المائدة ٣٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۲۳#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۲۳#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link283 | ََآيه : ۳۵]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link283 | ََآيه : ۳۵]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link284 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link284 | آيه و ترجمه]]
خط ۳۹: خط ۴۲:
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link287 | روايات اسلامى و توسل]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link287 | روايات اسلامى و توسل]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link288 | چند يادآورى لازم]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۷#link288 | چند يادآورى لازم]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «35»
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا پروا كنيد و (براى تقرب) به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
===نکته ها===
حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «بهترين وسيله‌اى كه مى‌توان با آن به خدا نزديك شد، ايمان به خداوند و پيامبرش و جهاد در راه او و كلمه‌ى اخلاص و اقامه‌ى نماز و پرداخت زكات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج و عمره و صله‌ى رحم و انفاق‌هاى پنهانى و آشكار و كارهاى نيك است». «2»
اهل بيت عليهم السلام همان ريسمان محكم و وسيله‌ى تقرّب به خداوند هستند. «هم العروة الوثقى والوسيلة الى اللّه» «3»
توسّل، موضوعى است كه در كتب بسيارى از اهل سنّت مثل «صواعق» ابن حجر، «سنن» بيهقى، «صحيح» دارمى و «وفاء الوفاء» درباره‌ى آن روايت نقل شده است. ضمناً آيات 64 سوره‌ى نساء، 97 سوره‌ى يوسف و 114 سوره‌ى توبه نيز مى‌تواند سند توسّل باشد.
----
«1». نساء، 18.
«2». نهج‌البلاغه، خطبه 110.
«3». تفسير صافى.
جلد 2 - صفحه 288
===پیام ها===
1- ايمان‌ «آمَنُوا»، تقوا «اتَّقُوا اللَّهَ»، شفاعت‌ «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» و جهاد «وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ»، راه سعادت و رستگارى است. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
2- براى رسيدن به فلاح، هم بايد گناهان را ترك كرد، «اتَّقُوا اللَّهَ» هم بايد طاعات را انجام داد. «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»
3- كارهاى خير، همه زمينه و وسيله‌ى سعادتند. (البتّه اگر با گناه خود آن زمينه‌ها را از بين نبريم.) «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35)
بعد از ذكر قتل محاربين و بيان عقوبات ايشان امر به تقوى و پرهيز از معاصى مى‌فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌: اى كسانى كه ايمان آورديد، بترسيد از خدا در ارتكاب معاصى‌ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ: و بطلبيد بسوى او وسيله را، يعنى آنچه توسل توان نمود در طلب قرب به حضرت او. و كلمه جامعه در اين باب آنست كه وسيله كلى در تقرب به حضرت الهى، ملاحظه اوامر و نواهى اوست، يعنى فعل طاعت و ترك معاصى. وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ‌: و جهاد كنيد در راه او با اعداى ظاهر و باطن. شيخ طبرسى فرمايد: جهاد در راه خداى تعالى گاهى به دست و لسان و شمشير و قول و كتابت مى‌باشد. لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌: از براى اينكه شما رستگار شويد بسبب اين افعال.
----
«1» نهج البلاغه، خطبه 178.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 77
از امام محمّد باقر عليه السّلام مروى است در تفسير اين آيه فرمود: توسل كنيد به خدا در طلب رضا به اين وجه كه به قضاى او راضى باشيد و بر بلاى او صبر كنيد. در حديث است كه «الوسيلة منزلى فى الجنّة» «1».
در منهج- اصبغ بن نباته از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده:
فى الجنّة لؤلؤتان الى بطنان العرش احديهما بيضاء و الاخر صفراء فى كلّ واحد منها سبعون الف غرفة ابوابها و اكوابها من عرق واحدة فالبيضاء الوسيلة لمحمّد صلى اللّه عليه و آله و اهل بيته و الصّفراء لابراهيم و اهل بيته‌ «2» يعنى در بهشت دو لؤلؤ باشد از قرار بهشت تا بطنان عرش يكى سفيد و ديگرى زرد و در هر كدام هفتاد هزار غرفه است و درهاى همه از يك غرفه است. آنكه سفيد باشد وسيله محمّد و آل محمّد صلى اللّه عليه و آله است و زرد وسيله حضرت ابراهيم عليه السّلام و اهل بيت اوست. انس بن مالك از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده كه وسيله حجابى است ميان بنده و خدا، يعنى رحمت و ثواب سبحانه و آن على بن ابى طالب است. چون بنده به آن توسل كند، حق تعالى او را به آن درجه رساند.
قال بعضهم:
و اذ الرّجال توسّلوا بوسيلة
فوسيلتى حبّى لآل محمّد (ص)
اللّه طهّرهم بفضل نبيّه‌
و ابان شيعتهم بطيب مولد
«زهرى» گويد: بيمار شدم نزديك به هلاكت. با خود گفتم مرا به خدا وسيلتى بايد. و هيچكس را در عهد خود از حضرت على بن الحسين عليه السّلام بهتر نيافتم، خدمت آن سرور گفتم: يا بن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله حال مرا مشاهده مى‌فرمائى، بر من ببخشاى به دعائى كه متضمن مغفرت باشد و موجب خلاصى من از اين مرض. چه من نزد خدا از تو گرامى‌تر نمى‌بينم. فرمود: من دعا مى‌كنم تو آمين گو، يا تو دعا نما من آمين گويم. عرض كردم: دعا فرما من‌
----
«1» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 520، حديث 178 (با اندكى تفاوت)
«2» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 189.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 78
آمين گويم. حضرت دست به دعا برداشته گفت: بار خدايا پسر شهاب به من آويخته و من و پدران مرا وسيله جسته، به حق آن اخلاصى كه پدران من بدرگاه عزت تو داشته‌اند حاجت او را روا فرما و شفا به او مرحمت نما، و روزى بر او وسيع، و مرتبه او را در علم رفيع گران. زهرى گويد به آن خدائى كه همه جانها بدست قدرت اوست بعد از آن ديگر هرگز بيمار نشدم و تنگدستى و سختى به من نرسيد از آن وقت تا كنون در راحت بودم و اميد دارم كه خدا به ميمنت دعاى آن حضرت مرا آمرزيده باشد. «1» شيخ ابو الفتوح رحمه اللّه از حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده:
چون حق تعالى آدم را آفريد، به امر او، روح در او دميده شد. در دست راست خود نگاه كرد پنج اشباح و تماثيل ديد از نور، بعضى راكع و بعضى ساجدند. آدم گفت: بار خدايا، پيش از من بشرى آفريده‌اى؟ فرمود: نه. گفت: پس اين پنج صورت كيستند؟ فرمود: اينان از نسل تو به ظهور خواهند آمد. اگر اينها نبودى ترا نمى‌آفريدم و آسمان و زمين و عرش و كرسى و بهشت و جهنم ايجاد نمى‌كردم فانا المحمود و هذا محمّد و انا العالى و هذا علىّ و انا الفاطر و هذه فاطمة و انا ذو الاحسان و هذا الحسن و انا المحسن و هذا الحسين‌ «2» اى آدم به عزت و جلال من سوگند، هيچ بنده‌اى نباشد كه مقدار خردلى بغض اينها را داشته باشد و نزد من آيد، مگر آنكه او را در جهنم برم و هيچ باك ندارم. اى آدم اينها صفوة منند از ميان خلق، من به اينان نجات دهم و به اينان هلاك كنم. چون ترا حاجتى به من باشد بوسيله اينها به من توسل نما و اينها را شفيع خود ساز. بعد از آن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: ما سفينه نجاتيم، هر كه در سفينه محبّت ما نشيند، يعنى به ما متوسل و متمسك شود نجات يابد، و هر كه از ما اعراض كند و ما را وسيله نجات خود نسازد و به ما متمسك نشود هلاك گردد، و هر كه را حاجتى باشد
----
«1» منهج ج 3 ص 224.
«2» تفسير ابو الفتوح، جلد 4 ص 193- غاية المرام، فصل اوّل، باب اوّل، حديث اوّل (صفحه 5)- احاديث مشابه نيز در اين باب و باب دوّم كتاب، مذكور است.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 79
بايد ما را وسيله خود سازد.
تتمه- آيه شريفه رستگارى را حصر فرموده به چهار چيز: 1- ايمان به معتقدات حقه. 2- تقوى كه منبع اعمال حسنه و منشأ اخلاق مرضيه است.
3- طلب وسيله بسبب مقربان الهيه و انوار قدسيه. 4- جهاد در راه خدا به مجاهدات نفسانيه.
ابو سعيد خدرى از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده‌ «1» كه فرمود: براى من وسيله خواهيد از حق تعالى. عرض كردم: يا رسول اللّه وسيله چه باشد؟ فرمود: درجه من است در بهشت، و او را هزار پايه باشد و از پايه‌اى تا پايه ديگر به اندازه تاختن اسب در مدّت يك ماه است. يك پايه از جواهر، ديگرى از زبرجد، ديگرى از ياقوت و يكى از زر و ديگرى از سيم، و روز قيامت آنرا حاضر و در ميان درجات پيغمبران نهند، و آن درجه در ميان درجات ايشان چون ماه درخشنده باشد در ميان ستارگان؛ و هيچ پيغمبرى و صديقى و شهيدى نيست مگر آنكه گويد: خوشا حال كسى كه اين درجه او باشد. پس از جانب حق تعالى ندائى رسد كه اين درجه محمّد صلى اللّه عليه و آله است. پس من به عرصه قيامت آيم، حلّه‌اى از نور پوشيده، و تاج كرامت بر سر نهاده، و على بن ابى طالب عليه السّلام در پيش من ايستاده، لواى حمد به دست و روى آن نوشته: «لا اله الّا اللّه المفلحون هم الفائزون باللّه» و چون به انبيا بگذريم، گويند: اين دو، ملك مقربند. و چون به ملائكه رسيم، گويند: اين دو پيغمبر مرسلند. من بيايم و در مرتبه خود نشينم و على در مرتبه پائين‌تر من نشيند، و هيچ نبى و رسولى و صديقى و شهيدى نباشد مگر آنكه گويد: «طوبى لهذين العبدين ما اكرمهما عند اللّه». ندائى رسد از حضرت عزّت كه همه بشنوند: «هذا حبيبى محمّد صلى اللّه عليه و آله و هذا علىّ وليّى، طوبى لمن احبّهما و ويل لمن ابغضهما». بعد فرمود: اى على، هيچكس نباشد از دوستان تو الّا چون ندا را بشنود رويش سفيد و دلش خرم گردد، و
----
«1» معالم الزلفى، محدّث بحرانى، فصل 4، باب 34، صفحه 155 (بنقل از امالى صدوق)- بحار الانوار، جلد 7، كتاب العدل و المعاد، باب 17، صفحه 326، حديث 2.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 80
هيچكس دشمن تو نبود مگر بعد از شنيدن اين ندا رويش سياه و دلتنگ و مضطرب شود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35)
ترجمه‌
اى آنكسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خدا و بجوئيد بسوى او وسيله را و جهاد كنيد در راه او باشد كه شما رستگار شويد.
تفسير
وسيله هر چيزى است كه بآن متوسل شوند براى تقرب بديگرى و نيل بمقصود و اين معنى اگر چه بر فعل طاعات و ترك معاصى و طلب قربات الهى صادق است‌
----
جلد 2 صفحه 207
ولى بنظر حقير ظاهر از وسيله جوئى خصوصا بعد از امر بتقوى تشبث بطرق غير متعارفه است در صورت تصادف با مشكلات مانند تشبث بذيل عنايت اشخاص مقرّب نزد خداوند براى تقرب باو لذا اگر كسى بوظائفى كه براى عامه مكلفين بيان فرموده‌اند عمل نمايد حسنى ندارد كه بگويند وسيله براى تقرب خود پيدا كرده ولى اگر بذيل عنايت مقربان درگاه احديّت متوسل شود براى تقرب بخدا كمال حسن را دارد كه بگويند خوب وسيله براى تقرب خود پيدا كرد و خدا در اين آيه ميفرمايد براى خودتان وسيله تقرب پيدا كنيد و اين معنى مخصوص بتوسل بخاندان نبوّت است كه متوقف بر معرفت آنها است كه آن متوقف بر مجاهدت در راه خدا است و نتيجه آن رستگارى در دنيا و آخرت است چنانچه قمى ره فرموده است كه مراد تقرب بسوى خدا است بوجود امام (ع) و در عيون از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه امامان از نسل حسين (ع) ميباشند كسيكه اطاعت كند آنها را خدا را اطاعت نموده و كسيكه معصيت كند آنها را خدا را معصيت نموده و آنها عروة الوثقى و وسيله بسوى خدايند و اين معنى منافى نيست با آنچه از پيغمبر (ص) و امير المؤمنين (ع) نقل شده است كه وسيله نام اعلى درجه بهشت است چنانچه منافى نيست با روايت انس بن مالك از پيغمبر (ص) كه وسيله على بن أبي طالب است و منافى نيست با روايت زهرى از سيد سجاد (ع) كه اطلاق وسيله بر خود و پدران خود فرموده‌اند و با روايت ابو هريره از پيغمبر (ص) كه اطلاق وسيله به خمسه طيبه عليهم السلام شده است بلكه همه مؤكد و مؤيد اين معنى است كه معلوم ميشود وسيله از سنخ عبادات ظاهرى نيست و مفسرين ما از اين نكته غفلت نموده‌اند و بعبادات ظاهريه تفسير فرموده‌اند و خداوند ببركت توسل باخبار ائمه اطهار روزى اين ذره بى‌مقدار نمود نميدانم ما ايرانيان چرا بايد هميشه مقلد باشيم از سياه و سفيد در اصول و فروع گاهى به تبع عده از اعراب بدوى تقرب بخدا را بوسيله خاندان نبوت شرك مى‌پنداريم و گاهى بتقليد بعضى اجانب بى‌همه چيز دست از همه چيز خودمان بر ميداريم و مائل باصل اشتراك و مسلك مزدك ميشويم در صورتى كه چنين آيه صريحى براى توسل بائمه اطهار در قرآن موجود باشد خيلى جاى تعجب است از كسانيكه بشبهات بعضى از جهّال و معاندين كه بواسطه جهل يا شهوات نفسانى در مقام تسخير ساده لوحان برآمده‌اند اضلال شوند و از كشتى نجات دور بمانند و روى رستگارى را نه‌بينند و اللّه العاصم من شرّ الوسواس الخنّاس‌
----
جلد 2 صفحه 208
من الجنّة و النّاس ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه‌َ وَ ابتَغُوا إِلَيه‌ِ الوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي‌ سَبِيلِه‌ِ لَعَلَّكُم‌ تُفلِحُون‌َ (35)
اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد دو تكليف‌ بزرگ‌ بشما متوجه‌ ‌شده‌ يكي‌ ‌از‌ چيزهايي‌ ‌که‌ باعث‌ دوري‌ ‌از‌ رحمت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌از‌ معاصي‌ بپرهيزيد و يكي‌ اموري‌ ‌که‌ وسيله‌ رسيدن‌ برحمت‌ ‌او‌ ‌است‌ طلب‌ كنيد و ‌در‌ راه‌ خدايي‌ مجاهده‌ كنيد اميد ‌است‌ رستگار شويد.
جلد 6 - صفحه 357
يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا تكاليف‌ و ‌لو‌ مختص‌ باهل‌ ايمان‌ نيست‌ لكن‌ خطاب‌ مختص‌ باهل‌ ايمان‌ ‌است‌ زيرا ‌غير‌ مؤمن‌ و ‌لو‌ داراي‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌باشد‌ و بتمام‌ وسائل‌ متمسك‌ شود و مجاهد ‌باشد‌ خردلي‌ ‌براي‌ ‌او‌ نتيجه‌ ندارد زيرا ايمان‌ شرط صحت‌ ‌است‌.
اتَّقُوا اللّه‌َ مكرر مراتب‌ تقوا ‌را‌ متذكر شده‌ايم‌ لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ مراد تقواي‌ ‌از‌ معاصيست‌ ‌که‌ مانع‌ ‌از‌ فلاح‌ ‌است‌ و مورث‌ استحقاق‌ عقاب‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ رحمتست‌ وَ ابتَغُوا إِلَيه‌ِ الوَسِيلَةَ تمام‌ عقائد حقه‌ و اخلاق‌ فاضله‌ و اعمال‌ صالحه‌ وسيله‌ و صله‌ بفلاح‌ و رستگاريست‌ و تفسير بامير المؤمنين‌ ‌ يا ‌ ائمه‌ اطهار ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌ يا ‌ قرآن‌ ‌ يا ‌ مقام‌ نبوي‌ ‌در‌ قيامت‌ و امثال‌ اينها ‌از‌ باب‌ اتم‌ مصاديق‌ ‌است‌ منافي‌ ‌با‌ عموم‌ نيست‌ و بالجمله‌ توسل‌ بهر يك‌ ‌از‌ مقربان‌ درگاه‌ الهي‌ و بهر عمل‌ خيري‌ بداعي‌ قربت‌ و ‌هر‌ صفة حميده‌ ‌که‌ موجب‌ قرب‌ ‌الي‌ اللّه‌ ‌باشد‌ ابتغاء وسيله‌ ‌است‌ ‌الي‌ اللّه‌.
وَ جاهِدُوا فِي‌ سَبِيلِه‌ِ بقرينه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ الَّذِين‌َ جاهَدُوا فِينا لَنَهدِيَنَّهُم‌ سُبُلَنا عنكبوت‌ ‌آيه‌ 69، مي‌گوييم‌ جهاد ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ اقسامي‌ دارد، جهاد ‌با‌ كفار و ‌در‌ حكم‌ ‌او‌ ‌است‌ دفاع‌ ‌از‌ حوزه‌ اسلام‌ و مسلمين‌ ‌با‌ اعداء دين‌، و جهاد ‌با‌ نفس‌ ‌در‌ ترك‌ مشتهيات‌ نفساني‌ ‌از‌ ارتكاب‌ محرمات‌ ‌که‌ جهاد اكبر ميگويند و جهاد ‌در‌ تحصيل‌ علوم‌ دينيه‌ و اعمال‌ صالحه‌ و كمالات‌ نفسانيه‌ قربة ‌الي‌ اللّه‌ و خالصا لوجه‌ اللّه‌.
لَعَلَّكُم‌ تُفلِحُون‌َ لعل‌ّ ‌براي‌ ترديد نيست‌ بلكه‌ مراد اينست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ امور مقتضي‌ فلاح‌ ‌است‌ مشروط ‌بر‌ اينكه‌ مانعي‌ بآنها ‌بر‌ نخورد نه‌ علّة تامه‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۵


ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا بترسيد و [براى تقرب‌] به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا كنيد؛ و به او [توسل و] تقرب جوييد؛ و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
ای اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوی او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیله ای [از ایمان، عمل صالح و آبروی مقرّبان درگاهش] برای تقرّب به سوی او بجویید؛ و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا بترسيد و به او تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد. باشد كه رستگار گرديد.
ای مؤمنان از خداوند پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا كنيد و به سوى او دستاويز بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
ای مؤمنان! از خدا بترسید (و از اوامر او اطاعت کنید و از نواهی او اجتناب ورزید) و برای تقرّب به خدا وسیله بجوئید (که عبارت از طاعت و عبادت و اعمال شایسته و بایسته است)، و در راه او جهاد کنید تا این که رستگار شوید.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا پرواکنید و سوی او از (آن) وسیله(ای که خشنود است) جستجو کنید و در راهش جهاد نمایید، شاید رستگار کنید.
ای آنان که ایمان آوردید بترسید خدا را و بجوئید به سوی او دستاویزی و کوشش کنید (جهاد کنید) در راه او شاید رستگار شوید


المائدة ٣٤ آیه ٣٥ المائدة ٣٦
سوره : سوره المائدة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِبْتَغُوا»: بطلبید. «الْوَسیلَةَ»: وسیله، هر نوع عمل صالحی است که موجب رضایت خدا و تقرّب بدو می‌گردد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «35»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا پروا كنيد و (براى تقرب) به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

نکته ها

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «بهترين وسيله‌اى كه مى‌توان با آن به خدا نزديك شد، ايمان به خداوند و پيامبرش و جهاد در راه او و كلمه‌ى اخلاص و اقامه‌ى نماز و پرداخت زكات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج و عمره و صله‌ى رحم و انفاق‌هاى پنهانى و آشكار و كارهاى نيك است». «2»

اهل بيت عليهم السلام همان ريسمان محكم و وسيله‌ى تقرّب به خداوند هستند. «هم العروة الوثقى والوسيلة الى اللّه» «3»

توسّل، موضوعى است كه در كتب بسيارى از اهل سنّت مثل «صواعق» ابن حجر، «سنن» بيهقى، «صحيح» دارمى و «وفاء الوفاء» درباره‌ى آن روايت نقل شده است. ضمناً آيات 64 سوره‌ى نساء، 97 سوره‌ى يوسف و 114 سوره‌ى توبه نيز مى‌تواند سند توسّل باشد.


«1». نساء، 18.

«2». نهج‌البلاغه، خطبه 110.

«3». تفسير صافى.

جلد 2 - صفحه 288

پیام ها

1- ايمان‌ «آمَنُوا»، تقوا «اتَّقُوا اللَّهَ»، شفاعت‌ «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» و جهاد «وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ»، راه سعادت و رستگارى است. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»

2- براى رسيدن به فلاح، هم بايد گناهان را ترك كرد، «اتَّقُوا اللَّهَ» هم بايد طاعات را انجام داد. «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»

3- كارهاى خير، همه زمينه و وسيله‌ى سعادتند. (البتّه اگر با گناه خود آن زمينه‌ها را از بين نبريم.) «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35)

بعد از ذكر قتل محاربين و بيان عقوبات ايشان امر به تقوى و پرهيز از معاصى مى‌فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌: اى كسانى كه ايمان آورديد، بترسيد از خدا در ارتكاب معاصى‌ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ: و بطلبيد بسوى او وسيله را، يعنى آنچه توسل توان نمود در طلب قرب به حضرت او. و كلمه جامعه در اين باب آنست كه وسيله كلى در تقرب به حضرت الهى، ملاحظه اوامر و نواهى اوست، يعنى فعل طاعت و ترك معاصى. وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ‌: و جهاد كنيد در راه او با اعداى ظاهر و باطن. شيخ طبرسى فرمايد: جهاد در راه خداى تعالى گاهى به دست و لسان و شمشير و قول و كتابت مى‌باشد. لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌: از براى اينكه شما رستگار شويد بسبب اين افعال.


«1» نهج البلاغه، خطبه 178.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 77

از امام محمّد باقر عليه السّلام مروى است در تفسير اين آيه فرمود: توسل كنيد به خدا در طلب رضا به اين وجه كه به قضاى او راضى باشيد و بر بلاى او صبر كنيد. در حديث است كه «الوسيلة منزلى فى الجنّة» «1».

در منهج- اصبغ بن نباته از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده:

فى الجنّة لؤلؤتان الى بطنان العرش احديهما بيضاء و الاخر صفراء فى كلّ واحد منها سبعون الف غرفة ابوابها و اكوابها من عرق واحدة فالبيضاء الوسيلة لمحمّد صلى اللّه عليه و آله و اهل بيته و الصّفراء لابراهيم و اهل بيته‌ «2» يعنى در بهشت دو لؤلؤ باشد از قرار بهشت تا بطنان عرش يكى سفيد و ديگرى زرد و در هر كدام هفتاد هزار غرفه است و درهاى همه از يك غرفه است. آنكه سفيد باشد وسيله محمّد و آل محمّد صلى اللّه عليه و آله است و زرد وسيله حضرت ابراهيم عليه السّلام و اهل بيت اوست. انس بن مالك از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده كه وسيله حجابى است ميان بنده و خدا، يعنى رحمت و ثواب سبحانه و آن على بن ابى طالب است. چون بنده به آن توسل كند، حق تعالى او را به آن درجه رساند.

قال بعضهم:

و اذ الرّجال توسّلوا بوسيلة

فوسيلتى حبّى لآل محمّد (ص)

اللّه طهّرهم بفضل نبيّه‌

و ابان شيعتهم بطيب مولد

«زهرى» گويد: بيمار شدم نزديك به هلاكت. با خود گفتم مرا به خدا وسيلتى بايد. و هيچكس را در عهد خود از حضرت على بن الحسين عليه السّلام بهتر نيافتم، خدمت آن سرور گفتم: يا بن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله حال مرا مشاهده مى‌فرمائى، بر من ببخشاى به دعائى كه متضمن مغفرت باشد و موجب خلاصى من از اين مرض. چه من نزد خدا از تو گرامى‌تر نمى‌بينم. فرمود: من دعا مى‌كنم تو آمين گو، يا تو دعا نما من آمين گويم. عرض كردم: دعا فرما من‌


«1» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 520، حديث 178 (با اندكى تفاوت)

«2» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 189.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 78

آمين گويم. حضرت دست به دعا برداشته گفت: بار خدايا پسر شهاب به من آويخته و من و پدران مرا وسيله جسته، به حق آن اخلاصى كه پدران من بدرگاه عزت تو داشته‌اند حاجت او را روا فرما و شفا به او مرحمت نما، و روزى بر او وسيع، و مرتبه او را در علم رفيع گران. زهرى گويد به آن خدائى كه همه جانها بدست قدرت اوست بعد از آن ديگر هرگز بيمار نشدم و تنگدستى و سختى به من نرسيد از آن وقت تا كنون در راحت بودم و اميد دارم كه خدا به ميمنت دعاى آن حضرت مرا آمرزيده باشد. «1» شيخ ابو الفتوح رحمه اللّه از حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده:

چون حق تعالى آدم را آفريد، به امر او، روح در او دميده شد. در دست راست خود نگاه كرد پنج اشباح و تماثيل ديد از نور، بعضى راكع و بعضى ساجدند. آدم گفت: بار خدايا، پيش از من بشرى آفريده‌اى؟ فرمود: نه. گفت: پس اين پنج صورت كيستند؟ فرمود: اينان از نسل تو به ظهور خواهند آمد. اگر اينها نبودى ترا نمى‌آفريدم و آسمان و زمين و عرش و كرسى و بهشت و جهنم ايجاد نمى‌كردم فانا المحمود و هذا محمّد و انا العالى و هذا علىّ و انا الفاطر و هذه فاطمة و انا ذو الاحسان و هذا الحسن و انا المحسن و هذا الحسين‌ «2» اى آدم به عزت و جلال من سوگند، هيچ بنده‌اى نباشد كه مقدار خردلى بغض اينها را داشته باشد و نزد من آيد، مگر آنكه او را در جهنم برم و هيچ باك ندارم. اى آدم اينها صفوة منند از ميان خلق، من به اينان نجات دهم و به اينان هلاك كنم. چون ترا حاجتى به من باشد بوسيله اينها به من توسل نما و اينها را شفيع خود ساز. بعد از آن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: ما سفينه نجاتيم، هر كه در سفينه محبّت ما نشيند، يعنى به ما متوسل و متمسك شود نجات يابد، و هر كه از ما اعراض كند و ما را وسيله نجات خود نسازد و به ما متمسك نشود هلاك گردد، و هر كه را حاجتى باشد


«1» منهج ج 3 ص 224.

«2» تفسير ابو الفتوح، جلد 4 ص 193- غاية المرام، فصل اوّل، باب اوّل، حديث اوّل (صفحه 5)- احاديث مشابه نيز در اين باب و باب دوّم كتاب، مذكور است.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 79

بايد ما را وسيله خود سازد.

تتمه- آيه شريفه رستگارى را حصر فرموده به چهار چيز: 1- ايمان به معتقدات حقه. 2- تقوى كه منبع اعمال حسنه و منشأ اخلاق مرضيه است.

3- طلب وسيله بسبب مقربان الهيه و انوار قدسيه. 4- جهاد در راه خدا به مجاهدات نفسانيه.

ابو سعيد خدرى از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله روايت نموده‌ «1» كه فرمود: براى من وسيله خواهيد از حق تعالى. عرض كردم: يا رسول اللّه وسيله چه باشد؟ فرمود: درجه من است در بهشت، و او را هزار پايه باشد و از پايه‌اى تا پايه ديگر به اندازه تاختن اسب در مدّت يك ماه است. يك پايه از جواهر، ديگرى از زبرجد، ديگرى از ياقوت و يكى از زر و ديگرى از سيم، و روز قيامت آنرا حاضر و در ميان درجات پيغمبران نهند، و آن درجه در ميان درجات ايشان چون ماه درخشنده باشد در ميان ستارگان؛ و هيچ پيغمبرى و صديقى و شهيدى نيست مگر آنكه گويد: خوشا حال كسى كه اين درجه او باشد. پس از جانب حق تعالى ندائى رسد كه اين درجه محمّد صلى اللّه عليه و آله است. پس من به عرصه قيامت آيم، حلّه‌اى از نور پوشيده، و تاج كرامت بر سر نهاده، و على بن ابى طالب عليه السّلام در پيش من ايستاده، لواى حمد به دست و روى آن نوشته: «لا اله الّا اللّه المفلحون هم الفائزون باللّه» و چون به انبيا بگذريم، گويند: اين دو، ملك مقربند. و چون به ملائكه رسيم، گويند: اين دو پيغمبر مرسلند. من بيايم و در مرتبه خود نشينم و على در مرتبه پائين‌تر من نشيند، و هيچ نبى و رسولى و صديقى و شهيدى نباشد مگر آنكه گويد: «طوبى لهذين العبدين ما اكرمهما عند اللّه». ندائى رسد از حضرت عزّت كه همه بشنوند: «هذا حبيبى محمّد صلى اللّه عليه و آله و هذا علىّ وليّى، طوبى لمن احبّهما و ويل لمن ابغضهما». بعد فرمود: اى على، هيچكس نباشد از دوستان تو الّا چون ندا را بشنود رويش سفيد و دلش خرم گردد، و


«1» معالم الزلفى، محدّث بحرانى، فصل 4، باب 34، صفحه 155 (بنقل از امالى صدوق)- بحار الانوار، جلد 7، كتاب العدل و المعاد، باب 17، صفحه 326، حديث 2.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 80

هيچكس دشمن تو نبود مگر بعد از شنيدن اين ندا رويش سياه و دلتنگ و مضطرب شود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35)

ترجمه‌

اى آنكسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خدا و بجوئيد بسوى او وسيله را و جهاد كنيد در راه او باشد كه شما رستگار شويد.

تفسير

وسيله هر چيزى است كه بآن متوسل شوند براى تقرب بديگرى و نيل بمقصود و اين معنى اگر چه بر فعل طاعات و ترك معاصى و طلب قربات الهى صادق است‌


جلد 2 صفحه 207

ولى بنظر حقير ظاهر از وسيله جوئى خصوصا بعد از امر بتقوى تشبث بطرق غير متعارفه است در صورت تصادف با مشكلات مانند تشبث بذيل عنايت اشخاص مقرّب نزد خداوند براى تقرب باو لذا اگر كسى بوظائفى كه براى عامه مكلفين بيان فرموده‌اند عمل نمايد حسنى ندارد كه بگويند وسيله براى تقرب خود پيدا كرده ولى اگر بذيل عنايت مقربان درگاه احديّت متوسل شود براى تقرب بخدا كمال حسن را دارد كه بگويند خوب وسيله براى تقرب خود پيدا كرد و خدا در اين آيه ميفرمايد براى خودتان وسيله تقرب پيدا كنيد و اين معنى مخصوص بتوسل بخاندان نبوّت است كه متوقف بر معرفت آنها است كه آن متوقف بر مجاهدت در راه خدا است و نتيجه آن رستگارى در دنيا و آخرت است چنانچه قمى ره فرموده است كه مراد تقرب بسوى خدا است بوجود امام (ع) و در عيون از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه امامان از نسل حسين (ع) ميباشند كسيكه اطاعت كند آنها را خدا را اطاعت نموده و كسيكه معصيت كند آنها را خدا را معصيت نموده و آنها عروة الوثقى و وسيله بسوى خدايند و اين معنى منافى نيست با آنچه از پيغمبر (ص) و امير المؤمنين (ع) نقل شده است كه وسيله نام اعلى درجه بهشت است چنانچه منافى نيست با روايت انس بن مالك از پيغمبر (ص) كه وسيله على بن أبي طالب است و منافى نيست با روايت زهرى از سيد سجاد (ع) كه اطلاق وسيله بر خود و پدران خود فرموده‌اند و با روايت ابو هريره از پيغمبر (ص) كه اطلاق وسيله به خمسه طيبه عليهم السلام شده است بلكه همه مؤكد و مؤيد اين معنى است كه معلوم ميشود وسيله از سنخ عبادات ظاهرى نيست و مفسرين ما از اين نكته غفلت نموده‌اند و بعبادات ظاهريه تفسير فرموده‌اند و خداوند ببركت توسل باخبار ائمه اطهار روزى اين ذره بى‌مقدار نمود نميدانم ما ايرانيان چرا بايد هميشه مقلد باشيم از سياه و سفيد در اصول و فروع گاهى به تبع عده از اعراب بدوى تقرب بخدا را بوسيله خاندان نبوت شرك مى‌پنداريم و گاهى بتقليد بعضى اجانب بى‌همه چيز دست از همه چيز خودمان بر ميداريم و مائل باصل اشتراك و مسلك مزدك ميشويم در صورتى كه چنين آيه صريحى براى توسل بائمه اطهار در قرآن موجود باشد خيلى جاى تعجب است از كسانيكه بشبهات بعضى از جهّال و معاندين كه بواسطه جهل يا شهوات نفسانى در مقام تسخير ساده لوحان برآمده‌اند اضلال شوند و از كشتى نجات دور بمانند و روى رستگارى را نه‌بينند و اللّه العاصم من شرّ الوسواس الخنّاس‌


جلد 2 صفحه 208

من الجنّة و النّاس ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه‌َ وَ ابتَغُوا إِلَيه‌ِ الوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي‌ سَبِيلِه‌ِ لَعَلَّكُم‌ تُفلِحُون‌َ (35)

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد دو تكليف‌ بزرگ‌ بشما متوجه‌ ‌شده‌ يكي‌ ‌از‌ چيزهايي‌ ‌که‌ باعث‌ دوري‌ ‌از‌ رحمت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌از‌ معاصي‌ بپرهيزيد و يكي‌ اموري‌ ‌که‌ وسيله‌ رسيدن‌ برحمت‌ ‌او‌ ‌است‌ طلب‌ كنيد و ‌در‌ راه‌ خدايي‌ مجاهده‌ كنيد اميد ‌است‌ رستگار شويد.

جلد 6 - صفحه 357

يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا تكاليف‌ و ‌لو‌ مختص‌ باهل‌ ايمان‌ نيست‌ لكن‌ خطاب‌ مختص‌ باهل‌ ايمان‌ ‌است‌ زيرا ‌غير‌ مؤمن‌ و ‌لو‌ داراي‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌باشد‌ و بتمام‌ وسائل‌ متمسك‌ شود و مجاهد ‌باشد‌ خردلي‌ ‌براي‌ ‌او‌ نتيجه‌ ندارد زيرا ايمان‌ شرط صحت‌ ‌است‌.

اتَّقُوا اللّه‌َ مكرر مراتب‌ تقوا ‌را‌ متذكر شده‌ايم‌ لكن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مقام‌ مراد تقواي‌ ‌از‌ معاصيست‌ ‌که‌ مانع‌ ‌از‌ فلاح‌ ‌است‌ و مورث‌ استحقاق‌ عقاب‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ رحمتست‌ وَ ابتَغُوا إِلَيه‌ِ الوَسِيلَةَ تمام‌ عقائد حقه‌ و اخلاق‌ فاضله‌ و اعمال‌ صالحه‌ وسيله‌ و صله‌ بفلاح‌ و رستگاريست‌ و تفسير بامير المؤمنين‌ ‌ يا ‌ ائمه‌ اطهار ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌ يا ‌ قرآن‌ ‌ يا ‌ مقام‌ نبوي‌ ‌در‌ قيامت‌ و امثال‌ اينها ‌از‌ باب‌ اتم‌ مصاديق‌ ‌است‌ منافي‌ ‌با‌ عموم‌ نيست‌ و بالجمله‌ توسل‌ بهر يك‌ ‌از‌ مقربان‌ درگاه‌ الهي‌ و بهر عمل‌ خيري‌ بداعي‌ قربت‌ و ‌هر‌ صفة حميده‌ ‌که‌ موجب‌ قرب‌ ‌الي‌ اللّه‌ ‌باشد‌ ابتغاء وسيله‌ ‌است‌ ‌الي‌ اللّه‌.

وَ جاهِدُوا فِي‌ سَبِيلِه‌ِ بقرينه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ الَّذِين‌َ جاهَدُوا فِينا لَنَهدِيَنَّهُم‌ سُبُلَنا عنكبوت‌ ‌آيه‌ 69، مي‌گوييم‌ جهاد ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ اقسامي‌ دارد، جهاد ‌با‌ كفار و ‌در‌ حكم‌ ‌او‌ ‌است‌ دفاع‌ ‌از‌ حوزه‌ اسلام‌ و مسلمين‌ ‌با‌ اعداء دين‌، و جهاد ‌با‌ نفس‌ ‌در‌ ترك‌ مشتهيات‌ نفساني‌ ‌از‌ ارتكاب‌ محرمات‌ ‌که‌ جهاد اكبر ميگويند و جهاد ‌در‌ تحصيل‌ علوم‌ دينيه‌ و اعمال‌ صالحه‌ و كمالات‌ نفسانيه‌ قربة ‌الي‌ اللّه‌ و خالصا لوجه‌ اللّه‌.

لَعَلَّكُم‌ تُفلِحُون‌َ لعل‌ّ ‌براي‌ ترديد نيست‌ بلكه‌ مراد اينست‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ امور مقتضي‌ فلاح‌ ‌است‌ مشروط ‌بر‌ اينكه‌ مانعي‌ بآنها ‌بر‌ نخورد نه‌ علّة تامه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- مؤمنان، موظف به پرهیزگارى و رعایت تقوا (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه)

۲- ایمان، زمینه تحصیل تقوا (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه)

۳- کرامت و مقام والاى مؤمنان در پیشگاه خداوند (یأیها الذین ءامنوا) خطاب مستقیم خداوند، نشانه کرامت مخاطبان است.

۴- تقوا، مرتبه اى بالاتر از ایمان (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه)

۵- لزوم سعى و تلاش براى یافتن راهى به مقام قرب الهى (یأیها الذین ءامنوا ... و ابتغوا إلیه الوسیلة) کلمه «الیه» متعلق به «الوسیلة» است و وسیله به چیزى گفته مى شود که باعث تقرب گردد، یعنى در پى یافتن چیزى باشید که شما را به خدا و قرب او برساند.

۶- نیل به مقام قرب الهى، داراى روشها و ابزارهاى مشخص (و ابتغوا إلیه الوسیلة)

۷- ایمان و تقوا، زمینه یافتن راه نیل به مقام قرب خداوند (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إلیه الوسیلة) تقدیم ایمان و تقوا بر طلب وسیله، بیانگر این است که با ایمان و تقوا مى توانید راه تقرب به خداوند را بیابید.

۸- ضرورت رعایت تقوا در گزینش وسیله و راه تقرب به خداوند (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إلیه الوسیلة) امر به تقوا و آنگاه دستور به یافتن راههایى براى قرب به خداوند، مى تواند اشاره به این باشد که در طلب وسیله تقرب نیز باید تقوا را در نظر داشت و به سوى هر آنچه وسیله پنداشته مى شود نشتافت.

۹- مقدس بودن هدف، توجیه کننده وسیله و راه رسیدن به آن نیست. (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إلیه الوسیلة) فرمان به تقوا، قبل از گزینش وسیله تقرب به خدا، به این نکته اشاره دارد که مبادا از هر نوع وسیله اى براى تقرب به خدا، که هدفى مقدس است، کمک جست.

۱۰- جهاد و مبارزه در راه خدا، از وظایف مؤمنان (یأیها الذین ءامنوا .. و جهدوا فى سبیله)

۱۱- جهاد، کارآمدترین وسیله براى تقرب به خداوند (و ابتغوا إلیه الوسیلة و جهدوا فى سبیله) امر به جهاد پس از «ابتغوا الیه الوسیلة» مى تواند بیانگر این معنا باشد که بهترین مصداق وسیله تقرب به خدا، مبارزه با دشمنان دین است.

۱۲- خداوند، همواره باید محور حرکتها و برنامه هاى مؤمنان باشد. (اتقوا اللّه و ابتغوا إلیه الوسیلة و جهدوا فى سبیله)

۱۳- ایمان، ناسازگار با بى تقوایى، ترک جهاد و بى اعتنایى به وسایل تقرب به خدا (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إلیه الوسیلة و جهدوا فى سبیله)

۱۴- فلاح و رستگارى در گرو تقواپیشگى، پى جویى شیوه ها و ابزارهاى سیر و سلوک تا مقام قرب خداوند و پیکار در راه او (اتقوا اللّه و ابتغوا إلیه الوسیلة و جهدوا فى سبیله لعلکم تفلحون)

۱۵- رشد، رستگارى و سعادت انسان، هدف برنامه ها و تکالیف الهى (اتقوا اللّه و ابتغوا إلیه الوسیلة و جهدوا فى سبیله لعلکم تفلحون)

۱۶- مؤمنان، باید همواره نسبت به ثمردهى ایمان و عمل خویش در مرز بیم و امید باشند. (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه ... جهدوا فى سبیله لعلکم تفلحون) کلمه «لعل» رساى به این حقیقت است که مؤمنان، هر چند مراحل تقوا و تقرب به خدا و جهاد را گذرانده باشند، نباید رستگارى و فلاح را براى خویش حتمى بشمارند و در نتیجه به عمل خویش مغرور شوند.

۱۷- ترغیب مؤمنان به انجام فرامین الهى با بیان آثار و فواید آن، از روشهاى قرآن (یأیها الذین ءامنوا اتقوا اللّه ... و جهدوا فى سبیله لعلکم تفلحون)

موضوعات مرتبط

  • ایمان: آثار ایمان ۲، ۷، ۱۳، ۱۶ ; فضیلت ایمان ۴
  • بی‌تقوایى: موانع بی‌تقوایى ۱۳
  • پاداش: امیدوارى به پاداش ۱۶
  • تربیت: روش تربیت ۱۷
  • تقرّب: اهمیّت تقرّب ۵ ; روش تقرّب ۶، ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۴ ; زمینه تقرّب ۷ ; مقام تقرّب ۵، ۶
  • تقوا: آثار تقوا ۷، ۱۴ ; اهمیّت تقوا ۱، ۸ ; زمینه تقوا ۲ ; فضیلت تقوا ۴
  • تلاش: پسندیده ۵
  • توحید: اهمیّت توحید ۱۲
  • جهاد: آثار جهاد ۱۱ ; اهمیّت جهاد ۱۴ ; ترک جهاد ۱۳ ; جهاد در راه خدا ۱۰
  • خدا: اطاعت از خدا ۱۷
  • دین: فلسفه دین ۱۵
  • رستگارى: عوامل رستگارى ۱۴، ۱۵
  • رشد: عوامل رشد ۱۵
  • زندگى: آداب زندگى ۱۲
  • سبیل اللّه:۱۰، ۱۴
  • سعادت: عوامل سعادت ۱۵
  • سلوک: روش سلوک ۱۴
  • عمل: آثار عمل ۱۶
  • کار: آداب کار ۱۲
  • مبارزه: در راه خدا ۱۰
  • مؤمنان: امیدوارى مؤمنان ۱۶ ; ترس مؤمنان ۱۶ ; کرامت مؤمنان ۳ ; مسؤولیت مؤمنان ۱، ۱۰، ۱۲ ; مقامات مؤمنان ۳
  • هدف: مقدس ۹ ; هدف و وسیله ۹

منابع