هود ٥٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link296 | آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link296 | آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link297 | سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۶#link297 | سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۷#link308 | گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳۷#link308 | گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link83 | آيه ۵۰ - ۵۲]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link83 | آيه ۵۰ - ۵۲]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link84 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link84 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۳: | خط ۵۶: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link89 | ۳ - گناه و ويرانى جامعه ها]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link89 | ۳ - گناه و ويرانى جامعه ها]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link90 | ۴ - منظور از يزدكم قوة الى قوتكم چيست ؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۴#link90 | ۴ - منظور از يزدكم قوة الى قوتكم چيست ؟]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ «52» | |||
و (هود ادامه داد) اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد و توبه نماييد تا او از آسمان پى در پى بر شما باران بفرستد، (چنانكه گويى همهى آسمان در حال ريزش است) و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد، و (از راه حق) به خاطر گناه اعراض نكنيد و روى برنتابيد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- استغفار و توبه از گناهان، واجب است. اسْتَغْفِرُوا ... تُوبُوا | |||
2- استغفار از گناهان، مقدّمهى بازگشت به سوى خداست. اسْتَغْفِرُوا ... ثُمَّ تُوبُوا | |||
3- استغفار و توبهى فردى، سرنوشت جامعه را عوض نمىكند، بلكه جامعه بايد متحوّل شود تا امداد الهى سرازير گردد. يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا ... تُوبُوا ... يُرْسِلِ | |||
4- اعمال و عقايد، در رويدادهاى طبيعى مؤثّرند. تُوبُوا ... يُرْسِلِ (قوم عاد به خاطر شرك و گناه، به كمبود و خشكسالى گرفتار شده بودند) | |||
جلد 4 - صفحه 74 | |||
5- عوامل طبيعى، ما را از توجّه به ارادهى الهى بازندارد. «يُرْسِلِ السَّماءَ» | |||
6- نظام و حكومت اسلامى اگر خواهان توسعه اقتصادى است بايد طرحهاى معنوى را درجامعه توسعه دهد. تُوبُوا ... يُرْسِلِ السَّماءَ | |||
7- جزاى دنيوى توبه و بازگشت به سوى خدا، ثروت و قدرت است. تُوبُوا ... يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً ... | |||
8- گمان نكنيم كه ايمان به خدا و توجّه به او، به معناى دور شدن از مال و سرمايه است. تُوبُوا ... يُرْسِلِ السَّماءَ ... يَزِدْكُمْ قُوَّةً | |||
(اگر ايمان بياوريم، نه تنها از اموال ما چيزى مطالبه نمىشود، بلكه به آنها افزوده نيز مىگردد «يَزِدْكُمْ» | |||
9- با كُرنش در پيشگاه الهى و توبه و استغفار به درگار او، نه تنها كوچك نمىشويم، بلكه قوى، بزرگ و عزيزتر هم مىگرديم. «يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» | |||
10- قوم عاد، مردمى نيرومند بودند. «قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» | |||
11- اگر قدرتِ ايمان، به قدرت جسمانى اضافه گرديد، كامل مىشويم. «قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» | |||
12- بوجود آوردن جامعهاى سالم وبرخوردار از نعمت ونيرومند، از اهداف اديان آسمانى است. يا قَوْمِ ... تُوبُوا ... يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ | |||
13- قدرت اقتصادى، زمينهساز ساير قدرتهاست. اوّل «يُرْسِلِ السَّماءَ» آنگاه «يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» | |||
14- در تبليغ بايد از شيوهى تشويق نيز استفاده كرد. تُوبُوا ... يُرْسِلِ ... يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ (بيان نتايجِ مادّى، در راه رسيدن به هدف، مانعى ندارد) | |||
15- روىگردانى از انبيا وبىاعتنايى به راه آنها، جُرم وگناه است. «مُجْرِمِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) | |||
هود عليه السّلام فرمود: | |||
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ: و اى قوم من طلب آمرزش كنيد پروردگار خود را به ايمان. ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ: پس برگرديد به درگاه او به عبادت و اطاعت و دست از ستايش غير برداريد. و شبههاى نيست كه تبرى از غير سبحانى بعد از ايمان و توجه به درگاه الهى است. يا استغفار كنيد از گناه گذشته و قاصد باشيد بر عود نكردن در آينده. يا طلب آمرزش كنيد از معاصى، پس دائم و ثابت باشيد بر توبه از آن و ساير وجوهى كه در اول همين سوره ذكر شده. | |||
يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً: تا بفرستد از آسمان بر مزروعات شما | |||
جلد 6 - صفحه 85 | |||
بارانى پيوسته. يا هود ايشان را وعده داد كه اگر توبه كنند فراخى يابد بلاد ايشان و زياد شود مزروعاتشان و پاكيزه شود ميوهجاتشان به سبب بارانى كه زندگانى يابند به آن. وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ: و بيفزايد و زياد فرمايد قوّتى با قوت شما، يعنى اولادان بسيار به شما مرحمت نمايد تا به مدد ايشان بر دفع دشمنان قادر شويد. يا بيفزايد قوتى در ايمان شما بر قوتى در ابدان شما؛ يا قوّتى بر قوّت شما، چون مردمان طويل و عريض و جسيم بودند. وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ: | |||
و اعراض مكنيد از من و روى برمگردانيد از پيغام الهى جل جلاله كه در آن حال گناهكار و مصرّ بر آن باشيد. | |||
در منهج: يكى از حجّاب معاويه گويد: حضرت حسن بن على عليهما السلام را عرض كردم: من مال بسيار دارم و اولاد ندارم، چيزى تعليم فرما تا حق تعالى به بركت آن مرا فرزندى مرحمت فرمايد. فرمود: بر تو باد به استغفار نمودن. آن مرد هميشه استغفار نمودى به مرتبهاى كه روزى هفتصد بار رسيد و خداى متعال او را ده پسر داد. خبر به معاويه رسيد، گفت: چرا از او نپرسيدى اين را از كجا گفتى: اتفاقا روزى آن حضرت نزد او آمد، آن مرد منشأ را پرسيد، حضرت فرمود: نشنيده كه حق تعالى در قصه هود فرمايد «وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» و در قصه نوح فرمايد: «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ». «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54) | |||
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57) | |||
ترجمه | |||
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان | |||
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد | |||
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران | |||
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان | |||
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد | |||
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا | |||
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است | |||
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 90 | |||
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است. | |||
تفسير | |||
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 91 | |||
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يا قَومِ استَغفِرُوا رَبَّكُم ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدراراً وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم وَ لا تَتَوَلَّوا مُجرِمِينَ (52) | |||
(و اي قوم من طلب آمرزش كنيد از كردههاي گذشته خود از پروردگار خود و توبه كنيد که ديگر مرتكب نشويد خداوند تفضلا براي شما بارانهاي رحمت ميفرستد. | |||
وَ يا قَومِ استَغفِرُوا رَبَّكُم غفر بمعني پوشيدن است يعني چيزي که مكشوف است مستور كنند و لذا كلاه خود را مغفر نام كردهاند که سر را ميپوشاند و از خطر شمشير حفظ ميكند، و استغفار طلب پوشيدن است و معاصي و اعمال زشت و عقائد فاسده و اخلاق رذيله تماما روز محشر بر تمام اهل محشر مكشوف ميشود يَومَ تُبلَي السَّرائِرُ طارق آيه 9، و احدي قدرت بر اخفاء آن ندارد جز پروردگار که حتي از نامه عمل محو ميكند و از نظر ملائكه كتبه ميبرد بلكه يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 70، و اينکه راجع باعمال سابقه و عقائد فاسده و اخلاق قبيحه است که انسان واجد آنست. | |||
ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ توبه پشيماني از آنچه که داشته و عزم بر ترك، توبه از كفر ايمان است، توبه از شرك توحيد است، توبه از اخلاق خبيثه اخلاق حميده است، توبه از معاصي ترك است، توبه از ترك واجبات اتيان است، توبه از حق النّاس اداء آنها است كلّ بحسبه. | |||
يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدراراً يعني پي در پي صحراها سبز ميشود، زرعها بثمر ميرسد، درختها بارور ميشود، نهرها جاري ميشود، هوا لطيف ميشود الي غير ذلک از فوائد باران. | |||
جلد 11 - صفحه 68 | |||
وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم وَ لا تَتَوَلَّوا مُجرِمِينَ و زياد ميفرمايد قوّت شما را فوق قوّهاي که داريد و بر نگرديد و اعراض نكنيد و رو باعمال زشت و اخلاق قبيحه و عقائد فاسده نرويد که مجرم باشيد. | |||
دارد قوم عاد قواي بدني آنها بسيار بوده طول جسم و عمر داشتند و عمارات عاليه و كشت و زرع و جنات مفرّحه داشتند ميفرمايد اگر استغفار و توبه كرديد هم بر طول عمر و هم بر قوه و قدرت و هم بر مال و ثروت هم بر جاه و مقام شما افزوده ميشود وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم و اگر اعراض كرديد و بهمان عقائد فاسده و اعمال قبيحه و اخلاق رذيله ادامه داديد مجرم ميشويد وَ لا تَتَوَلَّوا مُجرِمِينَ و جرم شما زوال نعم و بلاي دنيوي و عذاب اخروي است خواهيد گرفتار شد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
اشاره | |||
(آیه 52)- سر انجام برای تشویق آنها و استفاده از تمام وسائل ممکن برای بیدار ساختن روح حق طلبی این قوم گمراه، متوسل به بیان پاداشهای مادی مشروط میشود که خداوند در اختیار مؤمنان در این جهان میگذارد، میگوید: «ای قوم من! از خدا به خاطر گناهانتان طلب بخشش کنید» (وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ). | |||
«سپس توبه کنید و به سوی او باز گردید» (ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ). | |||
اگر شما چنین کنید «به آسمان فرمان میدهد قطرههای حیاتبخش باران را بر شما پیدرپی فرو فرستد» (یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً). | |||
تا کشت و زرع و باغهای شما به کم آبی و بی آبی تهدید نشوند و همواره سرسبز و خرم باشند. به علاوه در سایه ایمان و تقوا و پرهیز از گناه و بازگشت به سوی خدا «نیرویی بر نیروی شما میافزاید» (وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُمْ). | |||
هرگز فکر نکنید که ایمان و تقوا از نیروی شما میکاهد، نه هرگز. | |||
بنابراین «از راه حق روی بر نتابید و در جاده گناه قدم مگذارید» (وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ). | |||
توحید خمیر مایه دعوت همه پیامبران- | |||
تاریخ انبیاء نشان میدهد که همه آنها دعوت خود را از توحید و نفی شرکت و هرگونه بت پرستی آغاز کردند، و در واقع هیچ اصلاحی در جوامع انسانی بدون این دعوت میسر نیست، چرا که وحدت جامعه و همکاری و تعاون و ایثار و فداکاری همه اموری هستند که از ریشه توحید معبود سیراب میشوند. | |||
ج2، ص353 | |||
اما شرک سر چشمه هرگونه پراکندگی و تضاد و تعارض و خودکامگی و خود محوری و انحصار طلبی است، و پیوند این مفاهیم با شرک و بت پرستی به مفهوم وسیعش چندان مخفی نیست. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۶
ترجمه
هود ٥١ | آیه ٥٢ | هود ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«السَّمَآءَ»: هرچه بالای سر انسان باشد. آسمان. در اینجا مراد باران است. «مِدْراراً»: ریزنده. بارنده. حال سَماء است و صیغه مبالغه از ماده (دَرّ). «مُجْرِمینَ»: گناهکاران. مراد از جرم، کفر و عناد است. این واژه حال ضمیر (و) در فعل (لا تَتَوَلَّوْا) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۵۰، سوره هود
- سخنان جناب هود (عليه السلام ) به قوم خود (قوم عاد)
- معناى ((فطر)) و ((فطرة اللّه )) و فرق بين ((فطرت )) و ((خلق ))
- سخن هود به قومش : اگر بسوى خدا برگرديد باران رحمتش را بر شمانازل مى كند
- اعمال صالح باعث ازدياد خيرات و نعمتهاات واعمال زشت بلا و محنت و بدبختى در پى دارد
- جواب رد قوم هود به آن حضرت
- تحدى : پاسخ هود به قوم خود
- هود (ع ) در ادامه پاسخ به جدال كافران : من بر خداتوكل مى كنم
- معناى اين سخن هود (ع ) به قوم خود كه گفت : ((و يستخلف ربى قوما غيركم و لاتضرونه شيئا))
- اشاره به اينكه عصيان و نافرمانى در برابر يك پيغمبر، عصيان در برابر همهپيامبران به شمار مى رود
- سه خصلت قوم هود كه به خاطر آن ملعون دنيا و آخرت شدند: انكار آيات الهى ،نافرمانى انبياء و اطاعت از جباران
- بحث روايتى (روايتى در تفسير جمله : ((ان ربى على صراط مستقيم )) و اشاره بهروايات راجع به قوم هود)
- گفتارى پيرامون داستان هود، قوم عاد، تكذيب هود ونزول عذاب
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ «52»
و (هود ادامه داد) اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او باز گرديد و توبه نماييد تا او از آسمان پى در پى بر شما باران بفرستد، (چنانكه گويى همهى آسمان در حال ريزش است) و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد، و (از راه حق) به خاطر گناه اعراض نكنيد و روى برنتابيد.
پیام ها
1- استغفار و توبه از گناهان، واجب است. اسْتَغْفِرُوا ... تُوبُوا
2- استغفار از گناهان، مقدّمهى بازگشت به سوى خداست. اسْتَغْفِرُوا ... ثُمَّ تُوبُوا
3- استغفار و توبهى فردى، سرنوشت جامعه را عوض نمىكند، بلكه جامعه بايد متحوّل شود تا امداد الهى سرازير گردد. يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا ... تُوبُوا ... يُرْسِلِ
4- اعمال و عقايد، در رويدادهاى طبيعى مؤثّرند. تُوبُوا ... يُرْسِلِ (قوم عاد به خاطر شرك و گناه، به كمبود و خشكسالى گرفتار شده بودند)
جلد 4 - صفحه 74
5- عوامل طبيعى، ما را از توجّه به ارادهى الهى بازندارد. «يُرْسِلِ السَّماءَ»
6- نظام و حكومت اسلامى اگر خواهان توسعه اقتصادى است بايد طرحهاى معنوى را درجامعه توسعه دهد. تُوبُوا ... يُرْسِلِ السَّماءَ
7- جزاى دنيوى توبه و بازگشت به سوى خدا، ثروت و قدرت است. تُوبُوا ... يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً ...
8- گمان نكنيم كه ايمان به خدا و توجّه به او، به معناى دور شدن از مال و سرمايه است. تُوبُوا ... يُرْسِلِ السَّماءَ ... يَزِدْكُمْ قُوَّةً
(اگر ايمان بياوريم، نه تنها از اموال ما چيزى مطالبه نمىشود، بلكه به آنها افزوده نيز مىگردد «يَزِدْكُمْ»
9- با كُرنش در پيشگاه الهى و توبه و استغفار به درگار او، نه تنها كوچك نمىشويم، بلكه قوى، بزرگ و عزيزتر هم مىگرديم. «يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ»
10- قوم عاد، مردمى نيرومند بودند. «قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ»
11- اگر قدرتِ ايمان، به قدرت جسمانى اضافه گرديد، كامل مىشويم. «قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ»
12- بوجود آوردن جامعهاى سالم وبرخوردار از نعمت ونيرومند، از اهداف اديان آسمانى است. يا قَوْمِ ... تُوبُوا ... يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ
13- قدرت اقتصادى، زمينهساز ساير قدرتهاست. اوّل «يُرْسِلِ السَّماءَ» آنگاه «يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ»
14- در تبليغ بايد از شيوهى تشويق نيز استفاده كرد. تُوبُوا ... يُرْسِلِ ... يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ (بيان نتايجِ مادّى، در راه رسيدن به هدف، مانعى ندارد)
15- روىگردانى از انبيا وبىاعتنايى به راه آنها، جُرم وگناه است. «مُجْرِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52)
هود عليه السّلام فرمود:
وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ: و اى قوم من طلب آمرزش كنيد پروردگار خود را به ايمان. ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ: پس برگرديد به درگاه او به عبادت و اطاعت و دست از ستايش غير برداريد. و شبههاى نيست كه تبرى از غير سبحانى بعد از ايمان و توجه به درگاه الهى است. يا استغفار كنيد از گناه گذشته و قاصد باشيد بر عود نكردن در آينده. يا طلب آمرزش كنيد از معاصى، پس دائم و ثابت باشيد بر توبه از آن و ساير وجوهى كه در اول همين سوره ذكر شده.
يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً: تا بفرستد از آسمان بر مزروعات شما
جلد 6 - صفحه 85
بارانى پيوسته. يا هود ايشان را وعده داد كه اگر توبه كنند فراخى يابد بلاد ايشان و زياد شود مزروعاتشان و پاكيزه شود ميوهجاتشان به سبب بارانى كه زندگانى يابند به آن. وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ: و بيفزايد و زياد فرمايد قوّتى با قوت شما، يعنى اولادان بسيار به شما مرحمت نمايد تا به مدد ايشان بر دفع دشمنان قادر شويد. يا بيفزايد قوتى در ايمان شما بر قوتى در ابدان شما؛ يا قوّتى بر قوّت شما، چون مردمان طويل و عريض و جسيم بودند. وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ:
و اعراض مكنيد از من و روى برمگردانيد از پيغام الهى جل جلاله كه در آن حال گناهكار و مصرّ بر آن باشيد.
در منهج: يكى از حجّاب معاويه گويد: حضرت حسن بن على عليهما السلام را عرض كردم: من مال بسيار دارم و اولاد ندارم، چيزى تعليم فرما تا حق تعالى به بركت آن مرا فرزندى مرحمت فرمايد. فرمود: بر تو باد به استغفار نمودن. آن مرد هميشه استغفار نمودى به مرتبهاى كه روزى هفتصد بار رسيد و خداى متعال او را ده پسر داد. خبر به معاويه رسيد، گفت: چرا از او نپرسيدى اين را از كجا گفتى: اتفاقا روزى آن حضرت نزد او آمد، آن مرد منشأ را پرسيد، حضرت فرمود: نشنيده كه حق تعالى در قصه هود فرمايد «وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» و در قصه نوح فرمايد: «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ». «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ (50) يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51) وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52) قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (54)
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57)
ترجمه
و فرستاديم بسوى قوم عاد برادرشان هود را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او نيستيد شما مگر افتراء زنندگان
اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مزدى نيست مزد من مگر بر آنكه آفريد مرا آيا پس تعقّل نمينمائيد
و اى قوم من طلب آمرزش نمائيد از پروردگارتان پس توبه كنيد بسوى او ميفرستد از آسمان بر شما باران پى در پى و مىافزايد بر قوّت شما قوّتى و رو نگردانيد با آنكه باشيد گناهكاران
گفتند اى هود نياوردى براى ما دليل واضحى و نيستيم ما واگذارندگان خدايان خودمان را بگفتار تو و نيستيم ما مر تو را گروندگان
نميگوئيم مگر آنكه رساندهاند تو را بعضى از خدايان ما ببدى گفت همانا من گواه ميگيرم خدا را و گواه باشيد كه من بيزارم از آنچه شريك ميگيريد
از غير او پس كيد كنيد با من تمامى پس مهلت مدهيد مرا
همانا من توكّل كردم بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شما است نيست هيچ جنبندهاى مگر آنكه او در دست دارد موى پيشانى آنرا بدرستيكه پروردگار من بر راه راست است
پس اگر روى گردانيد پس بتحقيق رساندم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن بسوى شما و جانشين گرداند پروردگار من گروهى را غير شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى
جلد 3 صفحه 90
همانا پروردگار من بر همه چيز نگهبان است.
تفسير
خداوند بعد از حضرت نوح حضرت هود را ارسال فرمود بسوى قوم خود و معمول عرب آنستكه اهل هر قبيلهاى بيكديگر برادر خطاب ميكنند و آنها اهل يك قبيله و از نسل عاد بودند و در اين باب شمّهاى در سوره اعراف گذشت و بعد از آنكه آنحضرت بمنصب رسالت فائز شد خطاب بقوم خود فرمود و آنها را دعوت بتوحيد و منع از شرك نمود و ادّعاء آنها را كه ميگفتند بتها با خدا شريكند در استحقاق عبادت و خداوند بآنها حقّ شفاعت داده باطل فرمود به اين تقريب كه اين صرف ادّعاء بدون دليل و افتراء بخداوند جليل است و تصوّر نكنيد كه من در اين دعوت قصد استفادهاى از شما دارم و بدانيد كه براى رضاى خدا بدون توقّع اجر و مزد ميخواهم شما را براه راست هدايت نمايم چنانچه اين طريقه مرضيّه تمام انبياء عظام بوده كه براى رفع تهمت و تأثير موعظه و نصيحت اين اظهار را در بدو دعوت مينمودند و انتظار دارم كه شما تعقّل و تفكّر كنيد اگر صدق گفتار مرا يافتيد تصديق نمائيد و طلب مغفرت كنيد از خداوند براى گناهان سابق خودتان و رجوع كنيد از عبادت بتها بعبادت او تا خداوند بر شما تفضّل فرمايد و مزارع و باغاتتان را بباران پى در پى سيراب و شما را بزيادتى قوّت كامياب نمايد چون آنها زارع بودند و احتياج بباران و قوّت بدنى داشتند و از دعوت من اعراض ننمائيد و اصرار بر گناه نداشته باشيد قوم او در جواب گفتند تو دليل و حجّت واضحى بر ادّعاء خود ندارى و معجزهاى نياوردى كه ما تصديق تو را نمائيم با آنكه دليل بر توحيد واضح است و آنحضرت معجزاتى هم داشته ولى آنها تعقّل در ادلّه توحيد نمىنمودند و معجزات را حمل بر سحر و شعبده ميكردند و از باب تكبّر و عناد و لجاج نميخواستند زير بار گفتار حقّ بروند و دست از رويّه باطل خود بردارند لذا صريحا گفتند ما دست از عبادت خدايان خود كه بتهايند بر نميداريم بصرف گفتار تو و مأيوس باش از اجابت ما كه بتو ايمان نخواهيم آورد بلكه گمان ما آنستكه چون تو بخدايان ما جسارت نمودى و آنها را باطل خواندى به غضب آنها گرفتار شدى و بتو آسيبى رساندهاند كه ديوانه شدى لذا اين اظهارات را مينمائى حضرت هود فرمود من خدا را گواه ميگيرم و شما هم شاهد باشيد كه از بت و بت پرستى بيزارم و از شما ترسى ندارم هر مكر و حيله و تدبيرى كه داريد در باره من
جلد 3 صفحه 91
بكار بريد به اتّفاق يكديگر و ابدا مهلت ندهيد مر او اين فرمايش را وقتى فرمود كه تنها بود ولى مستظهر بلطف و كمك و حفظ الهى بود كه از آنها با كثرت و قدرت و عداوتيكه داشتند نترسيد و لذا در تعقيب اين بيان فرمود من توكّل بخدا كردم كه پروردگار من و شما است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر در دست او است مانند كسيكه موى جلو سر كسى را در دست گرفته باشد و بهر جاى بخواهد بكشد ولى خدا كسى را براه باطل نميكشد بلكه براه راست دعوت ميفرمايد چون خود بر راه حقّ و عدل ثابت و مستقيم است و مردم را بجانب خود سوق ميدهد عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه انّ ربّى على صراط مستقيم يعنى او بر حقّ است جزاى خوبى را به خوبى و جزاى بدى را ببدى ميدهد و عفو ميفرمايد هر كس را بخواهد و مىبخشد منزّه و بلند مرتبه است پس اگر اعراض نمائيد و رو گردان شويد من بوظيفه خود عمل نمودم و ظاهر آنستكه لفظ تولّوا بمعنى تتولّوا است بر سبيل حكايت قول حضرت هود و محتمل است بر سبيل حكايت از قول خدا باشد يعنى پس اگر اعراض كردند بگو من بوظيفه خود در ابلاغ رسالت و اتمام حجّت كوتاهى نكردم و اگر باز شما در قبول ايمان و اطاعت كوتاهى كنيد خداوند شما را هلاك و نابود ميفرمايد و بجاى شما خلقى را موجود و متمكّن مينمايد كه مؤمن و مطيع باشند و شما بهيچ وجه نميتوانيد بخدا ضررى برسانيد چون او بىنياز از اطاعت و عبادت شما است و از انظار و افكار شما مخفى و مستور است و بر شما و اعمالتان رقيب و حفيظ و عليم است و هر كس را بجزاى عمل خود از خير و شرّ خواهد رساند و هر كس را بخواهد از بليّات حفظ خواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يا قَومِ استَغفِرُوا رَبَّكُم ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدراراً وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم وَ لا تَتَوَلَّوا مُجرِمِينَ (52)
(و اي قوم من طلب آمرزش كنيد از كردههاي گذشته خود از پروردگار خود و توبه كنيد که ديگر مرتكب نشويد خداوند تفضلا براي شما بارانهاي رحمت ميفرستد.
وَ يا قَومِ استَغفِرُوا رَبَّكُم غفر بمعني پوشيدن است يعني چيزي که مكشوف است مستور كنند و لذا كلاه خود را مغفر نام كردهاند که سر را ميپوشاند و از خطر شمشير حفظ ميكند، و استغفار طلب پوشيدن است و معاصي و اعمال زشت و عقائد فاسده و اخلاق رذيله تماما روز محشر بر تمام اهل محشر مكشوف ميشود يَومَ تُبلَي السَّرائِرُ طارق آيه 9، و احدي قدرت بر اخفاء آن ندارد جز پروردگار که حتي از نامه عمل محو ميكند و از نظر ملائكه كتبه ميبرد بلكه يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه 70، و اينکه راجع باعمال سابقه و عقائد فاسده و اخلاق قبيحه است که انسان واجد آنست.
ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ توبه پشيماني از آنچه که داشته و عزم بر ترك، توبه از كفر ايمان است، توبه از شرك توحيد است، توبه از اخلاق خبيثه اخلاق حميده است، توبه از معاصي ترك است، توبه از ترك واجبات اتيان است، توبه از حق النّاس اداء آنها است كلّ بحسبه.
يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدراراً يعني پي در پي صحراها سبز ميشود، زرعها بثمر ميرسد، درختها بارور ميشود، نهرها جاري ميشود، هوا لطيف ميشود الي غير ذلک از فوائد باران.
جلد 11 - صفحه 68
وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم وَ لا تَتَوَلَّوا مُجرِمِينَ و زياد ميفرمايد قوّت شما را فوق قوّهاي که داريد و بر نگرديد و اعراض نكنيد و رو باعمال زشت و اخلاق قبيحه و عقائد فاسده نرويد که مجرم باشيد.
دارد قوم عاد قواي بدني آنها بسيار بوده طول جسم و عمر داشتند و عمارات عاليه و كشت و زرع و جنات مفرّحه داشتند ميفرمايد اگر استغفار و توبه كرديد هم بر طول عمر و هم بر قوه و قدرت و هم بر مال و ثروت هم بر جاه و مقام شما افزوده ميشود وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم و اگر اعراض كرديد و بهمان عقائد فاسده و اعمال قبيحه و اخلاق رذيله ادامه داديد مجرم ميشويد وَ لا تَتَوَلَّوا مُجرِمِينَ و جرم شما زوال نعم و بلاي دنيوي و عذاب اخروي است خواهيد گرفتار شد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 52)- سر انجام برای تشویق آنها و استفاده از تمام وسائل ممکن برای بیدار ساختن روح حق طلبی این قوم گمراه، متوسل به بیان پاداشهای مادی مشروط میشود که خداوند در اختیار مؤمنان در این جهان میگذارد، میگوید: «ای قوم من! از خدا به خاطر گناهانتان طلب بخشش کنید» (وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ).
«سپس توبه کنید و به سوی او باز گردید» (ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ).
اگر شما چنین کنید «به آسمان فرمان میدهد قطرههای حیاتبخش باران را بر شما پیدرپی فرو فرستد» (یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً).
تا کشت و زرع و باغهای شما به کم آبی و بی آبی تهدید نشوند و همواره سرسبز و خرم باشند. به علاوه در سایه ایمان و تقوا و پرهیز از گناه و بازگشت به سوی خدا «نیرویی بر نیروی شما میافزاید» (وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُمْ).
هرگز فکر نکنید که ایمان و تقوا از نیروی شما میکاهد، نه هرگز.
بنابراین «از راه حق روی بر نتابید و در جاده گناه قدم مگذارید» (وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ).
توحید خمیر مایه دعوت همه پیامبران-
تاریخ انبیاء نشان میدهد که همه آنها دعوت خود را از توحید و نفی شرکت و هرگونه بت پرستی آغاز کردند، و در واقع هیچ اصلاحی در جوامع انسانی بدون این دعوت میسر نیست، چرا که وحدت جامعه و همکاری و تعاون و ایثار و فداکاری همه اموری هستند که از ریشه توحید معبود سیراب میشوند.
ج2، ص353
اما شرک سر چشمه هرگونه پراکندگی و تضاد و تعارض و خودکامگی و خود محوری و انحصار طلبی است، و پیوند این مفاهیم با شرک و بت پرستی به مفهوم وسیعش چندان مخفی نیست.
نکات آیه
۱- ضرورت استغفار به درگاه خدا و طلب آمرزش گناهان از او (و یقوم استغفروا ربکم)
۲- طلب بخشایش گناهان از خداوند ، حرکت به سوى او و استغفار از شرک ، از توصیه هاو پیامهاى هود(ع)به مردم خویش (و یقوم استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه)
۳- بخشایش گناهان ، پرتوى از ربوبیت خداوند است. (استغفروا ربکم)
۴- حصر ربوبیت به خداوند و او را مدبر امور همگان دانستن، از تعالیم هود(ع) به قوم خویش (استغفروا ربکم)
۵- لزوم حرکت به سوى خدا و تقرب به درگاه او (ثم توبوا إلیه) عطف «توبه» بر «استغفار» نشانه مغایرت آن دو است که با توجه به معناى توبه (رجوع) مى توان گفت: «توبوا إلیه»; یعنى ، [با اطاعت از خداوند] به سوى او تغییر جهت دهید.
۶- استغفار از گناهان ، گرایش به توحید و پرستش خدا ، مقدمه هایى لازم براى حرکت به سوى خداوند و تقرب به درگاه او (و یقوم استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه) برداشت فوق ، با توجه به کلمه «ثم» - که جمله «توبوا إلیه» را بر «استغفروا ربکم» عطف کرده - به دست مى آید.
۷- خداوند ، گسیل دهنده ابرها و نازل کننده باران (یرسل السماء علیکم مدرارًا) مراد از «سماء» به مناسبت مورد، ابر است و «مدراراً» صیغه مبالغه و به معناى بسیار بارنده مى باشد.
۸- نزول بارانهاى فراوان ، در صورت پرهیز از شرک و گرایش به توحید و پرستش خدا ، از نویدهاى هود(ع) به قوم خویش (و یقوم استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارًا) فعل مضارع «یرسل» به اصطلاح در جواب فعل امر (استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه) قرار گرفته و با «إنْ» شرطیه مقدر مجزوم شده است; یعنى: «إنْ تستغفروا و تتوبوا یرسل ...; اگر استغفار کنید و به سوى خدا حرکت کنید، او ابرهاى پر باران را براى شما خواهد فرستاد».
۹- قوم عاد ، بر اثر شرک ورزى و ارتکاب گناه ، به کمبود باران مبتلا شده بودند. (ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارًا) نوید به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذیرش تعالیم و دستورهاى هود(ع) گرایش دهد که آنان از کمبود باران در زحمت باشند.
۱۰- شرک ورزى ، ارتکاب گناهان و مخالفت با پیامبران الهى ، از عوامل کمبود موهبتهاى دنیوى است. (استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یرسل السماء علیکم مدرارًا و یزدکم قوّة)
۱۱- توحید، پرستش خداى یکتا و استغفار از گناهان ، مؤثر در برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از موهبتها و برکات دنیوى است. (استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یرسل السماء ... و یزدکم قوّة)
۱۲- قوم عاد ، مردمى قوى و نیرومند بودند. (و یزدکم قوّة إلى قوّتکم)
۱۳- هود(ع) مردم خویش را در صورت استغفار از گناهان ، گرایش به توحید و پرستش خدا ، به افزایش نیرو و توانشان بشارت داد. (و یقوم استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه ... یزدکم قوّة إلى قوّتکم) «یزدکم» عطف بر «یرسل» و جواب براى شرط مقدر مى باشد; یعنى: «إن تستغفروا ... یزدکم; اگر استغفار کنید و ... خداوند نیروى شما را افزایش مى دهد».
۱۴- به وجود آوردن جامعه هاى نیرومند و توانا، از هدفهاى پیامبران وادیان الهى است. (و یزدکم قوّة إلى قوّتکم)
۱۵- آبادانى و برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از نعمتها و موهبتهاى دنیوى ، از اهداف پیامبران و ادیان الهى است. (یرسل السماء علیکم مدرارًا و یزدکم قوّة إلى قوّتکم)
۱۶- آبادانى و رونق اقتصادى ، زمینه ساز قدرت و نیرومندى جوامع است. (یرسل السماء علیکم مدرارًا و یزدکم قوّة إلى قوّتکم)
۱۷- عوامل طبیعى و فعل و انفعالات در هستى ، به دست خدا و در اختیار اوست. (یرسل السماء علیکم مدرارًا و یزدکم قوّة)
۱۸- سلطه و حاکمیت خداوند بر هستى ، از تعالیم هود(ع) به مردم خویش (یرسل السماء علیکم مدرارًا و یزدکم قوّة إلى قوّتکم)
۱۹- اعمال و عقاید جامعه هاى مؤثر در رویدادهاى طبیعى است. (و یقوم استغفروا ربکم ... یرسل السماء علیکم مدرارًا)
۲۰- هود(ع) از قوم عاد خواست تا از دعوتش (پذیرش توحید ، یکتاپرستى و ترک شرک و استغفار از گناهان) اعراض نکنند و بر گناه خویش اصرار نورزند. (و لاتتولوا مجرمین) «تولّى» (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض کردن و نپذیرفتن است.
۲۱- اعراض کنندگان از تعالیم پیامبران و معارف دین ، مجرم و گنهکارند. (و لاتتولوا مجرمین)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: حاکم آفرینش ۱۷، ۱۸; عوامل مؤثر در تحولات آفرینش ۱۹; منشأ تحولات آفرینش ۱۷
- آمرزش: منشأ آمرزش ۳
- ابتلا: ابتلا به کمبود باران ۹
- ابرها: منشأ حرکت ابرها ۷
- ادیان: ادیان و آبادانى دنیا ۱۵; ادیان و جامعه قدرتمند ۱۴; اهداف ادیان ۱۴، ۱۵
- استغفار: آثار استغفار ۱۱، ۱۳; استغفار از شرک ۲; اهمیت استغفار ۱، ۶; توصیه به استغفار ۲; دعوت به استغفار ۲۰
- اقتصاد: آثار رشد اقتصادى ۱۶
- امکانات مادى: عوامل کمبود امکانات مادى ۱۰; موجبات امکانات مادى ۱۱
- امور: منشأ تدبیر امور ۱۷
- انبیا: آثار مخالفت با انبیا ۱۰; انبیا و آبادانى دنیا ۱۵; انبیا و جامعه قدرتمند ۱۴; انبیا و نعمت ۱۵; اهداف انبیا ۱۴، ۱۵; گناه معرضان از انبیا ۲۱
- باران: منشأ نزول باران ۷
- بازگشت به خدا: ۲ اهمیت بازگشت به خدا ۵; زمینه بازگشت به خدا ۵، ۶
- بشارت: بشارت ازدیاد قدرت ۱۳; بشارت باران ۸
- تقرب: اهمیت تقرب ۵; زمینه تقرب ۶
- توحید: آثار توحید عبادى۱۱; توحید ربوبى ۴; دعوت به توحید عبادى۲۰
- جامعه: زمینه قدرت جامعه ۱۶
- خدا: اختصاصات خدا ۴; اختیارات خدا ۱۷; افعال خدا ۷; حاکمیت خدا ۱۷، ۱۸; نشانه هاى ربوبیت خدا ۳
- دین: گناه معرضان از دین ۲۱
- شرک: آثار اجتناب از شرک ۸; آثار شرک ۹، ۱۰; استغفار از شرک ۲; دعوت به اجتناب از شرک ۲۰
- عبادت: آثار عبادت خدا ۸، ۱۳; اهمیت عبادت خدا ۶
- عقیده: آثار عقیده ۱۹
- عمل: آثار عمل ۱۹
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۱۷
- قوم عاد: ابتلاى قوم عاد ۹; بشارت به قوم عاد ۸، ۱۳; تاریخ قوم عاد ۹; توصیه به قوم عاد ۲; دعوت ازقوم عاد ۲۰; شرک قوم عاد ۹; صفات قوم عاد۱۲; قدرت قوم عاد ۱۲; قوم عاد و کمبود باران ۹; گناه قوم عاد ۹
- گرایشها: آثار گرایش به توحید ۸، ۱۳; اهمیت گرایش به توحید ۶
- گناه: آثار گناه ۹، ۱۰; آمرزش گناه ۳
- گناهکاران: ۲۱
- هود(ع): بشارتهاى هود(ع) ۸، ۱۳; تعالیم هود(ع) ۲، ۴، ۱۸; دعوتهاى هود(ع) ۲۰; قصه هود(ع) ۲، ۲۰; هود(ع) و قوم عاد ۴، ۸، ۱۳، ۱۸، ۲۰