ریشه فسر: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
ايضاح و تبيين. «فَسَرَ الشَّىْءَ بَيَّنَهُ وَ اَوْضَحَهُ» تفسير نيز بدان معنى است با مبالغه «فَسَرَّ الطَّبيبُ»آنگاه گويند كه دكتر به بول مريض براى استعلام مرض نگاه كند. جوهرى گويد: به گمانم اين معناى مولد است (اقرب). تفسير قرآن نيز از اين معنى است كه مراد خدا را بيان و روشن مىكندو آن اگر مبتنى به قرآن و سنت قطعيه باشد يعنى قرآن را با قرآن و حديث مقطوع تفسيركند درست و صحيح است و اگر فقط با نظر خود تفسير كند و گويد: مراد خدا حتما چنين است و با خود نظرى داشته و قرآن را برآن حمل كند منهى است مگر آنكه بگويد: چنين به نظر مىآيد و مراد واقعى پيش خدا و برگزيدگان خدا است. [فرقان:33]. ماقبل آيه چنين است :كافران گفتند:چرا قرآن يكدفعه به وى نازل نمىشود؟ زيرا كه مىخواهيم با نزول تدريجى و ادامه وحى، قلب تو را قوى و با ثبات كنيم و آن را با ترتيل و دقت بر تو خواندهايم( كه حتما قلب تو را محكم خواهدكرد) آن وقت مىرسيم به اين آيه «وَ لايَأْ توُنَكَ...» ظاهرا مراد ازمثل قول و اشكال است كه قول يكى از معانى مثل است يعنى: كافران پيش تو ايرادى و اشكالى نمىاورند مگر آنكه درجواب آن حق را و بهترين توضيح را مىآوريم تا ايراد آنها دفع و واقعيت بهتر روشن شود(گوئى اشكال گرفتن سبب ايضاح بيشتر از جانب خدا مىگردد). اين كلمه يكبار بيشتر در كلام اللَّه نيامده است. | ايضاح و تبيين. «فَسَرَ الشَّىْءَ بَيَّنَهُ وَ اَوْضَحَهُ» تفسير نيز بدان معنى است با مبالغه «فَسَرَّ الطَّبيبُ»آنگاه گويند كه دكتر به بول مريض براى استعلام مرض نگاه كند. جوهرى گويد: به گمانم اين معناى مولد است (اقرب). تفسير قرآن نيز از اين معنى است كه مراد خدا را بيان و روشن مىكندو آن اگر مبتنى به قرآن و سنت قطعيه باشد يعنى قرآن را با قرآن و حديث مقطوع تفسيركند درست و صحيح است و اگر فقط با نظر خود تفسير كند و گويد: مراد خدا حتما چنين است و با خود نظرى داشته و قرآن را برآن حمل كند منهى است مگر آنكه بگويد: چنين به نظر مىآيد و مراد واقعى پيش خدا و برگزيدگان خدا است. [فرقان:33]. ماقبل آيه چنين است :كافران گفتند:چرا قرآن يكدفعه به وى نازل نمىشود؟ زيرا كه مىخواهيم با نزول تدريجى و ادامه وحى، قلب تو را قوى و با ثبات كنيم و آن را با ترتيل و دقت بر تو خواندهايم( كه حتما قلب تو را محكم خواهدكرد) آن وقت مىرسيم به اين آيه «وَ لايَأْ توُنَكَ...» ظاهرا مراد ازمثل قول و اشكال است كه قول يكى از معانى مثل است يعنى: كافران پيش تو ايرادى و اشكالى نمىاورند مگر آنكه درجواب آن حق را و بهترين توضيح را مىآوريم تا ايراد آنها دفع و واقعيت بهتر روشن شود(گوئى اشكال گرفتن سبب ايضاح بيشتر از جانب خدا مىگردد). اين كلمه يكبار بيشتر در كلام اللَّه نيامده است. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
الذين:100, حشر:87, حسن:87, ب:87, حقق:74, على:74, ک:61, هم:61, وجه:49, الى:36, جىء:36, جهنم:23, الا:23, اول:10, مثل:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲
تکرار در قرآن: ۱(بار)
قاموس قرآن
ايضاح و تبيين. «فَسَرَ الشَّىْءَ بَيَّنَهُ وَ اَوْضَحَهُ» تفسير نيز بدان معنى است با مبالغه «فَسَرَّ الطَّبيبُ»آنگاه گويند كه دكتر به بول مريض براى استعلام مرض نگاه كند. جوهرى گويد: به گمانم اين معناى مولد است (اقرب). تفسير قرآن نيز از اين معنى است كه مراد خدا را بيان و روشن مىكندو آن اگر مبتنى به قرآن و سنت قطعيه باشد يعنى قرآن را با قرآن و حديث مقطوع تفسيركند درست و صحيح است و اگر فقط با نظر خود تفسير كند و گويد: مراد خدا حتما چنين است و با خود نظرى داشته و قرآن را برآن حمل كند منهى است مگر آنكه بگويد: چنين به نظر مىآيد و مراد واقعى پيش خدا و برگزيدگان خدا است. [فرقان:33]. ماقبل آيه چنين است :كافران گفتند:چرا قرآن يكدفعه به وى نازل نمىشود؟ زيرا كه مىخواهيم با نزول تدريجى و ادامه وحى، قلب تو را قوى و با ثبات كنيم و آن را با ترتيل و دقت بر تو خواندهايم( كه حتما قلب تو را محكم خواهدكرد) آن وقت مىرسيم به اين آيه «وَ لايَأْ توُنَكَ...» ظاهرا مراد ازمثل قول و اشكال است كه قول يكى از معانى مثل است يعنى: كافران پيش تو ايرادى و اشكالى نمىاورند مگر آنكه درجواب آن حق را و بهترين توضيح را مىآوريم تا ايراد آنها دفع و واقعيت بهتر روشن شود(گوئى اشكال گرفتن سبب ايضاح بيشتر از جانب خدا مىگردد). اين كلمه يكبار بيشتر در كلام اللَّه نيامده است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
تَفْسِيراً | ۱ |