البقرة ١٦٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۵۳#link615 | آيات ۱۶۸ ۱۷۱ بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۵۳#link615 | آيات ۱۶۸ ۱۷۱ بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۵۳#link617 | حكم اباحه آنچه مشركين و برخى از مؤ منين بر خود ممنوع كرده بودند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۵۳#link617 | حكم اباحه آنچه مشركين و برخى از مؤ منين بر خود ممنوع كرده بودند]] | ||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۵۴#link628 | بطلان و كذب تقسيمى كه ماديها درباره سير عقايد و آراء بشرى گفته اند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۵۴#link628 | بطلان و كذب تقسيمى كه ماديها درباره سير عقايد و آراء بشرى گفته اند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link622 | آيه ۱۶۸-۱۶۹]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link622 | آيه ۱۶۸-۱۶۹]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link623 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link623 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۶: | خط ۵۹: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link630 | ۳ شيطان يك دشمن قديمى]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link630 | ۳ شيطان يك دشمن قديمى]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link631 | ۴ چگونگى وسوسه شيطان]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۶#link631 | ۴ چگونگى وسوسه شيطان]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«169» إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ | |||
همانا (شيطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد. | |||
===نکته ها=== | |||
در تفسير روحالبيان آمده است كه شيطان در وسوسهى خود، مراحلى را طى مىكند: ابتدا به كفر دعوت مىنمايد. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان كبيره، اگر موفق نشد به گناهان صغيره، اگر موفق نشد، به كارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت مىكند كه پايينتر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند. | |||
فرمان شيطان، همان وسوسههاى اوست. نه آنكه از انسان سلب اختيار كند تا انسان مجبور به گناه شود. | |||
تاثير فرمان شيطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعيف شد، وسوسههاى شيطان را همچون فرمان مولا مىپذيرد؛ «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» «1» وگرنه اولياى خدا، در مرحلهاى هستند كه شيطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» «2» | |||
---- | |||
«1». نحل، 100. | |||
«2». حجر، 42. | |||
جلد 1 - صفحه 258 | |||
===پیام ها=== | |||
1- نشانهى دشمنى شيطان، وسوسه براى انجام فحشا و افترا به خداوند است. | |||
«عَدُوٌّ مُبِينٌ إِنَّما يَأْمُرُكُمْ» | |||
2- شيطان، هم دستور به گناه مىدهد، هم راه توجيه آنرا نشان مىدهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجيه گناه است. «يَأْمُرُكُمْ ... وَ أَنْ تَقُولُوا» | |||
3- اظهار نظر در باره احكام دين و فتوى دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» | |||
4- حتّى در مقام ترديد و شك، نبايد چيزى را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردى كه بدانيم آن حرف و سخن از خدا نيست. بنابراين بايد در تفسير قرآن و بيان احكام دقّت كرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169) | |||
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ: بدرستى كه اينست و جز اين نيست كه امر مىنمايد شيطان به وسوسه، بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ: به بدى و كار زشت. اين دو كلمه را وجوهى است: 1- سوء- هر چيزى است كه در شرع حدى بر آن مقرر نيست. فحشاء- فعل يا قولى است كه حد مقرر فرموده. 2- سوء، گناهان نهانى، فحشاء، معاصى آشكار است. 3- سوء- صغاير باشد فحشاء، كبائر. 4- سوء- ميل به دنيا. فحشاء- متابعت نفس و هوى است 5- سوء- زنا باشد فحشاء- ساير معاصى. | |||
وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ: و ديگر از وسوسه او: بگوئيد و افترا كنيد بر | |||
---- | |||
«1» المحجة البيضاء، جلد سوّم، صفحه 205. | |||
«2» بحار الانوار، جلد 103، صفحه 2، حديث اوّل. | |||
«3» بحار الانوار، جلد 103، صفحه 16 حديث 71. | |||
«4» مدرك پيشين، صفحه 10، حديث 45. | |||
«5» مدرك پيشين، صفحه 12، حديث 52. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 313 | |||
خداى تعالى، ما لا تَعْلَمُونَ: آنچه را نمىدانيد و ادراك نمىكنيد كه شايسته مقام ربوبى نيست مانند شريك قرار دادن و تحريم حلال و تحليل حرام و غير آن از مذاهب باطله و عقايد فاسده. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169) | |||
ترجمه | |||
جز اين نيست كه امر مىكند شما را ببدى و زشتى و آنكه گوئيد و نسبت دهيد بخدا آنچه را نميدانيد. | |||
تفسير | |||
گفته شده است مانند بت پرستى و متابعت امام فاجر و تحريم حلال و تحليل حرام و آنكه آيه دلالت دارد بر منع از عمل بمظنه در مسائل دينيه و بنظر حقير دلالت ندارد چون حجيت مظنه بدليل خاص يا عام ثابت شود كه در اينصورت قول بعلم است و فحشاء كار بدى است كه قبح آن ظاهر باشد و چون انسان بالطبع مايل بتفوق بر امثال و اقران و ابراز كمالات و اظهار علم است شيطان وسوسه ميكند كه غالبا مطالب را منقح نكرده براى اظهار علميت بصورت علمى بيان نمايد و اين بسى موجب ضلال و اضلال است البته بايد اين هواهاى خام را از سر بدر كرد و دانست كه افتراء بخدا و پيغمبر از اعظم معاصى است و همچنين اغراء بجهل مفاسد دنيوى و اخروى دارد و از همه بدتر آنكه عاقبت بزودى مطلب مكشوف ميشود و معلوم ميگردد كه گوينده هم بيسواد بوده هم بيدين و بغرض دنيوى خود هم نائل نميشود. | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 211 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّما يَأمُرُكُم بِالسُّوءِ وَ الفَحشاءِ وَ أَن تَقُولُوا عَلَي اللّهِ ما لا تَعلَمُونَ (169) | |||
(همانا شيطان شما را ببدي و اعمال زشت امر ميكند و به اينكه بگوئيد بر خدا آنچه را نميدانيد) امر شيطان بمعني ظاهر امر که طلب ما فوق از ما دون باشد نيست بلكه بمعني وسوسه است که عبارت از خطور در قلب باشد که منشأ اوليه فعل اختياري است و | |||
---- | |||
1- سفينة و برهان | |||
2- سورة المائده آيه 92 | |||
3- سوره ص آيه 83 | |||
4- سورة الاعراف آيه 16 | |||
5- سوره سبأ آيه 19 | |||
جلد 2 - صفحه 289 | |||
از آن بخيال سوء تعبير ميكنيم، در مقابل الهام ملك که آنهم خطور قلبي است و بخيال خير تعبير ميشود و در اينجا ممكن است چند سؤال يا اشكال بشود: | |||
1- ارتباط شيطان با انسان و ورود او در قلب انسان بچه نحو است! | |||
2- چگونه ممكن است يك نفر با ميليونها افراد بشر که در اطراف عالماند در زمان واحد تماس بگيرد و هر يك را بنحوي اغواء نمايد. | |||
3- آيا اينکه تسلط شيطان بر افراد انسان از جانب خداوند حكيم خلاف حكمت و عدل نيست! | |||
و جواب از اينکه سؤالات يا اشكالات اينست که! | |||
اولا مراد از قلب، روح انساني است که جوهر مجرد از ماده و صورت است نه قلب صنوبري جسماني، و ارتباط شيطان و وسوسه او نسبت بانسان و همچنين الهام ملائكه چون جنبه روحاني دارد از اينجهت بوسائل مادي و جسماني نميتوان تشخيص داد ولي آثار وسوسه و الهام در روح انسان نمايان است اما چون وسوسه شيطان و وساوس نفساني انسان که منشأ آن قوه واهمه است در طول يكديگرند و در عرض هم نيستند بسا انسان همه را مستند بخود ميداند و متوجه وسوسه شيطان نميگردد در حالي که او مراقب و مترصد انسان و آدمي او را نميبيند و متوجه او نيست چنانچه در قرآن ميفرمايد إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم«1» او با گروهش شما را ميبينند بطوري که شما آنها را نميبينيد بنا بر اينکه ارتباط دو شيئي روحاني و مجرد مانع و محظوري ندارد. | |||
و ثانيا شيطان داراي افراد و اعوان بسيار است چنانچه از آيه شريفه: | |||
إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ الاية و آيات و اخبار بسيار استفاده ميشود بلكه طبق بعضي آيات و اخبار افراد آنها بيشتر از افراد انسانند چنانچه از آيه شريفه: | |||
---- | |||
1- سورة الاعراف آيه 26 | |||
جلد 2 - صفحه 290 | |||
يا مَعشَرَ الجِنِّ قَدِ استَكثَرتُم مِنَ الإِنسِ«1» استفاده ميشود زيرا شياطين از طايفه جنّ ميباشند و همچنين درباره صدقه از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده که فرمود « | |||
2» فانّها تفك بين لحي سبعمائة شيطان»« | |||
علاوه بر اينكه احاطه شيطان از قبيل احاطه ملك است و اينگونه تزاحمات و موانع در امور مادّي و جسماني مانند افراد بشر است. | |||
«و ثالثا» شيطان تسلطي بر افراد بشر بطوري که آنان را ملزم باعمال زشت كند ندارد بلكه عمل او وسوسه و خطور در قلب است و به هيچ وجه سلب اختيار از انسان نمينمايد منتهي الامر نفوس شريره و دلهاي ناپاك باختيار خود دنبال وسوسه او ميروند چنانچه خودش ميگويد: ما كانَ لِي عَلَيكُم مِن سُلطانٍ إِلّا أَن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنفُسَكُم«3» و وجود او در عالم كبير مانند وجود قوه واهمه در عالم صغير (انسان) است و همان فوائدي که بر وجود قوه واهمه در انسان مترتب است بر وجود شيطان در عالم نيز مترتب ميباشد. | |||
بِالسُّوءِ وَ الفَحشاءِ سوء بمعني بدي و اسائه بمعني بد كردن و سيئة بمعني عمل بد است و بدي عمل يا بواسطه قبح ذاتي عقلي است مانند ظلم و بسياري از رذائل اخلاق و يا بواسطه قبح شرعي است مانند نوع معاصي، و بسا بدي عمل بواسطه زشتي آن در نظر عرف است که از اينگونه اعمال بكارهاي خلاف مروت تعبير ميكنند و فحشاء بر عمل زشتي است که زشتي آن واضح و هويدا و عظيم باشد و زشتي آن از حد در گذرد از اينجهت زنا را فحشاء و زناكار را فاحشه گويند و كسي که كلام زشت و ركيك از او صادر شود او را فحاش گويند. | |||
و نسبت بين سوء و فحشاء عموم و خصوص مطلق است يعني هر فحشايي بد است ولي ممكن است عمل بدي بحدّ فحشاء نرسد. | |||
---- | |||
1- سوره انعام آيه 128 | |||
2- جامع السعادات ص 128 | |||
3- سوره ابراهيم آيه 27 | |||
[.....] | |||
جلد 2 - صفحه 291 | |||
وَ أَن تَقُولُوا عَلَي اللّهِ ما لا تَعلَمُونَ نسبت دادن چيزي بخدا که از طريق عقل و شرع ثابت نشده باشد افتراء و كذب بر خداست و بدعت که بمعني زياد كردن چيزي در دين است که از دين نباشد از اينکه قبيل است و مبدع از نظر شرايع الهي كافر و مستوجب آتش است و آيات و اخبار در مذمت و نكوهش و عقوبت اهل بدعت بسيار وارد شده و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام از حضرت رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده که فرمود « | |||
کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار | |||
» و در سوره يونس ميفرمايد قُل آللّهُ أَذِنَ لَكُم أَم عَلَي اللّهِ تَفتَرُونَ وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفتَرُونَ عَلَي اللّهِ الكَذِبَ يَومَ القِيامَةِ«1» و نهي شديد شده از گفتار بدون علم و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده که فرمود « | |||
2» انهاك عن خصلتين فيها هلاك الرجال انهاك ان تدين اللّه بالباطل و تفتي النّاس بما لا تعلم»« | |||
و در فرائد در باب هفتم در ضمن حديثي که قضات را تقسيم مينمايد از جمله اهل آتش ميشمارد « | |||
رجل قضا بالحق و هو لا يعلم | |||
» که حتي مجرد عدم علم در قضاوت و لو مطابق با واقع باشد سبب دخول در آتش است و حتي در روز روزه اگر بطور جزم چيزي را بخدا و رسول نسبت دهد و حال آنكه نميداند جزو كذب بر خدا و رسول و امام است و سبب بطلان روزهاش ميشود. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اشاره | |||
(آیه 169)- این آیه دلیل روشنی بر دشمنی سرسختانه شیطان که جز بدبختی و شقاوت انسان هدفی ندارد بیان کرده، میگوید: «او شما را فقط به انواع بدیها و زشتیها دستور میدهد» (إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ). | |||
«فحشا» به معنی هر کاری است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت «فاحش» به خود بگیرد، بنابراین شامل تمامی منکرات و قبایح واضح و آشکار میگردد. | |||
«و نیز شما را وادار میکند که به خدا افترا ببندید، و چیزهایی را که نمیدانید به او نسبت دهید» (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ). | |||
انحرافات تدریجی | |||
جمله «خطوات الشّیطان» (گامهای شیطان) گویا اشاره به یک مسأله دقیق تربیتی دارد، و آن این که انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ میکند، وسوسههای شیطان معمولا، انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به سوی پرتگاه میکشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست، بلکه تمام دستگاههای شیطانی و آلوده برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خُطُواتِ» (گام به گام) استفاده میکنند، لذا قرآن میگوید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۵
ترجمه
البقرة ١٦٨ | آیه ١٦٩ | البقرة ١٧٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«السُّوءِ»: بدی. هر گناهی که سرانجام ناپسندی داشته باشد. قبیح. «الْفَحْشَآءِ»: زشتترین معاصی، مانند زنا و قتل. «مَا لا تَعْلَمُونَ»: آنچه را که نمیدانید. مفعول فعل (لا تَعْلَمُونَ) محذوف و تقدیر آن چنین است: مَا لا تَعْلَمُونَ الإِذْنَ فِیهِ مِنَ اللهِ ...
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶۸ ۱۷۱ بقره
- حكم اباحه آنچه مشركين و برخى از مؤ منين بر خود ممنوع كرده بودند
- ارتباط اباحه عمونى تصرفات و پيروى از خطوات شيطان
- چند نكته كه آيه شريفه : ((كلوا ممّا فى الارض ...)) افاده مى كند
- رد بر كسانى كه از پدران خود تقليد مى كردند
- ارائه مثلى بجا و شايسته در بيان حال كفار
- بحث روايتى (شامل رواياتى درباره ((خطوات شيطان )) )
- بحث اخلاقى و اجتماعى (درباره رابطه عقايد و علوم باعمل و مسئله خرافه گرايى )
- علت گرايش به خرافات
- اساس تمدن مادى امروز بر خرافه پرستى
- راهى كه قرآن در اين مورد پيموده است
- پيروى از دين تقليد نيست
- بطلان و كذب تقسيمى كه ماديها درباره سير عقايد و آراء بشرى گفته اند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«169» إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
همانا (شيطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.
نکته ها
در تفسير روحالبيان آمده است كه شيطان در وسوسهى خود، مراحلى را طى مىكند: ابتدا به كفر دعوت مىنمايد. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان كبيره، اگر موفق نشد به گناهان صغيره، اگر موفق نشد، به كارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت مىكند كه پايينتر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند.
فرمان شيطان، همان وسوسههاى اوست. نه آنكه از انسان سلب اختيار كند تا انسان مجبور به گناه شود.
تاثير فرمان شيطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعيف شد، وسوسههاى شيطان را همچون فرمان مولا مىپذيرد؛ «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» «1» وگرنه اولياى خدا، در مرحلهاى هستند كه شيطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» «2»
«1». نحل، 100.
«2». حجر، 42.
جلد 1 - صفحه 258
پیام ها
1- نشانهى دشمنى شيطان، وسوسه براى انجام فحشا و افترا به خداوند است.
«عَدُوٌّ مُبِينٌ إِنَّما يَأْمُرُكُمْ»
2- شيطان، هم دستور به گناه مىدهد، هم راه توجيه آنرا نشان مىدهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجيه گناه است. «يَأْمُرُكُمْ ... وَ أَنْ تَقُولُوا»
3- اظهار نظر در باره احكام دين و فتوى دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
4- حتّى در مقام ترديد و شك، نبايد چيزى را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردى كه بدانيم آن حرف و سخن از خدا نيست. بنابراين بايد در تفسير قرآن و بيان احكام دقّت كرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169)
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ: بدرستى كه اينست و جز اين نيست كه امر مىنمايد شيطان به وسوسه، بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ: به بدى و كار زشت. اين دو كلمه را وجوهى است: 1- سوء- هر چيزى است كه در شرع حدى بر آن مقرر نيست. فحشاء- فعل يا قولى است كه حد مقرر فرموده. 2- سوء، گناهان نهانى، فحشاء، معاصى آشكار است. 3- سوء- صغاير باشد فحشاء، كبائر. 4- سوء- ميل به دنيا. فحشاء- متابعت نفس و هوى است 5- سوء- زنا باشد فحشاء- ساير معاصى.
وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ: و ديگر از وسوسه او: بگوئيد و افترا كنيد بر
«1» المحجة البيضاء، جلد سوّم، صفحه 205.
«2» بحار الانوار، جلد 103، صفحه 2، حديث اوّل.
«3» بحار الانوار، جلد 103، صفحه 16 حديث 71.
«4» مدرك پيشين، صفحه 10، حديث 45.
«5» مدرك پيشين، صفحه 12، حديث 52.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 313
خداى تعالى، ما لا تَعْلَمُونَ: آنچه را نمىدانيد و ادراك نمىكنيد كه شايسته مقام ربوبى نيست مانند شريك قرار دادن و تحريم حلال و تحليل حرام و غير آن از مذاهب باطله و عقايد فاسده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169)
ترجمه
جز اين نيست كه امر مىكند شما را ببدى و زشتى و آنكه گوئيد و نسبت دهيد بخدا آنچه را نميدانيد.
تفسير
گفته شده است مانند بت پرستى و متابعت امام فاجر و تحريم حلال و تحليل حرام و آنكه آيه دلالت دارد بر منع از عمل بمظنه در مسائل دينيه و بنظر حقير دلالت ندارد چون حجيت مظنه بدليل خاص يا عام ثابت شود كه در اينصورت قول بعلم است و فحشاء كار بدى است كه قبح آن ظاهر باشد و چون انسان بالطبع مايل بتفوق بر امثال و اقران و ابراز كمالات و اظهار علم است شيطان وسوسه ميكند كه غالبا مطالب را منقح نكرده براى اظهار علميت بصورت علمى بيان نمايد و اين بسى موجب ضلال و اضلال است البته بايد اين هواهاى خام را از سر بدر كرد و دانست كه افتراء بخدا و پيغمبر از اعظم معاصى است و همچنين اغراء بجهل مفاسد دنيوى و اخروى دارد و از همه بدتر آنكه عاقبت بزودى مطلب مكشوف ميشود و معلوم ميگردد كه گوينده هم بيسواد بوده هم بيدين و بغرض دنيوى خود هم نائل نميشود.
جلد 1 صفحه 211
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما يَأمُرُكُم بِالسُّوءِ وَ الفَحشاءِ وَ أَن تَقُولُوا عَلَي اللّهِ ما لا تَعلَمُونَ (169)
(همانا شيطان شما را ببدي و اعمال زشت امر ميكند و به اينكه بگوئيد بر خدا آنچه را نميدانيد) امر شيطان بمعني ظاهر امر که طلب ما فوق از ما دون باشد نيست بلكه بمعني وسوسه است که عبارت از خطور در قلب باشد که منشأ اوليه فعل اختياري است و
1- سفينة و برهان
2- سورة المائده آيه 92
3- سوره ص آيه 83
4- سورة الاعراف آيه 16
5- سوره سبأ آيه 19
جلد 2 - صفحه 289
از آن بخيال سوء تعبير ميكنيم، در مقابل الهام ملك که آنهم خطور قلبي است و بخيال خير تعبير ميشود و در اينجا ممكن است چند سؤال يا اشكال بشود:
1- ارتباط شيطان با انسان و ورود او در قلب انسان بچه نحو است!
2- چگونه ممكن است يك نفر با ميليونها افراد بشر که در اطراف عالماند در زمان واحد تماس بگيرد و هر يك را بنحوي اغواء نمايد.
3- آيا اينکه تسلط شيطان بر افراد انسان از جانب خداوند حكيم خلاف حكمت و عدل نيست!
و جواب از اينکه سؤالات يا اشكالات اينست که!
اولا مراد از قلب، روح انساني است که جوهر مجرد از ماده و صورت است نه قلب صنوبري جسماني، و ارتباط شيطان و وسوسه او نسبت بانسان و همچنين الهام ملائكه چون جنبه روحاني دارد از اينجهت بوسائل مادي و جسماني نميتوان تشخيص داد ولي آثار وسوسه و الهام در روح انسان نمايان است اما چون وسوسه شيطان و وساوس نفساني انسان که منشأ آن قوه واهمه است در طول يكديگرند و در عرض هم نيستند بسا انسان همه را مستند بخود ميداند و متوجه وسوسه شيطان نميگردد در حالي که او مراقب و مترصد انسان و آدمي او را نميبيند و متوجه او نيست چنانچه در قرآن ميفرمايد إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِن حَيثُ لا تَرَونَهُم«1» او با گروهش شما را ميبينند بطوري که شما آنها را نميبينيد بنا بر اينکه ارتباط دو شيئي روحاني و مجرد مانع و محظوري ندارد.
و ثانيا شيطان داراي افراد و اعوان بسيار است چنانچه از آيه شريفه:
إِنَّهُ يَراكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ الاية و آيات و اخبار بسيار استفاده ميشود بلكه طبق بعضي آيات و اخبار افراد آنها بيشتر از افراد انسانند چنانچه از آيه شريفه:
1- سورة الاعراف آيه 26
جلد 2 - صفحه 290
يا مَعشَرَ الجِنِّ قَدِ استَكثَرتُم مِنَ الإِنسِ«1» استفاده ميشود زيرا شياطين از طايفه جنّ ميباشند و همچنين درباره صدقه از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده که فرمود «
2» فانّها تفك بين لحي سبعمائة شيطان»«
علاوه بر اينكه احاطه شيطان از قبيل احاطه ملك است و اينگونه تزاحمات و موانع در امور مادّي و جسماني مانند افراد بشر است.
«و ثالثا» شيطان تسلطي بر افراد بشر بطوري که آنان را ملزم باعمال زشت كند ندارد بلكه عمل او وسوسه و خطور در قلب است و به هيچ وجه سلب اختيار از انسان نمينمايد منتهي الامر نفوس شريره و دلهاي ناپاك باختيار خود دنبال وسوسه او ميروند چنانچه خودش ميگويد: ما كانَ لِي عَلَيكُم مِن سُلطانٍ إِلّا أَن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنفُسَكُم«3» و وجود او در عالم كبير مانند وجود قوه واهمه در عالم صغير (انسان) است و همان فوائدي که بر وجود قوه واهمه در انسان مترتب است بر وجود شيطان در عالم نيز مترتب ميباشد.
بِالسُّوءِ وَ الفَحشاءِ سوء بمعني بدي و اسائه بمعني بد كردن و سيئة بمعني عمل بد است و بدي عمل يا بواسطه قبح ذاتي عقلي است مانند ظلم و بسياري از رذائل اخلاق و يا بواسطه قبح شرعي است مانند نوع معاصي، و بسا بدي عمل بواسطه زشتي آن در نظر عرف است که از اينگونه اعمال بكارهاي خلاف مروت تعبير ميكنند و فحشاء بر عمل زشتي است که زشتي آن واضح و هويدا و عظيم باشد و زشتي آن از حد در گذرد از اينجهت زنا را فحشاء و زناكار را فاحشه گويند و كسي که كلام زشت و ركيك از او صادر شود او را فحاش گويند.
و نسبت بين سوء و فحشاء عموم و خصوص مطلق است يعني هر فحشايي بد است ولي ممكن است عمل بدي بحدّ فحشاء نرسد.
1- سوره انعام آيه 128
2- جامع السعادات ص 128
3- سوره ابراهيم آيه 27
[.....]
جلد 2 - صفحه 291
وَ أَن تَقُولُوا عَلَي اللّهِ ما لا تَعلَمُونَ نسبت دادن چيزي بخدا که از طريق عقل و شرع ثابت نشده باشد افتراء و كذب بر خداست و بدعت که بمعني زياد كردن چيزي در دين است که از دين نباشد از اينکه قبيل است و مبدع از نظر شرايع الهي كافر و مستوجب آتش است و آيات و اخبار در مذمت و نكوهش و عقوبت اهل بدعت بسيار وارد شده و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام از حضرت رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده که فرمود «
کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار
» و در سوره يونس ميفرمايد قُل آللّهُ أَذِنَ لَكُم أَم عَلَي اللّهِ تَفتَرُونَ وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفتَرُونَ عَلَي اللّهِ الكَذِبَ يَومَ القِيامَةِ«1» و نهي شديد شده از گفتار بدون علم و در كافي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده که فرمود «
2» انهاك عن خصلتين فيها هلاك الرجال انهاك ان تدين اللّه بالباطل و تفتي النّاس بما لا تعلم»«
و در فرائد در باب هفتم در ضمن حديثي که قضات را تقسيم مينمايد از جمله اهل آتش ميشمارد «
رجل قضا بالحق و هو لا يعلم
» که حتي مجرد عدم علم در قضاوت و لو مطابق با واقع باشد سبب دخول در آتش است و حتي در روز روزه اگر بطور جزم چيزي را بخدا و رسول نسبت دهد و حال آنكه نميداند جزو كذب بر خدا و رسول و امام است و سبب بطلان روزهاش ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 169)- این آیه دلیل روشنی بر دشمنی سرسختانه شیطان که جز بدبختی و شقاوت انسان هدفی ندارد بیان کرده، میگوید: «او شما را فقط به انواع بدیها و زشتیها دستور میدهد» (إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ).
«فحشا» به معنی هر کاری است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت «فاحش» به خود بگیرد، بنابراین شامل تمامی منکرات و قبایح واضح و آشکار میگردد.
«و نیز شما را وادار میکند که به خدا افترا ببندید، و چیزهایی را که نمیدانید به او نسبت دهید» (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).
انحرافات تدریجی
جمله «خطوات الشّیطان» (گامهای شیطان) گویا اشاره به یک مسأله دقیق تربیتی دارد، و آن این که انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ میکند، وسوسههای شیطان معمولا، انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به سوی پرتگاه میکشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست، بلکه تمام دستگاههای شیطانی و آلوده برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خُطُواتِ» (گام به گام) استفاده میکنند، لذا قرآن میگوید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد!
نکات آیه
۱ - شیطان، با وسوسه هاى خویش انسانها را به کارهاى بد و شنیع (گناهان کوچک و بزرگ) ترغیب مى کند. (إنما یأمرکم بالسوء و الفحشاء) «امر» به معناى فرمان دادن است و در آیه شریفه - به مناسبت حکم و موضوع - مراد از آن وسوسه کردن و مانند آن مى باشد. «فحشا» به بدى و زشتى بیش از حد گفته مى شود که مى توان از آن به گناه بزرگ تعبیر کرد و به قرینه مقابله، مراد از «سوء» گناه کوچک است.
۲ - شیطان، ترغیب کننده آدمیان به افترا بستن به خداوند (بدعت گذارى و تحریف احکام دین) (إنما یأمرکم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون) «قول» و مشتقات آن هرگاه با «على» متعدّى شود به معناى نسبت دادن و افترا بستن است.
۳ - حرام دانستن حلالها و حلال پنداشتن حرامها، افترا بستن بر خداوند است. (یأیها الناس ... إنما یأمرکم .... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون)
۴ - اسناد هر چیز (فعل، سخن، وصف و ...) به خداوند، باید از روى علم و یقین باشد. (و أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون)
۵ - اظهار نظر درباره احکام دین (فتوا دادن) بدون علم، امرى نکوهیده و حرام است. (و أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون)
۶ - دعوتگرى شیطان به بدیها و بدعتگذاریها، نمودى از شیطنت او و دلیل دشمنى وى با انسانهاست. (إنه لکم عدو مبین. إنما یأمرکم بالسوء و الفحشاء و أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون) جمله «إنما یأمرکم ...» دلیلى است براى «إنه لکم عدو»; یعنى، نشانه و دلیل دشمنى شیطان با شما انسانها این است که او شما را به کارهاى ناروا ترغیب مى کند.
۷ - فراخوانى مردم به کارهاى ناروا و زشت، کارى شیطانى و معیارى براى شناسایى دشمنان انسان است. (إنه لکم عدو مبین. إنما یأمرکم بالسوء و الفحشاء) از آن جا که جمله «إنما یأمرکم» استدلالى است و براى «إنه لکم عدو» مى توان به برداشت فوق دست یافت.
۸ - تلاش براى واداشتن مردم به بدعتگذارى و افترا بر خدا، کارى شیطانى و ملاکى براى تشخیص دشمنان انسان است. (إنه لکم عدو مبین. إنما یأمرکم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون)
۹ - شیطان، وادار کننده انسانها به شرکورزى و ترغیب کننده آنها به دوستى با سران شرک و پیروى از آنان * (و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً ... إنما یأمرکم بالسوء و الفحشاء) از مصداقهاى مورد نظر براى «سوء» و «فحشاء» به قرینه آیات قبل، شرک ورزى و ... است.
۱۰ - بدکاران و مرتکبان فحشا و پلیدیها، پیروان شیطان هستند. (لاتتبوا خطوت الشیطن ... إنما یأمرکم بالسوء و الفحشاء)
۱۱ - پرهیز از نعمتهاى حلال و طیب، استفاده از پلیدیها و حرام خوارى، از کارهاى بد و ناپسند است. (کلو مما فى الأرض حلالا طیباً ... إنما یأمرکم بالسوء و الفحشاء)
۱۲ - افترا زنندگان به خدا، پیروان شیطان و کارگزاران او هستند. (لاتتبعوا خطوت الشیطن ... إنما یأمرکم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۵
- اطاعت: اطاعت از رهبران مشرکان ۹
- افتا: حرمت افتاى بى علم ۵; شرایط افتا ۵
- افترا: افترا به خدا ۲، ۳، ۸; تشویق به افترا ۸
- انسان: دشمنان انسان ۶
- بدعت: تشویق به بدعت ۸; عوامل بدعت ۲، ۶
- تحریف: عوامل تحریف ۲
- حرام خوارى: ناپسندى حرام خوارى ۱۱
- خبایث: استفاده از خبایث ۱۱
- خدا: شرایط اسناد به خدا ۴
- دشمن شناسى: ملاکهاى دشمن شناسى ۷، ۸
- دوستى: دوستى با رهبران مشرکان ۹
- شرک: تشویق به شرک ۹; عوامل شرک ۹
- شیطان: اضلال شیطان ۹; اغواگرى شیطان ۱، ۲، ۶; پیروان شیطان ۱۰، ۱۲; تشویقهاى شیطان ۱، ۲، ۹; دشمنى شیطان ۶; کارگزاران شیطان ۱۲; نقش شیطان ۱، ۲، ۹
- طیبات: اجتناب از طیبات ۱۱
- عمل: دعوت به عمل ناپسند ۶، ۷; عمل شیطانى ۷، ۸; عمل ناپسند ۵، ۱۱
- فحشا: مرتکبان فحشا ۱۰
- گناه: تشویق به گناه ۱; عوامل گناه ۱
- مباحات: تحریم مباحات ۳
- محرمات: ۵ تحلیل محرمات ۳
- مفتریان خدا: ۱۲
- یقین: اهمیّت یقین ۴