آل عمران ١٦٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. <ref> طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۶۱.</ref> | |||
اين آيه درباره شهداء بدر نازل شده كه چهارده نفر بودند. هشت نفر از انصار و شش نفر از مهاجرين و نيز درباره شهداء احد نازل گرديده كه هفتاد نفر بودند.<ref> تفاسير روض الجنان و كشف الاسرار و مجمع البيان.</ref> يا اين كه پنج نفر از مهاجرين بودند، بقيه از انصار<ref> تفسير كشف الاسرار.</ref> و يا اين كه چهار نفر از مهاجرين و بقيه از انصار بوده اند و نيز بنا به روايت از امام باقر|امام محمدباقر عليهالسلام و همچنين به عقيده عده زيادى از مفسرين نزول اين آيه درباره شهداء بدر و احد هر دو مى باشد و بعضى نيز گويند: درباره شهداء بئرمعونة است كه موضوع آن را در پاورقى صفحه ۱۴۷ شرح داده ايم، اسامى شهداء بدر و احد از اين قرار است: شش نفر از شهداء بدر از مهاجرين: مهجع بن عبدالله مولى عمر بن الخطاب و گويند اول شهيد بوده است، عبيد بن الحرث، عمير بن ابى وقاص، ذوالشمالين بنده عمرو بن نضلة، عقيل بن بكر، صفوان بن بيضاء، پنج نفر از شهداء احد از مهاجرين عبارتند از: حمزة بن عبدالمطلب، مصعب بن عمير، عثمان بن شماس، عبدالله بن جحش، سعد مولى عتبة بن ربيعة، موضوع اين آيه در آيه ۱۵۴ سوره بقره نيز آورده شده است.<ref> تفسير مجمع البيان.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۸#link134 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۸#link134 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«169» وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ | |||
و هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شدهاند، مردگانند؛ بلكه آنها زندگانى هستند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. | |||
===نکته ها=== | |||
ما بر مبناى قرآن كه شهيدان را زنده مىداند، به شهداى راه اسلام و خصوصاً شهداى كربلا سلام كرده، با آنان حرف مىزنيم و توسل مىجوييم. | |||
ابوسفيان در پايان جنگ احد با صداى بلند فرياد مىزد: اين هفتاد كشتهى مسلمانان در احد، به عوض هفتاد كشتهى ما در جنگ بدر. ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كشتههاى ما در بهشت جاى دارند، ولى كشتگان شما در دوزخند. «1» | |||
نكاتى پيرامون شهيد و شهادت | |||
1. در روايات آمده است كه شهيد، هفت ويژگى اعطايى از جانب خداوند دارد: اوّلين قطرهى خونش، موجب آمرزش گناهانش مىگردد. سر در دامن حورالعين مىنهد. به لباسهاى بهشتى آراسته مىگردد. معطّر به خوش بوترين عطرها مىشود. جايگاه خود را در بهشت مشاهده مىكند. اجازهى سير و گردش در تمام بهشت به او داده مىشود. پردهها كنار رفته و به وجه خدا نظاره مىكند. «2» | |||
---- | |||
«1». تفسير مجمعالبيان. | |||
«2». وسائل، ج 11، ص 10. | |||
جلد 1 - صفحه 648 | |||
2. پيامبر صلى الله عليه و آله از شخصى شنيد كه در دعا مىگويد: «اسئلك خير ما تسئل» خدايا! بهترين چيزى كه از تو درخواست مىشود به من عطا كن، فرمود: اگر اين دعا مستجاب شود، در راه خدا شهيد مىشود. «1» | |||
3. در روايت آمده است: بالاتر از هر نيكى، نيكوترى هست، مگر شهادت كه هرگاه شخصى شهيد شود، بالاتر از آن خيرى متصوّر نيست. «2» | |||
4. در روز قيامت، شهيد مقام شفاعت دارد. «3» | |||
5. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: در قيامت لغزشهاى شهيدبه خودش نيز نشان داده نمىشود. «4» | |||
6. شهداى صف اوّلِ حمله و خط شكن، مقامشان برتر است. «5» | |||
7. مجاهدان از درب مخصوص وارد بهشت مى شوند «6» و قبل از همه به بهشت مىروند «7» و در آنجا جايگاه مخصوصى دارند. «8» | |||
8. تنها شهيد است كه آرزو مىكند به دنيا بيايد و دوباره شهيد شود. «9» | |||
9. بهترين و برترين مرگها، شهادت است. «10» | |||
10. هيچ چيز نزد خداوند محبوبتر از قطرهى خونى كه در راه او ريخته شود، نيست. «11» | |||
11. در قيامت، شهيد سلاح به دست، با لباس رزم و بوى خوش به صحنه مىآيد و فرشتگان به او درود مىفرستند. «12» | |||
12. امامان ما شهيد شدند. بسيارى از انبيا ورهروان وپيروان آنان نيز شهيد شدند. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ» «13»، «يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ» «14» 13. حضرت على عليه السلام با داشتن دهها فضيلت اختصاصى، تنها وقتى كه در آستانهى شهادت | |||
---- | |||
«1». مستدرك، ج 2، ص 243. | |||
«2». بحار، ج 74، ص 61. | |||
«3». بحار، ج 2، ص 15. | |||
«4». وسائل، ج 11، ص 9. | |||
«5». ميزان الحكمة. | |||
«6». بحار، ج 97، ص 8. | |||
«7». بحار، ج 97، ص 11. | |||
«8». تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 241. | |||
«9». كنزالعمّال، ج 4، ص 290. | |||
«10». بحار، ج 100، ص 8. | |||
«11». وسائل، ج 11، ص 6. | |||
«12». بحار، ج 97، ص 13. | |||
«13». آلعمران، 146. | |||
«14». بقره، 61. | |||
قرار گرفت فرمود: «فزت و ربّ الكعبة» او اوّل كسى بود كه ايمان آورد، جاى پيامبر صلى الله عليه و آله خوابيد، برادر پيامبر شد، تنها خانهى او به مسجد پيامبر درب داشت، پدر امامان و همسر زهرا عليها السلام بود. بتشكن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلين افضل شد. امّا در هيچ يك از موارد مذكور نفرمود: «فزت» | |||
14. على عليه السلام مىفرمود: قسم به خدايى كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست، تحمّل هزار ضربه شمشير در راه خدا، آسانتر از مرگ در رختخواب است. «1» | |||
15. على عليه السلام در جنگ احد ناراحت بود كه چرا به شهادت نرسيده است تا اينكه مژده شهادت در آينده را از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله دريافت كرد. | |||
16. در عالم حيوانات نيز گوسفندِ مرده بىارزش است، گوسفندى كه به سوى قبله و با نام خدا ذبح شود، ارزش دارد. | |||
17. همان گونه كه كور، مفهوم بينايى را درك نمىكند، در دنيا نيز انسانها حيات شهدا را درك نمىكنند. | |||
18. وقتى انفاق مال در راه خدا، قابليّت رشد تا هفتصد برابر و بيشتر را دارد، شهادت و ايثار خون و جان، در راه خدا چگونه است؟ | |||
===پیام ها=== | |||
1- شهادت، پايان زندگى نيست، آغاز حيات است. بسيارى از زندگان مردهاند، ولى كشتگان راه خدا زندهاند. «بَلْ أَحْياءٌ» | |||
2- شهادت، باختن و از دست دادن نيست؛ بلكه يافتن و به دست آوردن است. | |||
«بَلْ أَحْياءٌ ... يُرْزَقُونَ» | |||
3- كشته شدن، آنگاه ارزشمند است كه در راه خدا باشد. «قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» | |||
4- تصوّر هلاكت و يا خسارت براى شهيد، تفكّرى انحرافى است كه بايد اصلاح شود. «لاتحسبنّ» | |||
---- | |||
«1». نهج البلاغه. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 650 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169) | |||
بعد از آن در شأن شهداى در راه خدا بيان فرمايد: | |||
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ: و گمان مكن اى مخاطب، آنان كه كشته شدند به خلوص نيت در راه خدا به جهاد، أَمْواتاً: مردگان، و آنها را | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 299 | |||
مانند ديگران ندانيد، بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ: بلكه زندگانند در قرب پروردگار خود، و مقرب بارگاه او، روزى داده شوند به نعمتهاى سبحانى. | |||
تبصره: مفسرين را در كيفيت زنده بودن شهداء اقوالى است: | |||
1- زنده بودن از روى حقيقت در عالم برزخ تا روز قيامت، و ارزاق را صبح و شام بر آنها عرضه كنند. پس روح و فرح از نعم الهى به آنها رسد، چنانچه آتش را بر آل فرعون عرضه كنند صبح و شام، پس الم عذاب را دريابند. | |||
2- ارواح بعد از مفارقت ابدان دنيائى، در قالب مثل اين بدن كه آن را قالب مثال گويند، وارد شوند و در بهشت عالم برزخ متنعم باشند تا روز قيامت؛ و احاديث ائمه معصومين عليهم السّلام دال است بر آن از جمله: | |||
شيخ طوسى رضوان اللّه عليه در «تهذيب» از يونس بن ظبيان روايت نموده كه: خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم، حضرت فرمود: مردم در ارواح مؤمنين چه گويند؟ عرض كردم: مىگويند در حواصل پرندگان سبز، در قناديل زير عرش باشند. فرمود: سبحان اللّه، مؤمن بزرگوارتر باشد از آنكه حق تعالى روح او را در حوصله «1» مرغ سبز قرار دهد. اى يونس، چون خداوند، قبض روح مؤمن را فرمايد، آن را در قالبى مثل بدن دنيائى نقل كند پس در بهشت مىخورند و مىآشامند. و چون آيندهاى از دنيا نزد آنها آيد، او را بشناسند، به همين صورتى كه در دنيا بوده باشد. «2» بنابراين تخصيص شهداء به اين جهت، اختصاص ايشان است به كمال قرب حق تعالى، و مزيت بهجت و علوّ كرامت آنها نزد حضرت ذو الجلال. | |||
3- روز قيامت زنده و مثاب خواهند شد به منزلت و مكانت نزد حق تعالى (بنابراين اسناد احيا به ايشان مجاز باشد). | |||
---- | |||
«1» حوصله چينه دان مرغ | |||
«2» تهذيب الاحكام، جلد اوّل، باب فى تلقين المحتضرين، صفحه 466، حديث 171 (دار الكتب الاسلاميه) | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 300 | |||
4- زندهاند بدين و طاعت و هدايت، (اين از باب تسميه ضلالت، به موت و هدايت، به حيات باشد). | |||
5- زندهاند به ذكر جميل و ثناء جليل، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در وصف علماى حقيقى فرمايد: هلك خزّان الاموال و هم احياء و العلماء باقون ما بقى الدّهر اعيانهم مفقودة و امثالهم فى القلوب موجودة. «2» اى كميل، هلاك شدند خزينه كنندگان مالها به غرور نفس و ضلالت، و حال آنكه زندگانند؛ و علما باقى هستند مادامى كه باقى است روزگار، عين آنها مفقود، و صورتهاى ايشان در قلبها موجود است. و اولى و اصح، قول اول و دوم باشد. | |||
تتمه: از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه حق تعالى، شهداء را شش خصلت كرامت فرمايد: 1- اول قطره خون شهيد كه به زمين رسد، گناهان او را عفو فرمايد. 2- منزلتى كه در بهشت نامزد او باشد، بنمايد. 3- هفتاد و دو حور العين به او مرحمت فرمايد. 4- او را از عذاب قبر و فزع اكبر ايمن سازد. 5- تاج وقار كه از ياقوت سرخ است به سر او نهند. 6- شفاعت او را در حق هفتاد نفر از خويشان او قبول فرمايد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169) | |||
ترجمه | |||
و مپندار البته آنانرا كه كشته شدند در راه خدا مردگان بلكه زندگانند نزد پروردگارشان روزى داده ميشوند.. | |||
تفسير | |||
سابقا اشاره شد كه موت عبارت از فنا نيست بلكه انتقال از نشئه است به نشئه اعلى از اين نشئه و كندن لباس فنا و پوشيدن لباس بقا است نهايت آنكه | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 531 | |||
اگر شخص در راه خدا كشته شود چه بشمشير اعداء دين و چه در مبارزه با هواى نفس و شيطان رجيم در بساط قرب الهى جاىگزين خواهد بود چون جهاد بر دو قسم است جهاد اصغر كه جنگ با كفار باذن پيغمبر و امام است و جهاد اكبر كه جنگ با نفس اماره و قواء شهويه و غضبيه است باذن خداوند و كمك عقل و شرع چنانچه از پيغمبر روايت شده است و اگر در راه شيطان و هوا و هوس گشته شود در عذاب ابدى مقام دارد مگر دستى بولاى مولى رسانده باشد و فضل او شامل حالش شود و در آخر كار به ببساط قرب راه يابد. | |||
ما بدان مقصد عالى نتوانيم رسيد | |||
هم مگر پيش نهد لطف توام گامى چند | |||
و البته كسيكه بمقام قرب رسيد متنعم به نعيم جنان است و هر چه بخواهد از ارزاق و غير آن باراده براى او حاضر است و تخصيص مجاهدين بحيات باعتبار تقييد بقرب و نعيم است و باعتبار بقاء نام و ذكر جميل آنها در صفحات تاريخ دنيا است | |||
سعد يا مرد نكو نام نميرد هرگز | |||
مرده آنست كه نامش بنكوئى نبرند | |||
و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه اين آيه در شأن شهداء بدر واحد هر دو نازل شده است و معلوم است خصوصيت مورد مخصص نميشود و ظاهر خطاب اگرچه متوجه به پيغمبر اكرم است لكن مقصود تنبه مؤمنين است چنانچه رسم خطابات قرآنيه است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمواتاً بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ (169) | |||
و گمان نكني كساني را که كشته شدند در راه خدا مردگانند بلكه زندههايي هستند که در پيشگاه الهي روزي ميخورند. | |||
لا تَحسَبَنَّ خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است و مقصود اينست که نبايد همچه گماني كرد الَّذِينَ قُتِلُوا و لو در مورد شهداء، يا شهداء بدر يا احد يا شهداء بئر معونه است، و لكن كلام عام است جميع شهداء را شامل بلكه هر که در راه خدا كشته شود و لو احكام شهيد بر او جاري نگردد مثل ائمه هدي و بسياري از اصحاب آنها و بسياري از علماء اعلام و مؤمنيني که براي دين كشته شدند زيرا در آيه لفظ شهيد ندارند بلكه مقتول فِي سَبِيلِ اللّهِ است، بلكه بتنقيح مناط قطعي شامل كساني که در راه خدمت بدين از دنيا بروند و لو اسم قتل بر آنها صادق نيايد، بلكه بقاعده اينكه اثبات شيء نفي ما عدا را نميكند ميتوانيم بگوئيم تمام مؤمنين بمقتضاي اخبار متواتره اجمالي بلكه مفاد برخي از آيات همين حكم را دارند چنانچه بيايد امواتا اختلاف شد که نسبت موت و حيات چه نسبت است آيا ايجاب و سلب است يا عدم و ملكه است يا تضاد. | |||
تحقيق كلام چنانچه در مجلد سوم كلم الطيب گفتهايم که موت نسبت بحيوة | |||
جلد 4 - صفحه 426 | |||
نباتي و حيواني عدم و ملكه است و نسبت بحيوة انساني انتقال نشئه است و تضاد است بلكه نسبت بكساني که گفتيم ارتفاع رتبه است که چه بسيار آثار حيات دنيوي هم از آنها مشاهده شده است مثل سر مطهّر حضرت ابي عبد اللّه و ابدان مطهره شهداء كربلاء مثل بدن حرّ و ابدان شهداء احد و ابدان جمعي از علماء مثل صدوق و غيره بَل أَحياءٌ مثل طائري که از قفس بيرون آيد و محبوسي که از حبس خلاصي يابد و مغلولي که از زنجير رهايي جويد و گرفتاري که از شكنجه نجات يابد. | |||
مرگ اگر مرد است گو پيش من آي || تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ | |||
من از او جاني ستانم جاودان || او زمن دلقي بگيرد رنگ رنگ | |||
و از كلام ابي عبد اللّه عليه السّلام است | |||
(خط الموت علي ولد آدم مخط القلادة علي جيد الفتات و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف الخطبة) | |||
عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ يعني بجوار رحمة اللّه واردون و من نعمائه متنعّمون و في جناته داخلون و الي الدرجات العلي واصلون و بفضله و كرمه و رضوانه و عفوه و مغفرته نائلون، نه اينكه العياذ خدا جسم باشد و مكان داشته باشد نزد او بروند | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 169)- زندگان جاوید! این آیه و دو آیه بعد از آن، بعد از حادثه احد نازل شده است. اما مضمون و محتوای آن تعمیم دارد و همه شهدا حتی شهدای بدر را که چهارده نفر بودند شامل میشود و در آن مقام شامخ و بلند شهیدان را یاد کرده و میگوید: «ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدند مردهاند» (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً). | |||
در اینجا روی سخن فقط به پیامبر است تا دیگران حساب خود را بکنند. | |||
«بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند»! (بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ). | |||
منظور از حیات و زندگی در اینجا همان حیات و زندگی برزخی است که ارواح در عالم پس از مرگ دارند و این اختصاصی به شهیدان ندارد، ولی از آنجا که شهیدان به قدری غرق مواهب حیات معنوی هستند که گویا زندگی سایر برزخیان زیده تفسیر نمونه، ج1، ص: 349 | |||
در مقابل آنها چیزی نیست، تنها از آنها نام برده شده است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۶
ترجمه
آل عمران ١٦٨ | آیه ١٦٩ | آل عمران ١٧٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَحْسَبَنَّ»: گمان مبر. به حساب میاور. «أَمْوَاتاً»: مردگان. مفعول دوم فعل (لا تَحْسَبَنَّ) است. «أَحْیَآءٌ»: زندگان. خبر مبتدای محذوف است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
اين آيه درباره شهداء بدر نازل شده كه چهارده نفر بودند. هشت نفر از انصار و شش نفر از مهاجرين و نيز درباره شهداء احد نازل گرديده كه هفتاد نفر بودند.[۳] يا اين كه پنج نفر از مهاجرين بودند، بقيه از انصار[۴] و يا اين كه چهار نفر از مهاجرين و بقيه از انصار بوده اند و نيز بنا به روايت از امام باقر|امام محمدباقر عليهالسلام و همچنين به عقيده عده زيادى از مفسرين نزول اين آيه درباره شهداء بدر و احد هر دو مى باشد و بعضى نيز گويند: درباره شهداء بئرمعونة است كه موضوع آن را در پاورقى صفحه ۱۴۷ شرح داده ايم، اسامى شهداء بدر و احد از اين قرار است: شش نفر از شهداء بدر از مهاجرين: مهجع بن عبدالله مولى عمر بن الخطاب و گويند اول شهيد بوده است، عبيد بن الحرث، عمير بن ابى وقاص، ذوالشمالين بنده عمرو بن نضلة، عقيل بن بكر، صفوان بن بيضاء، پنج نفر از شهداء احد از مهاجرين عبارتند از: حمزة بن عبدالمطلب، مصعب بن عمير، عثمان بن شماس، عبدالله بن جحش، سعد مولى عتبة بن ربيعة، موضوع اين آيه در آيه ۱۵۴ سوره بقره نيز آورده شده است.[۵]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«169» وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
و هرگز گمان مبر آنها كه در راه خدا كشته شدهاند، مردگانند؛ بلكه آنها زندگانى هستند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
نکته ها
ما بر مبناى قرآن كه شهيدان را زنده مىداند، به شهداى راه اسلام و خصوصاً شهداى كربلا سلام كرده، با آنان حرف مىزنيم و توسل مىجوييم.
ابوسفيان در پايان جنگ احد با صداى بلند فرياد مىزد: اين هفتاد كشتهى مسلمانان در احد، به عوض هفتاد كشتهى ما در جنگ بدر. ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كشتههاى ما در بهشت جاى دارند، ولى كشتگان شما در دوزخند. «1»
نكاتى پيرامون شهيد و شهادت
1. در روايات آمده است كه شهيد، هفت ويژگى اعطايى از جانب خداوند دارد: اوّلين قطرهى خونش، موجب آمرزش گناهانش مىگردد. سر در دامن حورالعين مىنهد. به لباسهاى بهشتى آراسته مىگردد. معطّر به خوش بوترين عطرها مىشود. جايگاه خود را در بهشت مشاهده مىكند. اجازهى سير و گردش در تمام بهشت به او داده مىشود. پردهها كنار رفته و به وجه خدا نظاره مىكند. «2»
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». وسائل، ج 11، ص 10.
جلد 1 - صفحه 648
2. پيامبر صلى الله عليه و آله از شخصى شنيد كه در دعا مىگويد: «اسئلك خير ما تسئل» خدايا! بهترين چيزى كه از تو درخواست مىشود به من عطا كن، فرمود: اگر اين دعا مستجاب شود، در راه خدا شهيد مىشود. «1»
3. در روايت آمده است: بالاتر از هر نيكى، نيكوترى هست، مگر شهادت كه هرگاه شخصى شهيد شود، بالاتر از آن خيرى متصوّر نيست. «2»
4. در روز قيامت، شهيد مقام شفاعت دارد. «3»
5. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: در قيامت لغزشهاى شهيدبه خودش نيز نشان داده نمىشود. «4»
6. شهداى صف اوّلِ حمله و خط شكن، مقامشان برتر است. «5»
7. مجاهدان از درب مخصوص وارد بهشت مى شوند «6» و قبل از همه به بهشت مىروند «7» و در آنجا جايگاه مخصوصى دارند. «8»
8. تنها شهيد است كه آرزو مىكند به دنيا بيايد و دوباره شهيد شود. «9»
9. بهترين و برترين مرگها، شهادت است. «10»
10. هيچ چيز نزد خداوند محبوبتر از قطرهى خونى كه در راه او ريخته شود، نيست. «11»
11. در قيامت، شهيد سلاح به دست، با لباس رزم و بوى خوش به صحنه مىآيد و فرشتگان به او درود مىفرستند. «12»
12. امامان ما شهيد شدند. بسيارى از انبيا ورهروان وپيروان آنان نيز شهيد شدند. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ» «13»، «يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ» «14» 13. حضرت على عليه السلام با داشتن دهها فضيلت اختصاصى، تنها وقتى كه در آستانهى شهادت
«1». مستدرك، ج 2، ص 243.
«2». بحار، ج 74، ص 61.
«3». بحار، ج 2، ص 15.
«4». وسائل، ج 11، ص 9.
«5». ميزان الحكمة.
«6». بحار، ج 97، ص 8.
«7». بحار، ج 97، ص 11.
«8». تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 241.
«9». كنزالعمّال، ج 4، ص 290.
«10». بحار، ج 100، ص 8.
«11». وسائل، ج 11، ص 6.
«12». بحار، ج 97، ص 13.
«13». آلعمران، 146.
«14». بقره، 61.
قرار گرفت فرمود: «فزت و ربّ الكعبة» او اوّل كسى بود كه ايمان آورد، جاى پيامبر صلى الله عليه و آله خوابيد، برادر پيامبر شد، تنها خانهى او به مسجد پيامبر درب داشت، پدر امامان و همسر زهرا عليها السلام بود. بتشكن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلين افضل شد. امّا در هيچ يك از موارد مذكور نفرمود: «فزت»
14. على عليه السلام مىفرمود: قسم به خدايى كه جان فرزند ابوطالب در دست اوست، تحمّل هزار ضربه شمشير در راه خدا، آسانتر از مرگ در رختخواب است. «1»
15. على عليه السلام در جنگ احد ناراحت بود كه چرا به شهادت نرسيده است تا اينكه مژده شهادت در آينده را از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله دريافت كرد.
16. در عالم حيوانات نيز گوسفندِ مرده بىارزش است، گوسفندى كه به سوى قبله و با نام خدا ذبح شود، ارزش دارد.
17. همان گونه كه كور، مفهوم بينايى را درك نمىكند، در دنيا نيز انسانها حيات شهدا را درك نمىكنند.
18. وقتى انفاق مال در راه خدا، قابليّت رشد تا هفتصد برابر و بيشتر را دارد، شهادت و ايثار خون و جان، در راه خدا چگونه است؟
پیام ها
1- شهادت، پايان زندگى نيست، آغاز حيات است. بسيارى از زندگان مردهاند، ولى كشتگان راه خدا زندهاند. «بَلْ أَحْياءٌ»
2- شهادت، باختن و از دست دادن نيست؛ بلكه يافتن و به دست آوردن است.
«بَلْ أَحْياءٌ ... يُرْزَقُونَ»
3- كشته شدن، آنگاه ارزشمند است كه در راه خدا باشد. «قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
4- تصوّر هلاكت و يا خسارت براى شهيد، تفكّرى انحرافى است كه بايد اصلاح شود. «لاتحسبنّ»
«1». نهج البلاغه.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 650
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169)
بعد از آن در شأن شهداى در راه خدا بيان فرمايد:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ: و گمان مكن اى مخاطب، آنان كه كشته شدند به خلوص نيت در راه خدا به جهاد، أَمْواتاً: مردگان، و آنها را
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 299
مانند ديگران ندانيد، بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ: بلكه زندگانند در قرب پروردگار خود، و مقرب بارگاه او، روزى داده شوند به نعمتهاى سبحانى.
تبصره: مفسرين را در كيفيت زنده بودن شهداء اقوالى است:
1- زنده بودن از روى حقيقت در عالم برزخ تا روز قيامت، و ارزاق را صبح و شام بر آنها عرضه كنند. پس روح و فرح از نعم الهى به آنها رسد، چنانچه آتش را بر آل فرعون عرضه كنند صبح و شام، پس الم عذاب را دريابند.
2- ارواح بعد از مفارقت ابدان دنيائى، در قالب مثل اين بدن كه آن را قالب مثال گويند، وارد شوند و در بهشت عالم برزخ متنعم باشند تا روز قيامت؛ و احاديث ائمه معصومين عليهم السّلام دال است بر آن از جمله:
شيخ طوسى رضوان اللّه عليه در «تهذيب» از يونس بن ظبيان روايت نموده كه: خدمت حضرت صادق عليه السّلام بوديم، حضرت فرمود: مردم در ارواح مؤمنين چه گويند؟ عرض كردم: مىگويند در حواصل پرندگان سبز، در قناديل زير عرش باشند. فرمود: سبحان اللّه، مؤمن بزرگوارتر باشد از آنكه حق تعالى روح او را در حوصله «1» مرغ سبز قرار دهد. اى يونس، چون خداوند، قبض روح مؤمن را فرمايد، آن را در قالبى مثل بدن دنيائى نقل كند پس در بهشت مىخورند و مىآشامند. و چون آيندهاى از دنيا نزد آنها آيد، او را بشناسند، به همين صورتى كه در دنيا بوده باشد. «2» بنابراين تخصيص شهداء به اين جهت، اختصاص ايشان است به كمال قرب حق تعالى، و مزيت بهجت و علوّ كرامت آنها نزد حضرت ذو الجلال.
3- روز قيامت زنده و مثاب خواهند شد به منزلت و مكانت نزد حق تعالى (بنابراين اسناد احيا به ايشان مجاز باشد).
«1» حوصله چينه دان مرغ
«2» تهذيب الاحكام، جلد اوّل، باب فى تلقين المحتضرين، صفحه 466، حديث 171 (دار الكتب الاسلاميه)
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 300
4- زندهاند بدين و طاعت و هدايت، (اين از باب تسميه ضلالت، به موت و هدايت، به حيات باشد).
5- زندهاند به ذكر جميل و ثناء جليل، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در وصف علماى حقيقى فرمايد: هلك خزّان الاموال و هم احياء و العلماء باقون ما بقى الدّهر اعيانهم مفقودة و امثالهم فى القلوب موجودة. «2» اى كميل، هلاك شدند خزينه كنندگان مالها به غرور نفس و ضلالت، و حال آنكه زندگانند؛ و علما باقى هستند مادامى كه باقى است روزگار، عين آنها مفقود، و صورتهاى ايشان در قلبها موجود است. و اولى و اصح، قول اول و دوم باشد.
تتمه: از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه حق تعالى، شهداء را شش خصلت كرامت فرمايد: 1- اول قطره خون شهيد كه به زمين رسد، گناهان او را عفو فرمايد. 2- منزلتى كه در بهشت نامزد او باشد، بنمايد. 3- هفتاد و دو حور العين به او مرحمت فرمايد. 4- او را از عذاب قبر و فزع اكبر ايمن سازد. 5- تاج وقار كه از ياقوت سرخ است به سر او نهند. 6- شفاعت او را در حق هفتاد نفر از خويشان او قبول فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169)
ترجمه
و مپندار البته آنانرا كه كشته شدند در راه خدا مردگان بلكه زندگانند نزد پروردگارشان روزى داده ميشوند..
تفسير
سابقا اشاره شد كه موت عبارت از فنا نيست بلكه انتقال از نشئه است به نشئه اعلى از اين نشئه و كندن لباس فنا و پوشيدن لباس بقا است نهايت آنكه
جلد 1 صفحه 531
اگر شخص در راه خدا كشته شود چه بشمشير اعداء دين و چه در مبارزه با هواى نفس و شيطان رجيم در بساط قرب الهى جاىگزين خواهد بود چون جهاد بر دو قسم است جهاد اصغر كه جنگ با كفار باذن پيغمبر و امام است و جهاد اكبر كه جنگ با نفس اماره و قواء شهويه و غضبيه است باذن خداوند و كمك عقل و شرع چنانچه از پيغمبر روايت شده است و اگر در راه شيطان و هوا و هوس گشته شود در عذاب ابدى مقام دارد مگر دستى بولاى مولى رسانده باشد و فضل او شامل حالش شود و در آخر كار به ببساط قرب راه يابد.
ما بدان مقصد عالى نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف توام گامى چند
و البته كسيكه بمقام قرب رسيد متنعم به نعيم جنان است و هر چه بخواهد از ارزاق و غير آن باراده براى او حاضر است و تخصيص مجاهدين بحيات باعتبار تقييد بقرب و نعيم است و باعتبار بقاء نام و ذكر جميل آنها در صفحات تاريخ دنيا است
سعد يا مرد نكو نام نميرد هرگز
مرده آنست كه نامش بنكوئى نبرند
و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه اين آيه در شأن شهداء بدر واحد هر دو نازل شده است و معلوم است خصوصيت مورد مخصص نميشود و ظاهر خطاب اگرچه متوجه به پيغمبر اكرم است لكن مقصود تنبه مؤمنين است چنانچه رسم خطابات قرآنيه است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمواتاً بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ (169)
و گمان نكني كساني را که كشته شدند در راه خدا مردگانند بلكه زندههايي هستند که در پيشگاه الهي روزي ميخورند.
لا تَحسَبَنَّ خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است و مقصود اينست که نبايد همچه گماني كرد الَّذِينَ قُتِلُوا و لو در مورد شهداء، يا شهداء بدر يا احد يا شهداء بئر معونه است، و لكن كلام عام است جميع شهداء را شامل بلكه هر که در راه خدا كشته شود و لو احكام شهيد بر او جاري نگردد مثل ائمه هدي و بسياري از اصحاب آنها و بسياري از علماء اعلام و مؤمنيني که براي دين كشته شدند زيرا در آيه لفظ شهيد ندارند بلكه مقتول فِي سَبِيلِ اللّهِ است، بلكه بتنقيح مناط قطعي شامل كساني که در راه خدمت بدين از دنيا بروند و لو اسم قتل بر آنها صادق نيايد، بلكه بقاعده اينكه اثبات شيء نفي ما عدا را نميكند ميتوانيم بگوئيم تمام مؤمنين بمقتضاي اخبار متواتره اجمالي بلكه مفاد برخي از آيات همين حكم را دارند چنانچه بيايد امواتا اختلاف شد که نسبت موت و حيات چه نسبت است آيا ايجاب و سلب است يا عدم و ملكه است يا تضاد.
تحقيق كلام چنانچه در مجلد سوم كلم الطيب گفتهايم که موت نسبت بحيوة
جلد 4 - صفحه 426
نباتي و حيواني عدم و ملكه است و نسبت بحيوة انساني انتقال نشئه است و تضاد است بلكه نسبت بكساني که گفتيم ارتفاع رتبه است که چه بسيار آثار حيات دنيوي هم از آنها مشاهده شده است مثل سر مطهّر حضرت ابي عبد اللّه و ابدان مطهره شهداء كربلاء مثل بدن حرّ و ابدان شهداء احد و ابدان جمعي از علماء مثل صدوق و غيره بَل أَحياءٌ مثل طائري که از قفس بيرون آيد و محبوسي که از حبس خلاصي يابد و مغلولي که از زنجير رهايي جويد و گرفتاري که از شكنجه نجات يابد.
مرگ اگر مرد است گو پيش من آيبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 169)- زندگان جاوید! این آیه و دو آیه بعد از آن، بعد از حادثه احد نازل شده است. اما مضمون و محتوای آن تعمیم دارد و همه شهدا حتی شهدای بدر را که چهارده نفر بودند شامل میشود و در آن مقام شامخ و بلند شهیدان را یاد کرده و میگوید: «ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدند مردهاند» (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً).
در اینجا روی سخن فقط به پیامبر است تا دیگران حساب خود را بکنند.
«بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند»! (بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ).
منظور از حیات و زندگی در اینجا همان حیات و زندگی برزخی است که ارواح در عالم پس از مرگ دارند و این اختصاصی به شهیدان ندارد، ولی از آنجا که شهیدان به قدری غرق مواهب حیات معنوی هستند که گویا زندگی سایر برزخیان زیده تفسیر نمونه، ج1، ص: 349
در مقابل آنها چیزی نیست، تنها از آنها نام برده شده است.
نکات آیه
۱- مرده پنداشتن کشته شدگان در راه خدا (شهدا) از سوى برخى، و نهى خداوند از این پندار (و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا)
۲- دلدارى خداوند به مؤمنان و بازماندگان شهدا (و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا)
۳- شهیدان راه خدا، زنده و برخوردار از روزى در پیشگاه پروردگار خویش (بل احیآء عند ربّهم یرزقون) در برداشت فوق «عند ربّهم»، متعلق به «یرزقون» گرفته شده است.
۴- اصلاح رفتار و کردار، در گرو اصلاح اندیشه (و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا بل احیآء عند ربّهم) زیرا براى ترغیب به جهاد (اصلاح رفتار)، اندیشه آنها را نسبت به شهدا تصحیح مى نماید.
۵- اصلاح اندیشه، از روشهاى قرآن براى نیل به عملکرد صحیح (و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا بل احیآء عند ربّهم)
۶- برخوردارى شهیدان از حیاتى ویژه در عالم پس از مرگ (برزخ) (بل احیآء عند ربّهم یرزقون) نکره بودن کلمه «احیآء» اشاره به این معنا دارد که حیات شهیدان حیاتى است که براى انسانها در دنیا ناشناخته است. بنابراین حیاتى ویژه خواهد بود.
۷- عظمت و مقام والاى شهدا و کشته شدگان در راه خدا (بل احیآء عند ربّهم یرزقون) از اینکه آنان در پیشگاه خداوند روزى داده مى شوند و در آن مقام حاضرند، عظمت مقام آنان به دست مى آید.
۸- تفاوت زندگى و حیات شهدا با دیگر انسانها، در عالم پس از مرگ (برزخ) (بل احیآء عند ربّهم یرزقون) چون از نظر قرآن دیگر مردگان نیز از حیات برزخى برخوردارند، مطرح کردن حیات ویژه براى شهیدان، حکایت از تفاوت این دو حیات دارد.
۹- بقاى انسان، پس از مرگ (بل احیآء عند ربّهم یرزقون)
۱۰- حقیقت انسان، فراتر از جسم وى (و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا بل احیآء عند ربّهم یرزقون) با توجّه به اینکه جسم شهیدان در دنیاست و برخوردار از روزى و حیات نیست، معلوم مى شود حقیقت آدمى چیزى فراتر از جسم اوست.
۱۱- وجود رابطه میان حیات و رزق، حتّى در عالم برزخ (بل احیآء عند ربّهم یرزقون)
۱۲- حیات شهیدان و چگونگى آن فراتر از درک مردمان عادى و تنها در خور فهم کسانى همچون پیامبر (ص)* (و لا تحسبنّ ... عند ربّهم یرزقون) از اینکه خداوند در آیات قبل همه مؤمنان را مخاطب قرار مى دهد ولى در این آیه تنها خطابش را متوجّه پیامبر (ص) (و لا تحسبن به صیغه مفرد) کرده، مى تواند اشاره به این معنا باشد که مضمون این آیه یعنى حیات شهیدان پس از شهادت، تنها در خور فهم پیامبر (ص) است.
۱۳- شهیدان، پرورش یافتگان مقام ربوبى خداوند هستند. (بل احیآء عند ربّهم یرزقون)
۱۴- شهادت، وسیله رشد و تکامل شهید (بل احیآء عند ربّهم یرزقون) با توجه به معناى «ربّهم» که خداوند مربّى و تربیت کننده شهیدان است، معلوم مى شود که شهادت زمینه اى براى بهره مندى از ربوبیّت خاص الهى است.
۱۵- تشویق و ترغیب به جهاد و شهادت در راه خدا (و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللّه امواتا بل احیآء عند ربّهم یرزقون)
۱۶- ارتزاق شهیدان در پیشگاه خداوند، پرتوى از ربوبیّت او (عند ربّهم یرزقون)
موضوعات مرتبط
- انسان: ابعاد انسان ۱۰ ; فرجام انسان ۹ ; مرگ انسان ۹
- تربیت: روش تربیت ۵
- تعقّل: اصلاح تعقّل ۴، ۵
- جهاد: تشویق به جهاد ۱۵
- حیات:۱، ۳، ۶، ۸، ۱۱، ۱۲
- خدا: امداد خدا ۲ ; ربوبیت خدا ۱۳، ۱۶ ; نواهى خدا ۱
- راه خدا:۱، ۳، ۷، ۱۵
- رشد: زمینه رشد ۱۴
- رفتار: پایههاى رفتار ۴
- روزى:۱۱، ۱۶
- شهادت:۱، ۳، ۷ آثار شهادت ۱، ۳، ۷ ۱۴ ; تشویق به شهادت ۱، ۳، ۷ ۱۵
- شهیدان: بازماندگان شهیدان ۲ ; حیات شهیدان ۱، ۳، ۶، ۸، ۱۲ ; روزى شهیدان ۳، ۱۶ ; فضایل شهیدان ۳، ۷، ۱۳ ; کمال شهیدان ۱۴
- عقیده: باطل ۱
- عالم برزخ: تفاوتها در عالم برزخ ۸ ; حیات عالم برزخ ۶، ۸، ۱۱ ; روزى در عالم برزخ ۱۱
- علم:۱۲
- عمل: شرایط صحت عمل ۵
- محمّد (ص): علم محمّد (ص) ۱۲
- مرگ:۹
- مؤمنان: دلدارى به مؤمنان ۲