته در مقام اداى وظيفه برآمده، توكل بر خدا بنمايند و از او استمداد بخواهند، كه البته حقيقت هر شيئى حافظ آن شىء باشد. بنابراين چون دين اسلام و قرآن، حق و حقانيتش هويدا باشد، ناصر حقيقى، ناشر و مروّج فرامين خود را نگهبان است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (76) وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (77) إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ (78) فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ (79) إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (80) | |||
وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (81) وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ (82) | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 164 | |||
ترجمه | |||
همانا اين قرآن خبر ميدهد به بنى اسرائيل بيشتر آنچه را آنها در آن اختلاف ميكنند | |||
و همانا آن هدايت و رحمت است براى مؤمنان | |||
همانا پروردگار تو داورى ميكند ميانشان بحكمش و او است تواناى دانا | |||
پس توكّل كن بر خدا همانا توئى بر حق آشكار | |||
همانا تو نميشنوانى مردگانرا و نميشنوانى به كران ندا را چون برگردند در حاليكه پشت كنندگانند | |||
و نيستى تو راه نماينده كوران از گمراهيشان نميشنوانى مگر آنانرا كه ميگروند بآيتهاى ما پس ايشان منقادانند | |||
و چون واقع شود وعده حق بر آنان بيرون آريم براى آنها جنبندهاى از زمين كه سخن گويد با آنها آنكه مردم بودند كه بآيتهاى ما يقين پيدا نميكردند | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در مقام اثبات اعجاز قرآن فرموده كه بيشتر اختلافات يهود و نصارى را در معارف و احكام و غيرها قرآن بر طبق تورية و انجيل رفع و حل مينمايد در صورتى كه آورنده آن مراجعه بكتب آسمانى ننموده و درس نخوانده و از كسى غير از خداوند علمى نياموخته مانند اختلاف يهود در پيغمبرى كه بشارت بآن در تورية داده شده كه آيا يوشع است يا غير آن و در شأن عزير و حدّ زناى محصنه و امثال اينها و اختلاف نصارى در شأن عيسى عليه السّلام كه آيا پسر خدا است يا شريك او و در شأن مريم و روح القدس يا اختلاف آن دو در آنكه حضرت ابراهيم يهودى بوده يا نصرانى كه خداوند بوجه احسن حقيقت اين امور را در قرآن بيان فرموده بطوريكه ملزم شدند و اين دليل واضحى است كه آن كتاب خدا و آورندهاش پيغمبر او است چون چنين علم و احاطهاى براى چنين بشرى بدون وحى الهى عادتا ممكن نيست پيدا شود و آنكه موجب هدايت و مزيد رحمت و نعمت است براى اهل ايمان چون نفعش بايشان و اصل ميشود و خداوند حكم ميكند بحق و عدل و حكمت ميان بنى اسرائيل و غير آنها در قيامت و او توانا است كسى نميتواند تخلّف از حكم او كند و دانا است نميشود اشكالى بحكم او كرد و داد مظلوم را هر وقت باشد از ظالم ميستاند و حق را از باطل ممتاز | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 165 | |||
ميفرمايد پس توكّل كن اى پيغمبر و واگذار امر خود را بخدا و از كسى بيم نداشته باش كه تو بر حق واضح و آشكار مستقرّ و بر قرارى و محق احقّ بتوكّل بر حق است و ملول و متأثر مباش از آنكه نصايح و مواعظ تو در آنها مؤثر نميشود چون شيطان روح ايمان را از آنها گرفته و در گوش آنها پنبه غفلت گذارده و تو نميتوانى بمردگان و كرانى كه فرار از شنيدن مواعظ ميكنند مطالب حقه را بشنوانى آواز تو بگوش آنها نميرسد و از آن بهرهمند نميگردند با آنكه از حق معرض و رو گردانند و گوش شنوا و دل بينا ندارند و تو نميتوانى كورانى گم گشته از راه را كه نميخواهند وارد در جاده شوند هدايت براه است بنمائى فقط تو ميتوانى بشنوانى حقايق را و بفهمانى رموز و دقائق را بكسانيكه گوش شنوا و دل بينا داشتند و ايمان آوردند بآيات ما پس منقاد و مطيع اوامر و نواهى تو شدند بعد از آنكه اقرار بتوحيد ما و نبوّت تو نمودند چون معرض از حق نبودند و بديده انصاف نظر كردند و تصديق نمودند و يسمع الصمّ بياء و رفع الصم و تهدى العمى نيز قرائت شده است و چون وقت موعود پاداش اعمال آنها برسد و حكم الهى بعذابشان صادر گردد بيرون ميآوريم براى آنها جنبنده مهيبى از زمين كه با آنها سخن گويد يا آنها را مجروح نمايد چون تكلمهم بتخفيف لام نيز قرائت شده تا اعلام نمايد بآنها شقاوت و استحقاقشان را براى عذاب چون آنمردم بقول انبيا و اوليا اعتماد ننمودند و يقين پيدا نكردند بآيات الهى كه موجبات سعادت و شقاوت آنها را مبيّن مينمود لايق و قابل آنند كه حيوانى از زمين بيرون بيايد و با آنها سخن بگويد تا يقين بفساد عقايد و اعمالشان پيدا كنند و اين بمنزله پيش اگهى باشد براى حضورشان در محشر و دخولشان در جهنم و اهانت و تحقيرى از آنها در مقابل اعراضشان از ذكر و رو گرداندن از بيانات انبيا و اوليا مناسب بعمل آمده باشد آنچه ذكر شد از ظاهر آيه شريفه بنظر حقير رسيده است ولى اقوال و اخبار از عامّه و خاصه در اين باب بسيار است و چون فى نفسه مختلف و با ظاهر آيه مخالف بود و با ذوق سليم وفق نداشت حقير از نقل آنها و تحقيق در هويّت دابّة الارض و احوال آن صرف نظر نمودم و احتمال ميدهم مراد از وقوع قول حكم الهى بموت آنها باشد و مراد از دابّه حيوانيكه مولّد از ملكات و اعمال | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 166 | |||
ناشايسته آنها است كه بصورت مناسب خود با آنها سخن ميگويد كه من عقايد و اعمال شمايم كه بايد در عالم برزخ با شما محشور باشم و آنها را اذيت و آزار مينمايد و اللّه اعلم بحقيقة الحال و بعضى انّ النّاس بكسر همزه قرائت نمودهاند و اينجمله را كلام دابّه دانستهاند كه خداوند نقل بمعنى فرموده است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ إِنَّكَ عَلَي الحَقِّ المُبِينِ (79) | |||
پس توكل كن بر خدا و امور را باو واگذار كن بدرستي که تو بر حق آشكار واضح روشن هستي. | |||
مقام توكل از شئون توحيد افعاليست و مكرر گفتهايم که اقسام توحيد پنج قسم است: | |||
ذاتي، صفاتي، عبادتي، افعالي، نظري و توحيد افعالي هم چهار مرتبه دارد: | |||
«1» اقرار بزبان ولي قلبا امور را مستند باسباب ظاهريه ميداند توحيد منافقين است. | |||
«2» قلبا هم معتقد هست و ايمان دارد لكن ميگويد | |||
«ابي اللّه ان يجري الاشياء الا باسبابها» | |||
و در تعقيب اسباب ميدود توحيد عوام است. | |||
«3» اسباب را مقدمه و وظيفه خود ميداند و تأثيرات را مستند بخدا معتقد و او را مسبب الاسباب ميداند که | |||
«اذا اراد اللّه بشيء تهيأ اسبابه» | |||
«اي سبب از تو مسبب هم زتو» و توكل در اينکه مرتبه پيدا ميشود و اينکه توحيد خواص است و مقام توكل مقام بلنديست وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمرِهِ (طلاق آيه 3). | |||
تو كار خود بخدا واگذار و خوش دل باش || که رحم اگر نكند مدعي خدا بكند | |||
فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلِينَ (آل عمران آيه 159). | |||
«4» هيچ نظر باسباب ندارد بود و نبودش در نظر او مساويست و تسليم صرف آنچه مقدر است ميشود «المقدر كائن» «هر چه آن خسرو كند شيرين بود». | |||
سؤال: اگر چنين است انسان نبايد در مقام تحصيل اسباب برآيد نه اشتغال بكسب و نه نزد طبيب و نه جهاد با كفار هر چه شد نيست ميشود. | |||
جلد 14 - صفحه 186 | |||
جواب: تحصيل اسباب وظيفه عبد است و تكليف الهيست. در كافي مسندا از حضرت صادق روايت كرده فرمودند | |||
«اربعة لا تستجاب لهم دعوة رجل جالس في بيته يقول اللهم ارزقني فيقال له الم آمرك بالطلب- الحديث». | |||
(فَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ إِنَّكَ عَلَي الحَقِّ المُبِينِ) تو بر حق آشكاري خواه ايمان بياورند يا نياورند تو بوظيفه خود عمل كن «ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا البَلاغُ» خداوند تو را نصرت ميفرمايد و غلبه و عزت و شوكت عنايت ميكند دين تو، كتاب تو و اوصياء تو و ذريه تو و امت تو تا قيامت باقيست. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 79)- و از آنجا که این سخنان علاوه بر بیان عظمت قرآن و تهدید بنی اسرائیل، وسیلهای برای آرامش و آسودگی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است در این آیه میافزاید: «بنا بر این بر خداوند توکل و تکیه کن» (فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ). | |||
توکل بر خدایی که عزیز است و شکستناپذیر، و به هر چیز عالم و آگاه. | |||
بر او توکل کن و از مخالفتهای آنها نترس «چرا که تو بر حق آشکار هستی» (إِنَّکَ عَلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۱
ترجمه
النمل ٧٨ | آیه ٧٩ | النمل ٨٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُبِین»: روشن و آشکار. روشنگر درست از نادرست و جدا سازنده محقّ از مبطل.
تفسیر
- آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل
- انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم
- توضيح اينكه دعاى مضطر چون صادقانه است قطعا اجابت مى شود (امن يجيب المضطر اذادعاه و يكشف السوء)
- بيان فساد گفتار برخى مفسرين در ارتباط با آيه شريفه
- مقيد بودن اجابت به مشيت خدا منافاتى با استغراق ندارد
- خليفه بودن انسان در زمين مستلزم كشف سوء او و رفع موانع از پيش پاى اوست
- مقصود از اينكه فرمود: ((يبدء الخلق ثم يعيده ))
- بطور كلى در عالم وجود بطلان و نيستى راه ندارد
- نفى الوهيت آلهه مشركين از طريق نفى ربوبيت آنها و انحصار ربوبيت در خداى سبحان
- برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركين با بيان اينكه آنان علمى به غيب و قيامتندارند
- توصيف بى خبرى و استعباد و انكار مشركين نسبت به قيامت
- معناى آيه : ((قل عسى ان يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون )) و مفاد كلمه ((عسى ))و امثال آن در كلام خداى تعالى
- بحث روايتى
- رواياتى در مراد از بندگان در (وسلام على عباد الذين اصطفى )
- روايتى كه در آن از جمله : ((و يجعلكم خلفاء الارض )) وجوب مطلق فرمانبرى از خليفه(حاكم ) استفاده شده و بيان مجعول بودن آن
- نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ «79»
پس بر خداوند توكّل كن (و بدان) كه تو بر حقّ آشكار هستى.
پیام ها
1- رفع اختلاف، نمونهى روشن هدايت و رحمت الهى است. لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ ... إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي
2- ايمان، سبب دريافت رحمت الهى است. «رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»
3- خداوند پيامبرش را دلدارى مىدهد. «إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي»
4- قضاوت، از شئون ربوبيّت الهى است. «إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي»
5- حكمهاى الهى، مخصوص ذات مقدّس اوست، زيرا جهل و ترس و غرائز و حوادث در او اثر ندارد و صد در صد عادلانه است. «بِحُكْمِهِ»
6- در قضاوت، علاوه بر عدالت، علم و قدرت نيز شرط است. «يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ»
7- توكّل بر خداوند، يكى از شرايط موفّقيّت رهبر است. «فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»
8- توجّه به حقانيّت راه و تلقين آن، انسان را در برابر حوادث زودگذر بيمه مىكند. «إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ»
9- مخالفان پيامبر، بهانهجويى مىكردند، وگرنه راه او ابهامى نداشت. «إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ»
جلد 6 - صفحه 455
10- توكّل بر خداوند تنها در مسير حقّ معنا و ثمر دارد، نه در مسير باطل. «فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ»
11- رهبر بايد به حقّانيت راهش ايمان داشته باشد. «إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ (79)
بعد از آن خطاب به حبيب خود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله فرمايد كه چون دانستى كه حق تعالى ميان اهل حق و باطل حكم نمايد و هر يك را بر وفق اعمال مجازات خواهد فرمود:
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ: پس توكل كن بر خدا و از دشمنى و مخاصمه معاندان باك ندار و انديشه بخاطر راه مده و در دعوت خود راسخ باش. إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ: بدرستى كه تو بر حق آشكارائى، يعنى به يقين راه تو راست و كار تو درست، و محقّ اولى و احقّ است به توكل از مبطل، و حقيق است به وثوق به خدا
جلد 10 - صفحه 81
و حفظ و نصرت او.
تبصره: آيه شريفه دستور عام است براى عموم مبلغين اسلامى كه در قسمت تبليغات خود انديشناك نبوده و ابدا از هياهوى معاندين پروا نداشته اتكال و وثوق به نصرت الهى داشته در مقام اداى وظيفه برآمده، توكل بر خدا بنمايند و از او استمداد بخواهند، كه البته حقيقت هر شيئى حافظ آن شىء باشد. بنابراين چون دين اسلام و قرآن، حق و حقانيتش هويدا باشد، ناصر حقيقى، ناشر و مروّج فرامين خود را نگهبان است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (76) وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (77) إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ (78) فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ (79) إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (80)
وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (81) وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ (82)
جلد 4 صفحه 164
ترجمه
همانا اين قرآن خبر ميدهد به بنى اسرائيل بيشتر آنچه را آنها در آن اختلاف ميكنند
و همانا آن هدايت و رحمت است براى مؤمنان
همانا پروردگار تو داورى ميكند ميانشان بحكمش و او است تواناى دانا
پس توكّل كن بر خدا همانا توئى بر حق آشكار
همانا تو نميشنوانى مردگانرا و نميشنوانى به كران ندا را چون برگردند در حاليكه پشت كنندگانند
و نيستى تو راه نماينده كوران از گمراهيشان نميشنوانى مگر آنانرا كه ميگروند بآيتهاى ما پس ايشان منقادانند
و چون واقع شود وعده حق بر آنان بيرون آريم براى آنها جنبندهاى از زمين كه سخن گويد با آنها آنكه مردم بودند كه بآيتهاى ما يقين پيدا نميكردند
تفسير
خداوند متعال در مقام اثبات اعجاز قرآن فرموده كه بيشتر اختلافات يهود و نصارى را در معارف و احكام و غيرها قرآن بر طبق تورية و انجيل رفع و حل مينمايد در صورتى كه آورنده آن مراجعه بكتب آسمانى ننموده و درس نخوانده و از كسى غير از خداوند علمى نياموخته مانند اختلاف يهود در پيغمبرى كه بشارت بآن در تورية داده شده كه آيا يوشع است يا غير آن و در شأن عزير و حدّ زناى محصنه و امثال اينها و اختلاف نصارى در شأن عيسى عليه السّلام كه آيا پسر خدا است يا شريك او و در شأن مريم و روح القدس يا اختلاف آن دو در آنكه حضرت ابراهيم يهودى بوده يا نصرانى كه خداوند بوجه احسن حقيقت اين امور را در قرآن بيان فرموده بطوريكه ملزم شدند و اين دليل واضحى است كه آن كتاب خدا و آورندهاش پيغمبر او است چون چنين علم و احاطهاى براى چنين بشرى بدون وحى الهى عادتا ممكن نيست پيدا شود و آنكه موجب هدايت و مزيد رحمت و نعمت است براى اهل ايمان چون نفعش بايشان و اصل ميشود و خداوند حكم ميكند بحق و عدل و حكمت ميان بنى اسرائيل و غير آنها در قيامت و او توانا است كسى نميتواند تخلّف از حكم او كند و دانا است نميشود اشكالى بحكم او كرد و داد مظلوم را هر وقت باشد از ظالم ميستاند و حق را از باطل ممتاز
جلد 4 صفحه 165
ميفرمايد پس توكّل كن اى پيغمبر و واگذار امر خود را بخدا و از كسى بيم نداشته باش كه تو بر حق واضح و آشكار مستقرّ و بر قرارى و محق احقّ بتوكّل بر حق است و ملول و متأثر مباش از آنكه نصايح و مواعظ تو در آنها مؤثر نميشود چون شيطان روح ايمان را از آنها گرفته و در گوش آنها پنبه غفلت گذارده و تو نميتوانى بمردگان و كرانى كه فرار از شنيدن مواعظ ميكنند مطالب حقه را بشنوانى آواز تو بگوش آنها نميرسد و از آن بهرهمند نميگردند با آنكه از حق معرض و رو گردانند و گوش شنوا و دل بينا ندارند و تو نميتوانى كورانى گم گشته از راه را كه نميخواهند وارد در جاده شوند هدايت براه است بنمائى فقط تو ميتوانى بشنوانى حقايق را و بفهمانى رموز و دقائق را بكسانيكه گوش شنوا و دل بينا داشتند و ايمان آوردند بآيات ما پس منقاد و مطيع اوامر و نواهى تو شدند بعد از آنكه اقرار بتوحيد ما و نبوّت تو نمودند چون معرض از حق نبودند و بديده انصاف نظر كردند و تصديق نمودند و يسمع الصمّ بياء و رفع الصم و تهدى العمى نيز قرائت شده است و چون وقت موعود پاداش اعمال آنها برسد و حكم الهى بعذابشان صادر گردد بيرون ميآوريم براى آنها جنبنده مهيبى از زمين كه با آنها سخن گويد يا آنها را مجروح نمايد چون تكلمهم بتخفيف لام نيز قرائت شده تا اعلام نمايد بآنها شقاوت و استحقاقشان را براى عذاب چون آنمردم بقول انبيا و اوليا اعتماد ننمودند و يقين پيدا نكردند بآيات الهى كه موجبات سعادت و شقاوت آنها را مبيّن مينمود لايق و قابل آنند كه حيوانى از زمين بيرون بيايد و با آنها سخن بگويد تا يقين بفساد عقايد و اعمالشان پيدا كنند و اين بمنزله پيش اگهى باشد براى حضورشان در محشر و دخولشان در جهنم و اهانت و تحقيرى از آنها در مقابل اعراضشان از ذكر و رو گرداندن از بيانات انبيا و اوليا مناسب بعمل آمده باشد آنچه ذكر شد از ظاهر آيه شريفه بنظر حقير رسيده است ولى اقوال و اخبار از عامّه و خاصه در اين باب بسيار است و چون فى نفسه مختلف و با ظاهر آيه مخالف بود و با ذوق سليم وفق نداشت حقير از نقل آنها و تحقيق در هويّت دابّة الارض و احوال آن صرف نظر نمودم و احتمال ميدهم مراد از وقوع قول حكم الهى بموت آنها باشد و مراد از دابّه حيوانيكه مولّد از ملكات و اعمال
جلد 4 صفحه 166
ناشايسته آنها است كه بصورت مناسب خود با آنها سخن ميگويد كه من عقايد و اعمال شمايم كه بايد در عالم برزخ با شما محشور باشم و آنها را اذيت و آزار مينمايد و اللّه اعلم بحقيقة الحال و بعضى انّ النّاس بكسر همزه قرائت نمودهاند و اينجمله را كلام دابّه دانستهاند كه خداوند نقل بمعنى فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ إِنَّكَ عَلَي الحَقِّ المُبِينِ (79)
پس توكل كن بر خدا و امور را باو واگذار كن بدرستي که تو بر حق آشكار واضح روشن هستي.
مقام توكل از شئون توحيد افعاليست و مكرر گفتهايم که اقسام توحيد پنج قسم است:
ذاتي، صفاتي، عبادتي، افعالي، نظري و توحيد افعالي هم چهار مرتبه دارد:
«1» اقرار بزبان ولي قلبا امور را مستند باسباب ظاهريه ميداند توحيد منافقين است.
«2» قلبا هم معتقد هست و ايمان دارد لكن ميگويد
«ابي اللّه ان يجري الاشياء الا باسبابها»
و در تعقيب اسباب ميدود توحيد عوام است.
«3» اسباب را مقدمه و وظيفه خود ميداند و تأثيرات را مستند بخدا معتقد و او را مسبب الاسباب ميداند که
«اذا اراد اللّه بشيء تهيأ اسبابه»
«اي سبب از تو مسبب هم زتو» و توكل در اينکه مرتبه پيدا ميشود و اينکه توحيد خواص است و مقام توكل مقام بلنديست وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمرِهِ (طلاق آيه 3).
تو كار خود بخدا واگذار و خوش دل باشبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 79)- و از آنجا که این سخنان علاوه بر بیان عظمت قرآن و تهدید بنی اسرائیل، وسیلهای برای آرامش و آسودگی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است در این آیه میافزاید: «بنا بر این بر خداوند توکل و تکیه کن» (فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ).
توکل بر خدایی که عزیز است و شکستناپذیر، و به هر چیز عالم و آگاه.
بر او توکل کن و از مخالفتهای آنها نترس «چرا که تو بر حق آشکار هستی» (إِنَّکَ عَلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ).
نکات آیه
۱ - توکل کردن به خدا و بیم نداشتن از حق ستیزى کافران، رهنمود خدا به پیامبر(ص) (إنّ ربّک یقضى بینهم بحکمه ... فتوکّل على اللّه)
۲ - اعتقاد به ربوبیت خداى یگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او، مقتضى توکل کردن انسان به او (إنّ ربّک یقضى بینهم بحکمه و هو العزیز العلیم . فتوکّل على اللّه) تفریع «توکّل على اللّه» بر «إنّ ربّک یقضى ... و هو العزیز العلیم» بیانگر مطلب یاد شده است.
۳ - تأیید حقانیت و روشنى راه پیامبر(ص) از سوى خداوند (إنّک على الحقّ المبین)
۴ - نیاز پیامبر(ص) به حمایت هاى معنوى و دلجویى خدا از وى در مسیر رسالت (فتوکّل على اللّه إنّک على الحقّ المبین) تأیید رسول اکرم(ص) از سوى خدا و تأکید خداوند بر حقانیت راه وى، مى نمایاند که پیامبر(ص) به این تأییدها نیازمند بوده است.
۵ - شریعت و راه و رسم پیامبر(ص)، حقى آشکار و انکارناپذیر (إنّک على الحقّ المبین) بر حق بودن حضرت رسول(ص) نظر به دو بعد دارد: حقانیت رسالت او و حقانیت راه او.
۶ - اطمینان از حقانیت راه، مقتضى اقدام و توکل بر خدا و نهراسیدن از مشکلات (فتوکّل على اللّه إنّک على الحقّ المبین) «إنّک...» در مقام تعلیل است; یعنى، چون تو بر حقى، پس بر خدا توکل کن و از توطئه هاى دشمنان نهراس.
۷ - توکل بر خداوند تنها در مسیر حق، داراى معنا و ثمربخش است. (فتوکّل على اللّه إنّک على الحقّ المبین) از تعلیل «إنّک على الحقّ» استفاده مى شود که توکل بر خدا، تنها در حرکت هاى درست و حقّانى، معنادار است; نه در هر تلاشِ مشکوک و نادرست.
۸ - خداوند، تکیه گاهى قویم و مطمئن براى راهیان راه حق (و هو العزیز العلیم . فتوکّل على اللّه إنّک على الحقّ) این که خداوند قبل از تشویق به توکل، موضع قویم و شکست ناپذیر خود را بیان داشته است مى تواند به این دلیل باشد که مؤمنان با اطمینان بیشترى بر او تکیه کنند.
۹ - توکل بر خداوند، رهاننده انسان از تنگناى توطئه هاى دشمنان (و لاتکن فى ضیق ممّا یمکرون ... فتوکّل على اللّه) سیاق آیات، نشانگر ارتباط معنوى این آیه با «و لاتکن فى ضیق ممّا یمکرون» مى باشد.
۱۰ - حمایت از حق در برابر باطل، سنّت الهى است. (فتوکّل على اللّه إنّک على الحقّ المبین) خداوند پیامبرش را به این دلیل که بر حق است به توکل فراخوانده است. از این استفاده مى شود که بناى خداوند و سنّت او، بر حمایت از راه حق و راهیان آن است.
۱۱ - همه انسان ها حتى پیامبر(ص)، موظف به توکل بر خدا در ایفاى وظایف خویش (فتوکّل على اللّه إنّک على الحقّ المبین) گرچه مخاطب آیه رسول اکرم(ص) است، اما با توجه به این که مورد، مخصص نیست، مى توان گفت که پیامبر(ص) از آن جهت که فرد اعلاى امت مى باشد، مخاطب قرار گرفته است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: حقانیت اسلام ۵
- توکل: آثار توکل بر خدا ۷، ۹; اهمیت توکل بر خدا ۱، ۸، ۱۱; زمینه توکل بر خدا ۲، ۶
- حق: امداد به حق ۱۰; اهمیت حق ۷
- حق طلبان: توکل حق طلبان ۸
- خدا: توصیه هاى خدا ۱; سنتهاى خدا ۱۰
- دشمنان: زمینه نجات از توطئه دشمنان ۹
- سختى: زمینه نجات از سختى ۹
- عقیده: آثار عقیده به توحید ربوبى ۲; آثار عقیده به علم خدا ۲; آثار عقیده به قدرت خدا ۲; اطمینان به حقانیت عقیده ۶
- عمل: زمینه عمل ۶
- محمد(ص): تکلیف محمد(ص) ۱۱; توصیه به محمد(ص) ۱; توکل محمد(ص) ۱، ۱۱; حقانیت محمد(ص) ۳، ۵; نیازهاى معنوى محمد(ص) ۴
- نیازها: نیاز به حمایتهاى خدا ۴