المائدة ٤٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۲۴#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۲۴#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۹#link311 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۹#link311 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «47» | |||
و اهل انجيل، به آنچه خداوند در آن كتاب نازل كرده حكم كنند و كسانى كه به آنچه خداوند نازل كرده، حكم نكنند. پس آنان همان فاسقانند. | |||
===نکته ها=== | |||
درباره كسانى كه طبق قانون الهى حكم نمىكنند، در چند آيهى پياپى، تعبير «ظالمون»، «فاسقون» و «كافرون» به كار رفته است. چون چنين كسانى، از جهت زير پا گذاشتن قانون خدا كافرند، و به خاطر خروج از مرز مسئوليّتشان فاسقند و به علّت آنكه در حقّ متّهمان ستم مىكنند، ظالمند. | |||
آيه 44 و 45 خطاب به يهود است كه چون قانون خدا را تحريف مىكنند، دين را به بهاى اندك مىفروشند و به جاى خداترسى، از مردم مىترسند، آنان را ظالم و كافر مىشمارد، «فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ» و به حقوق افراد جامعه، ظلم مىكنند. «فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» | |||
ولى اين آيه دربارهى نصارى است كه تنها طبق انجيل حكم نمىكردند، (نه سكوت در قصاص و نه دينفروشى،) از اين رو فاسقند، چون از مرز حقّ بيرون رفتهاند. | |||
جلد 2 - صفحه 306 | |||
===پیام ها=== | |||
1- معيار شناخت حقّ و باطل در اديان الهى، آن چيزى است كه از جانب خدا نازل شده است. «وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ» | |||
2- در انجيل، قوانين حكومتى وجود دارد. «وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ» | |||
3- هر كس به هر انگيزهاى بر اساس قانون الهى حكم نكند و يا از داورى حقّ كنارهگيرى كند، فاسق است. مَنْ لَمْ يَحْكُمْ ... فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47) | |||
خلاصه به جهت هدايت و موعظه، انجيل را به عيسى عليه السّلام عطا فرموديم: | |||
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ: و به جهت آنكه حكم كنند اهل انجيل يعنى عالمان آن به آنچه انزال فرموده حق تعالى در آن؛ يا: عيسى عليه السّلام را انجيل داديم تا علماى آن حكم كنند به آنچه بر او منزل شده نه مانند نصارى كه از احكام آن عدول نمودهاند. وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ: و هر كه حكم نكند به آنچه خدا نازل فرموده، يعنى به احكام منزله. فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ: پس آن گروه بيرون رفتگانند از حكم خدا، يا از ايمان، اگر انكار و استهانت آن نمايند و از روى استحلال بر خلاف آن حكم كنند. | |||
بيان- در آيه اولى وصف ايشان فرمود به كفر، و در آيه ثانيه وصف به ظلم، و در آيه ثالثه وصف به فسق. به جهت آنست كه كفر ايشان به جهت انكار آنست، و ظلم ايشان به جهت حكم بر خلاف امر الهى، و فسق ايشان بسبب خروج از فرمان سبحانى؛ و آيات قرآنى شامل است عموم مكلفين را تا قيامت. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 100 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47) | |||
ترجمه | |||
و بايد حكم كنند پيروان انجيل بآنچه فرستاده است خدا در آن و | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 220 | |||
كسانيكه حكم نكنند بآنچه فرستاده است خدا پس آنگروه ايشانند متمردان. | |||
تفسير | |||
هر پيغمبرى كه داراى شريعت و كتاب باشد امت او بايد بر طبق آن كتاب حكم نمايند در صورتى كه عالم باحكام آن باشند و از اينجا معلوم ميشود كه حضرت عيسى (ع) اولو العزم و دين او ناسخ اديان سابقه بوده است و حمزه كه يكى از قراء سبعه است و ليحكم بكسر لام و فتح ميم قرائت نموده است و بنابر اين اين آيه از متفرّعات آيه سابقه است يعنى ما بعيسى بن مريم انجيل داديم كه در آن هدايت و نور است براى آنكه حكم كنند اهل آن بر طبق آن و بنابر قرائت مشهوره كه سكون است جمله مستقله در افاده معنى است و امر است و حاصل مراد يكيست و تخلف از دستور الهى يا موجب كفر است اگر از روى عناد و استخفاف باشد و يا موجب فسق است اگر از روى جهالت و سهل انگارى باشد و در هر حال ظلم است بنفس و غير و اين معانى بسه عنوان در سه آيه ذكر شده است و بنظر حقير چون در آيه اول روى سخن با يهود است و آنها نوعا از باب عناد و استكبار تخلف از احكام الهى مينمودند تعبير بكفر شده است و در اين آيه چون روى سخن بانصارى است و آنها غالبا بواسطه جهالت و نادانى تخلف ميورزيدند تعبير بفسق شده است و چون قدر مشترك ظلم است تعبير بآن حدّ وسط و قدر متيقن بين كفر و عصيان قرار داده شده است و اللّه اعلم .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ليَحكُم أَهلُ الإِنجِيلِ بِما أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ وَ مَن لَم يَحكُم بِما أَنزَلَ اللّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الفاسِقُونَ (47) | |||
و بايد اهل انجيل حكم كنند طبق آنچه خدا نازل فرموده در او و كسي که حكم نكند طبق آنچه خدا نازل فرموده پس آنها فاسقان هستند. | |||
جلد 6 - صفحه 383 | |||
وَ ليَحكُم أَهلُ الإِنجِيلِ گفتند مراد نصاري هستند که خود را منتسب بانجيل ميدانند و حال آنكه آنها اهل اناجيل اربعه هستند و نبايد بر طبق آنها رفتار كنند چون مشتمل بر كفريات و خلاف عقل سليم است بلكه بانجيل حقيقي واقعي که حضرت عيسي عليه السّلام آورده و امروز خدمت امام زمان عجل اللّه تعالي فرجه الشريف است، و ممكن است گفته شود که انجيل برنا با قريب بانجيل حقيقيست چون خالي از كفريات و تناقضات و خلاف عقل است که نصاري او را دور انداخته و باناجيل اربعه پيوسته لذا ميفرمايد بِما أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ که خدا نازل فرموده نه يك آدم مشرك شهوت پرست هوي دوست جاهل بهم بافته باشد العياذ حضرت عيسي بخواهش مريم شراب درست كرده باشد و در عروسي باهل محفل داده باشد يا زن زانيه بيايد و سر در دامان او گذارد و گيسوان خود را بپاهاي عيسي مس كند و بغنج و دلال از زنا توبه كند يا خود را پسر خدا بداند و با خدا يكي باشد و امثال اينها. | |||
وَ مَن لَم يَحكُم بِما أَنزَلَ اللّهُ يا حكم كند بر خلاف ما انزل اللّه چه در موضوع قصاص و ديات باشد يا در مورد رجم و جلد يا ساير احكام الهيه زيرا ما انزل اللّه عموم و اطلاق دارد شامل جميع احكام ميشود. | |||
فَأُولئِكَ هُمُ الفاسِقُونَ فسق مكرر گفتهئيم که در قرآن غالبا بر كفر اطلاق ميشود بلكه مراد سركشي و سرپيچي است از فرمان خدا و او ذي مراتب است و اعلا مراتبش كفر و شرك است که فاسق مطلق است و بين فسق مطلق و مطلق الفسق تفاوت اعلا مراتب است با ادني المراتب. | |||
384 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۵
ترجمه
المائدة ٤٦ | آیه ٤٧ | المائدة ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَن لَّمْ یَحْکُم بِمَآ أَنزَلَ اللهُ»: کسی که بدانچه خداوند نازل کرده است حکم نکند، اگر منکر آن باشد کافر است، و اگر منکر نبوده و مقِرّ باشد ظالم است، و اگر در راه حَکمیّت دادن بدان تلاش نکند و سستی ورزد فاسق است (نگا: تفسیر واضح).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قُلْ يَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ... (۳)
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنْکَ... (۰) إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا... (۴) الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ... (۲)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «47»
و اهل انجيل، به آنچه خداوند در آن كتاب نازل كرده حكم كنند و كسانى كه به آنچه خداوند نازل كرده، حكم نكنند. پس آنان همان فاسقانند.
نکته ها
درباره كسانى كه طبق قانون الهى حكم نمىكنند، در چند آيهى پياپى، تعبير «ظالمون»، «فاسقون» و «كافرون» به كار رفته است. چون چنين كسانى، از جهت زير پا گذاشتن قانون خدا كافرند، و به خاطر خروج از مرز مسئوليّتشان فاسقند و به علّت آنكه در حقّ متّهمان ستم مىكنند، ظالمند.
آيه 44 و 45 خطاب به يهود است كه چون قانون خدا را تحريف مىكنند، دين را به بهاى اندك مىفروشند و به جاى خداترسى، از مردم مىترسند، آنان را ظالم و كافر مىشمارد، «فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ» و به حقوق افراد جامعه، ظلم مىكنند. «فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
ولى اين آيه دربارهى نصارى است كه تنها طبق انجيل حكم نمىكردند، (نه سكوت در قصاص و نه دينفروشى،) از اين رو فاسقند، چون از مرز حقّ بيرون رفتهاند.
جلد 2 - صفحه 306
پیام ها
1- معيار شناخت حقّ و باطل در اديان الهى، آن چيزى است كه از جانب خدا نازل شده است. «وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ»
2- در انجيل، قوانين حكومتى وجود دارد. «وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ»
3- هر كس به هر انگيزهاى بر اساس قانون الهى حكم نكند و يا از داورى حقّ كنارهگيرى كند، فاسق است. مَنْ لَمْ يَحْكُمْ ... فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47)
خلاصه به جهت هدايت و موعظه، انجيل را به عيسى عليه السّلام عطا فرموديم:
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ: و به جهت آنكه حكم كنند اهل انجيل يعنى عالمان آن به آنچه انزال فرموده حق تعالى در آن؛ يا: عيسى عليه السّلام را انجيل داديم تا علماى آن حكم كنند به آنچه بر او منزل شده نه مانند نصارى كه از احكام آن عدول نمودهاند. وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ: و هر كه حكم نكند به آنچه خدا نازل فرموده، يعنى به احكام منزله. فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ: پس آن گروه بيرون رفتگانند از حكم خدا، يا از ايمان، اگر انكار و استهانت آن نمايند و از روى استحلال بر خلاف آن حكم كنند.
بيان- در آيه اولى وصف ايشان فرمود به كفر، و در آيه ثانيه وصف به ظلم، و در آيه ثالثه وصف به فسق. به جهت آنست كه كفر ايشان به جهت انكار آنست، و ظلم ايشان به جهت حكم بر خلاف امر الهى، و فسق ايشان بسبب خروج از فرمان سبحانى؛ و آيات قرآنى شامل است عموم مكلفين را تا قيامت.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 100
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47)
ترجمه
و بايد حكم كنند پيروان انجيل بآنچه فرستاده است خدا در آن و
جلد 2 صفحه 220
كسانيكه حكم نكنند بآنچه فرستاده است خدا پس آنگروه ايشانند متمردان.
تفسير
هر پيغمبرى كه داراى شريعت و كتاب باشد امت او بايد بر طبق آن كتاب حكم نمايند در صورتى كه عالم باحكام آن باشند و از اينجا معلوم ميشود كه حضرت عيسى (ع) اولو العزم و دين او ناسخ اديان سابقه بوده است و حمزه كه يكى از قراء سبعه است و ليحكم بكسر لام و فتح ميم قرائت نموده است و بنابر اين اين آيه از متفرّعات آيه سابقه است يعنى ما بعيسى بن مريم انجيل داديم كه در آن هدايت و نور است براى آنكه حكم كنند اهل آن بر طبق آن و بنابر قرائت مشهوره كه سكون است جمله مستقله در افاده معنى است و امر است و حاصل مراد يكيست و تخلف از دستور الهى يا موجب كفر است اگر از روى عناد و استخفاف باشد و يا موجب فسق است اگر از روى جهالت و سهل انگارى باشد و در هر حال ظلم است بنفس و غير و اين معانى بسه عنوان در سه آيه ذكر شده است و بنظر حقير چون در آيه اول روى سخن با يهود است و آنها نوعا از باب عناد و استكبار تخلف از احكام الهى مينمودند تعبير بكفر شده است و در اين آيه چون روى سخن بانصارى است و آنها غالبا بواسطه جهالت و نادانى تخلف ميورزيدند تعبير بفسق شده است و چون قدر مشترك ظلم است تعبير بآن حدّ وسط و قدر متيقن بين كفر و عصيان قرار داده شده است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ليَحكُم أَهلُ الإِنجِيلِ بِما أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ وَ مَن لَم يَحكُم بِما أَنزَلَ اللّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الفاسِقُونَ (47)
و بايد اهل انجيل حكم كنند طبق آنچه خدا نازل فرموده در او و كسي که حكم نكند طبق آنچه خدا نازل فرموده پس آنها فاسقان هستند.
جلد 6 - صفحه 383
وَ ليَحكُم أَهلُ الإِنجِيلِ گفتند مراد نصاري هستند که خود را منتسب بانجيل ميدانند و حال آنكه آنها اهل اناجيل اربعه هستند و نبايد بر طبق آنها رفتار كنند چون مشتمل بر كفريات و خلاف عقل سليم است بلكه بانجيل حقيقي واقعي که حضرت عيسي عليه السّلام آورده و امروز خدمت امام زمان عجل اللّه تعالي فرجه الشريف است، و ممكن است گفته شود که انجيل برنا با قريب بانجيل حقيقيست چون خالي از كفريات و تناقضات و خلاف عقل است که نصاري او را دور انداخته و باناجيل اربعه پيوسته لذا ميفرمايد بِما أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ که خدا نازل فرموده نه يك آدم مشرك شهوت پرست هوي دوست جاهل بهم بافته باشد العياذ حضرت عيسي بخواهش مريم شراب درست كرده باشد و در عروسي باهل محفل داده باشد يا زن زانيه بيايد و سر در دامان او گذارد و گيسوان خود را بپاهاي عيسي مس كند و بغنج و دلال از زنا توبه كند يا خود را پسر خدا بداند و با خدا يكي باشد و امثال اينها.
وَ مَن لَم يَحكُم بِما أَنزَلَ اللّهُ يا حكم كند بر خلاف ما انزل اللّه چه در موضوع قصاص و ديات باشد يا در مورد رجم و جلد يا ساير احكام الهيه زيرا ما انزل اللّه عموم و اطلاق دارد شامل جميع احكام ميشود.
فَأُولئِكَ هُمُ الفاسِقُونَ فسق مكرر گفتهئيم که در قرآن غالبا بر كفر اطلاق ميشود بلكه مراد سركشي و سرپيچي است از فرمان خدا و او ذي مراتب است و اعلا مراتبش كفر و شرك است که فاسق مطلق است و بين فسق مطلق و مطلق الفسق تفاوت اعلا مراتب است با ادني المراتب.
384
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مسیحیان وظیفه دار حکم و داورى بر اساس انجیل (و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه)
۲- تعالیم انجیل، تعالیمى فرو فرستاده شده از جانب خداوند (و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه)
۳- انجیل، در بردارنده قوانین حکومتى و قضایى (و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه)
۴- احکام صادره از سوى قاضیان مسیحى، در صورتى که بر اساس انجیل باشد، نافذ و داراى اعتبار است. (و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه) چون اهل انجیل از امر و نهى قرآن پیروى نمى کنند، مى توان گفت مراد از (ولیحکم) تنفیذ احکامى است که عالمان مسیحى بر اساس انجیل صادر مى کنند.
۵- احکام قاضیان مسیحى تنها در بین همکیشان آنان داراى اعتبار است.* (و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه) عنوان «اهل الانجیل» مى تواند بیانگر محدوده اعتبار و نفوذ داوریهاى مستند به انجیل باشد.
۶- آنان که حکم و داورى خویش را بر پایه قوانین و مقررات الهى بنا نکنند، فاسق هستند. (و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الفسقون)
۷- قانونگذارى، جز بر پایه تعالیم و مقررات الهى، در پى دارنده فسق و تباهى (و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الفسقون) جمله «من لم یحکم ...» علاوه بر مسأله قضاوت، مى تواند شامل هر نوع دستور و قانونى باشد.
۸- قوانین حکومتى و قضاوتها، تنها در صورتى نافذ است که بر اساس احکام الهى صادر شود. (و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الفسقون)
۹- ضرورت پذیرش احکام و قضاوتهاى مستند به احکام الهى (و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الفسقون)
۱۰- خوددارى از قضاوت بر اساس احکام و قوانین الهى، فسق است.* (و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الفسقون) جمله «و من لم یحکم ...» داراى دو مصداق است: یکى حکم کردن بر اساس احکام غیر الهى و دیگرى خوددارى از حکم کردن و قضاوت نمودن بر پایه مقررات الهى. برداشت فوق ناظر به مصداق دوم است.
۱۱- خوددارى از قانونگذارى بر اساس تعالیم الهى، فسق است.* (و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الفسقون)
۱۲- کناره گیرى از داورى بر پایه احکام الهى، مهمل گذاردن فلسفه نزول آن احکام (و من لم یحکم بما أنزل اللّه فأولئک هم الفسقون)
۱۳- مسیحیان، در صورت پیروى نکردن از احکام انجیل، فاسق هستند. (و لیحکم أهل الانجیل بما أنزل اللّه فیه و من لم یحکم ... هم الفسقون)
موضوعات مرتبط
- احکام: حکومتى ۸ ; فلسفه احکام ۱۲ ; ملاک احکام ۹
- انجیل: تعالیم انجیل ۳ ; حکومت در انجیل ۳ ; عصیان از انجیل ۱۳ ; قضاوت در انجیل ۳ ; نزول تعالیم انجیل ۲ ; نقش انجیل ۱، ۴
- حکومت: ملاک مشروعیت حکومت ۸
- خدا: عطایاى خدا ۲
- عصیان: آثار عصیان ۱۳
- فاسقان:۶، ۱۳
- فسق: عوامل فسق ۷، ۱۳ ; موارد فسق ۱۰، ۱۱
- قاضى: حکم قاضى ۴، ۸ ; حکم قاضى مسیحى ۵
- قانونگذارى: مبانى قانونگذارى ۷، ۱۱
- قضاوت: ترک قضاوت مشروع ۱۰، ۱۲ ; قضاوت مشروع ۴، ۸، ۹ ; قضاوت ناحق ۶ ; مبانى قضاوت ۱، ۴، ۸، ۹
- کتب آسمانى: نقش کتب آسمانى ۱
- مسیحیان: قضاوت مسیحیان ۴، ۵ ; مسؤولیت مسیحیان ۱ ; مسیحیان و انجیل ۱۳ صشرعةَّ به معناى شریعت است و صمنهاجاًَّ یعنى راه رسیدن به آن شریعت.