النساء ٢٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۱۸#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۱۸#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۷#link247 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۶۷#link247 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20» | |||
و اگر خواستيد همسرى بجاى همسرى انتخاب كنيد ومال فراوانى به آنان داده باشيد، از او چيزى مگيريد. آيا مىخواهيد با بهتان و گناه آشكار، آن را بازپس گيريد؟! | |||
===نکته ها=== | |||
«قنطار» به معناى مال زياد كه مانند پل و قنطره وسيلهى بهرهبردارى است. | |||
در دوران جاهليّت، بعضى همين كه مىخواستند همسر ديگرى بگيرند، به همسر اوّل تهمت مىزدند تا او در فشار قرار گيرد و مهريه خود را ببخشد آنگاه شوهر او را طلاق مىداد، سپس از همان مهرِ برگردانده شده، همسر ديگرى مىگرفت. آيه، اين سنّت جاهلى را نكوهش مىكند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- ازدواج مجدّد از نظر اسلام مجاز است. «اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ» | |||
جلد 2 - صفحه 40 | |||
2- طلاق، به دست مرد است. «أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ» | |||
3- مهريه زياد، اشكالى ندارد، گرچه سفارش به مهريه كم شده است. «آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً» | |||
4- مالكيّت انسان در چهارچوب قوانين الهى، محدوديّت ندارد. «قِنْطاراً» | |||
5- اسلام، حامى حقوق زن است و ازدواج دوّم را به قيمت ضايع كردن حقّ همسر اوّل منع مىكند. «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً» | |||
6- زن، حقّ مالكيّت دارد و مهريّه، بىكم وكاست بايد به او تحويل شود. | |||
«فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً» | |||
7- اگر شخصى به حقّ، مالك شد، نمىتوان مالش را اگرچه زياد باشد از او گرفت. فَلا تَأْخُذُوا ... | |||
8- يكى از بدترين انواع ظلم، گرفتن مال مردم، همراه با توجيه كردن و تهمت زدن و بردن آبروى آنان است. «أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20» | |||
شأن نزول: مروى است كه در اول اسلام اگر شخصى زن صاحب جمالى مىديد، زن خود را به ناشايست و فحش نسبت مىداد و او را مىرنجانيد، تا آنكه زن به تنگ آمده، از سر مهر مىگذشت و مرد او را طلاق مىگفت؛ حق تعالى منع آن فرمود: | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 384 | |||
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ: و اگر خواهيد شما به واسطه كراهت از صحبت زوجات، بدون وقوع نشوز و فاحشه، از آنها طلب بدل كردن زنى بجاى زن ديگر، وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً: و داده باشيد يكى از ايشان را كه داعيه طلاق او داريد، مال بسيارى به جهت مهر، فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً: پس فرا مگيريد و اخذ نكنيد از آنچه دادهايد چيزى را، خواه اندك باشد يا بسيار. | |||
طعن: فخر رازى و ابن ابى الحديد و ساير محدثان خاصه و عامه نقل نمودهاند كه: روزى عمر در خطبهاى گفت: اگر بشنوم زنى در صداق خود زياده از مهر زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گرفته، آن را پس خواهم گرفت! (به نقل ديگر در بيت المال گذارم.) زنى برخاست، گفت: خدا تو را رخصت اين كار نداده، فرمايد: وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً. عمر گفت: همه مردم داناتر و فقيهترند از عمر، حتى زنان پرده نشين. «1» بنابراين كسى كه تا اين درجه جاهل به احكام اللّه باشد، چسان قابليت منصب امامت را خواهد داشت؟ | |||
بعد از آن، بر سبيل انكار و توبيخ خطاب مىفرمايد كه: أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً: آيا مىگيريد چيزى از آن زن به باطل و ستم و جرمى ظاهر و گناهى هويدا؟ | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20» | |||
ترجمه | |||
و اگر خواستيد بدل نمائيد زنى را بجاى زنى و داده باشيد يكى از آنان را مال بسيار پس نگيريد از آن چيزى را آيا ميگيريد آنرا به بهتان زدن و گناه آشكار. | |||
تفسير | |||
در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه قنطار يك پوست گاو پر از طلا است و گفته شده است كه معمول بود وقتى مردمى خواست زن خود را طلاق بدهد و زن تازه بگيرد بزن قديم خود تهمت مىبست براى آنكه او مجبور شود چيزى | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 36 | |||
از مهر خود واگذار كند و طلاق بگيرد و آنمرد آنمال را صرف در اختيار عيال جديد كند و خداوند از اين عمل منع فرمود و استفهام براى انكار و توبيخ است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَكانَ زَوجٍ وَ آتَيتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً أَ تَأخُذُونَهُ بُهتاناً وَ إِثماً مُبِيناً «20» | |||
و اگر خواستيد زن را رها كنيد و زن ديگر بجاي او بگيريد و مهريه آن زن را يك قنطار طلا دادهايد حق نداريد شيئي از آن مهريه را پس بگيريد آيا پس ميگيريد آن را که بهتان و معصيت آشكار است. | |||
تفسير قنطار در ذيل آيه شريفه در سوره آل عمران آيه 75 گذشت وَ مِن أَهلِ الكِتابِ مَن إِن تَأمَنهُ بِقِنطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيكَ الاية و گذشت که كنايه از مال كثير است نه خصوصيتي براي قنطار باشد. | |||
و مراد از استبدلال در وَ إِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَكانَ زَوجٍ طلاق دادن سابق و تزويج لاحقه است. | |||
و مراد از وَ آتَيتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً مهريه سابقه است که مطلقه شده. | |||
فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً توضيح كلام در موضوع طلاق، يك موقع شوهر ميخواهد طلاق دهد اگر قبل از دخول باشد نصف مهر را بايد بدهد، و اگر دخول كرده تمام مهر مستقر ميشود و مورد آيه همين است که دخول شده باشد بقرينه كلمه (افضي) در آيه بعد که كنايه از دخول است، و در اينکه صورت يك دينار حق ندارد پس بگيرد و همين است مفاد فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً. | |||
و مراد از بهتان امري است بر خلاف حق و واقع چه در كلام و چه در غير كلام از روي تعجب ميفرمايد أَ تَأخُذُونَهُ بُهتاناً و البته اينکه ظلم گناه بزرگيست خصوصا در حق زوجه مطلقه که بيكس و بدون نفقه و كسوه ميشود لذا ميفرمايد وَ إِثماً مُبِيناً | |||
جلد 5 - صفحه 43 | |||
و يك موقع زن ميخواهد طلاق بگيرد يك مقدار از مهريه يا تمام آن را يا چيز ديگري بزوج بذل ميكند که او را طلاق دهد و اينکه طلاق خلعي است و شوهر حق رجوع ندارد مگر آنكه زن رجوع در بذل كند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۰
ترجمه
النساء ١٩ | آیه ٢٠ | النساء ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِسْتِبْدَال»: عوضکردن. جابجا کردن. «قِنطَاراً»: مال فراوان. مراد مهریّه زیاد است. «بُهْتَاناً»: از راه ظلم. به بطالت. با توسّل به بهتان. واژه (بُهْتَاناً وَ إِثْماً) مصدرند و به عنوان وصف به کار رفتهاند و حال ضمیر (و) در (تَأْخُذُونَهُ) میباشند و تقدیر چنین است: أَتَأْخُذُونَهُ بَاهِتِینَ وَ آثِمِینَ. «مُبِیناً»: روشن و آشکار.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20»
و اگر خواستيد همسرى بجاى همسرى انتخاب كنيد ومال فراوانى به آنان داده باشيد، از او چيزى مگيريد. آيا مىخواهيد با بهتان و گناه آشكار، آن را بازپس گيريد؟!
نکته ها
«قنطار» به معناى مال زياد كه مانند پل و قنطره وسيلهى بهرهبردارى است.
در دوران جاهليّت، بعضى همين كه مىخواستند همسر ديگرى بگيرند، به همسر اوّل تهمت مىزدند تا او در فشار قرار گيرد و مهريه خود را ببخشد آنگاه شوهر او را طلاق مىداد، سپس از همان مهرِ برگردانده شده، همسر ديگرى مىگرفت. آيه، اين سنّت جاهلى را نكوهش مىكند.
پیام ها
1- ازدواج مجدّد از نظر اسلام مجاز است. «اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ»
جلد 2 - صفحه 40
2- طلاق، به دست مرد است. «أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ»
3- مهريه زياد، اشكالى ندارد، گرچه سفارش به مهريه كم شده است. «آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً»
4- مالكيّت انسان در چهارچوب قوانين الهى، محدوديّت ندارد. «قِنْطاراً»
5- اسلام، حامى حقوق زن است و ازدواج دوّم را به قيمت ضايع كردن حقّ همسر اوّل منع مىكند. «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً»
6- زن، حقّ مالكيّت دارد و مهريّه، بىكم وكاست بايد به او تحويل شود.
«فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً»
7- اگر شخصى به حقّ، مالك شد، نمىتوان مالش را اگرچه زياد باشد از او گرفت. فَلا تَأْخُذُوا ...
8- يكى از بدترين انواع ظلم، گرفتن مال مردم، همراه با توجيه كردن و تهمت زدن و بردن آبروى آنان است. «أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20»
شأن نزول: مروى است كه در اول اسلام اگر شخصى زن صاحب جمالى مىديد، زن خود را به ناشايست و فحش نسبت مىداد و او را مىرنجانيد، تا آنكه زن به تنگ آمده، از سر مهر مىگذشت و مرد او را طلاق مىگفت؛ حق تعالى منع آن فرمود:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 384
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ: و اگر خواهيد شما به واسطه كراهت از صحبت زوجات، بدون وقوع نشوز و فاحشه، از آنها طلب بدل كردن زنى بجاى زن ديگر، وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً: و داده باشيد يكى از ايشان را كه داعيه طلاق او داريد، مال بسيارى به جهت مهر، فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً: پس فرا مگيريد و اخذ نكنيد از آنچه دادهايد چيزى را، خواه اندك باشد يا بسيار.
طعن: فخر رازى و ابن ابى الحديد و ساير محدثان خاصه و عامه نقل نمودهاند كه: روزى عمر در خطبهاى گفت: اگر بشنوم زنى در صداق خود زياده از مهر زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گرفته، آن را پس خواهم گرفت! (به نقل ديگر در بيت المال گذارم.) زنى برخاست، گفت: خدا تو را رخصت اين كار نداده، فرمايد: وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً. عمر گفت: همه مردم داناتر و فقيهترند از عمر، حتى زنان پرده نشين. «1» بنابراين كسى كه تا اين درجه جاهل به احكام اللّه باشد، چسان قابليت منصب امامت را خواهد داشت؟
بعد از آن، بر سبيل انكار و توبيخ خطاب مىفرمايد كه: أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً: آيا مىگيريد چيزى از آن زن به باطل و ستم و جرمى ظاهر و گناهى هويدا؟
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20»
ترجمه
و اگر خواستيد بدل نمائيد زنى را بجاى زنى و داده باشيد يكى از آنان را مال بسيار پس نگيريد از آن چيزى را آيا ميگيريد آنرا به بهتان زدن و گناه آشكار.
تفسير
در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه قنطار يك پوست گاو پر از طلا است و گفته شده است كه معمول بود وقتى مردمى خواست زن خود را طلاق بدهد و زن تازه بگيرد بزن قديم خود تهمت مىبست براى آنكه او مجبور شود چيزى
جلد 2 صفحه 36
از مهر خود واگذار كند و طلاق بگيرد و آنمرد آنمال را صرف در اختيار عيال جديد كند و خداوند از اين عمل منع فرمود و استفهام براى انكار و توبيخ است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَكانَ زَوجٍ وَ آتَيتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً أَ تَأخُذُونَهُ بُهتاناً وَ إِثماً مُبِيناً «20»
و اگر خواستيد زن را رها كنيد و زن ديگر بجاي او بگيريد و مهريه آن زن را يك قنطار طلا دادهايد حق نداريد شيئي از آن مهريه را پس بگيريد آيا پس ميگيريد آن را که بهتان و معصيت آشكار است.
تفسير قنطار در ذيل آيه شريفه در سوره آل عمران آيه 75 گذشت وَ مِن أَهلِ الكِتابِ مَن إِن تَأمَنهُ بِقِنطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيكَ الاية و گذشت که كنايه از مال كثير است نه خصوصيتي براي قنطار باشد.
و مراد از استبدلال در وَ إِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَكانَ زَوجٍ طلاق دادن سابق و تزويج لاحقه است.
و مراد از وَ آتَيتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً مهريه سابقه است که مطلقه شده.
فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً توضيح كلام در موضوع طلاق، يك موقع شوهر ميخواهد طلاق دهد اگر قبل از دخول باشد نصف مهر را بايد بدهد، و اگر دخول كرده تمام مهر مستقر ميشود و مورد آيه همين است که دخول شده باشد بقرينه كلمه (افضي) در آيه بعد که كنايه از دخول است، و در اينکه صورت يك دينار حق ندارد پس بگيرد و همين است مفاد فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً.
و مراد از بهتان امري است بر خلاف حق و واقع چه در كلام و چه در غير كلام از روي تعجب ميفرمايد أَ تَأخُذُونَهُ بُهتاناً و البته اينکه ظلم گناه بزرگيست خصوصا در حق زوجه مطلقه که بيكس و بدون نفقه و كسوه ميشود لذا ميفرمايد وَ إِثماً مُبِيناً
جلد 5 - صفحه 43
و يك موقع زن ميخواهد طلاق بگيرد يك مقدار از مهريه يا تمام آن را يا چيز ديگري بزوج بذل ميكند که او را طلاق دهد و اينکه طلاق خلعي است و شوهر حق رجوع ندارد مگر آنكه زن رجوع در بذل كند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مرد مى تواند همسر خویش را طلاق داده و همسر دیگرى انتخاب کند. (و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج)
۲- طلاق به دست مردان است.* (و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج)
۳- عدم محدودیت میزان مهریّه (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً فلا تأخذوا منه شیئاً) چون «قنطار» به معناى مال کثیر است و این مقدار مهریّه مورد تأیید قرآن قرار گرفته است و اگر مورد تأیید نبود، پس گیرى آن حرمتى نداشت.
۴- وسعت گستره مالکیت شخصى (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً)
۵- کراهت مرد از همسر خویش و علاقه به ازدواجى دیگر، مجوّز پس گیرى حتّى اندکى از مهریّه به هنگام طلاق نمى شود. (فان کرهتموهنّ ... و ان اردتم استبدال ... فلا تأخذوا منه شیئاً) جمله «ان اردتم» پس از جمله «فان کرهتموهنّ»، اشاره به این دارد که هر چند دلیل «استبدال» ناخوشایندى از همسر موجود و علاقه به ازدواجى دیگر باشد، این امر، مجوّز پس گیرى مهریه نمى تواند باشد.
۶- پس گیرى مهریّه از سوى شوهران، کارى باطل و گناهى آشکار است. (فلا تاخذوا منه شیئاً اتأخذونه بهتاناً و اثماً مبیناً) در برداشت فوق، «بهتاناً» و «اثماً»، حال براى «اَخْذ» (که از «تأخذونه» استفاده مى شود) گرفته شده است.
روایات و احادیث
۷- حرمت پس گیرى مهریه همسر، حتى اگر ثروت کلانى (مثل پوست گاوى پر از طلا) باشد. (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً فلا تأخذوا منه شیئاً) امام باقر و صادق (ع) درباره «قنطار» فرمودند: ... هو ملأ مسک ثور ذهباً.[۱]
۸- مقدار افزون بر مهر السنّة در مهریّه زن، در حکم بخشش به اوست و پس گرفتن آن جایز نیست. (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً) امام صادق (ع) در پاسخ به سؤال از حکم مهریّه بیش از مهر السنّة فرمود: اذا جاوز مهر السنّة فلیس هذا مهراً انّما هو نحل لانّ اللّه یقول: «و اتیتم احدیهنّ قنطاراً ... » انّما عنى النحل و لم یعنى المهر.[۲]
موضوعات مرتبط
- احکام:۱، ۲، ۳، ۵، ۷، ۸
- ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۵
- زن: حقوق زن ۵
- طلاق: احکام طلاق ۱، ۲
- عمل: ناپسند ۶
- گناه: موارد گناه ۶
- مالکیت: خصوصى ۴
- محرمات:۷
- مرد: اختیارات مرد ۱، ۲
- مهریه: احکام مهریه ۳، ۵، ۶، ۷، ۸ ; استرداد مهریه ۵، ۶، ۷، ۸