ریشه نجس: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(بفتح ن ،ج) [توبه:28]. در مجمع فرموده: «كُلُّ مُسْتَقْذَرٍ نَجَسٌ يُقالُ: رَجُلٌ نَجَسٌ وَامْرِأَةٌ نَجَسٌ وَ قَوْمٌ نَجَسٌ» يعنى: هرچيز چركين و غير نظيف نجس است و علت جمع نيامدن مصدريت اصل است. راغب گفته: نجاسة به معنى قذارة است و آن دو نوع است يكى آنكه با چشم قابل درك است ديگرى با بصيرت، خداوند مشركان رابا وجه دوم وصف كردكه فرموده«اِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ». نگارنده گويد:قَذَر(به فتح ق،ذ) در لغت چركين بودن و ضد نظافت و نيز به معنى چرك آمده است و قَذِر (به فتح قاف و كسر ذال) به معنى چركين و غيرنظيف مىباشد. فيومى در مصباح گفته:« نَجِسَ الشَّىْءُ فَهُوَ نَجَسٌ: اِذا كانَ قَذِراً غَيْرِ نَظيفٍ» در قاموس و اقرب الموارد گفته «اَلنَّجَسُ: ضِدُّ الطَّاهِرِ». ناگفته نماند سوره توبه كه اين آيه از آن است در سال نهم هجرت پس از فتح مكه نازل شده و به حكم آيه مشركين از دخول به مسجدالحرام ممنوع شدند بنابرآنكه گفته شد معنى آيه چنين مىشود: مشركان فقط يكپارچه كثافت و پليدى اند پس از امسال ديگر به مسجدالحرامنزديك نشوند و ظاهرا مراد كثافت باطنى است نه اينكه مثل بول و غائط و سگ نجس اند. بهرحال از آيه نجاست مشركان فهميده نمىشود نجاست آنها و اهل كتاب را بايد از روايات استفاده كرد در الميزان گويد: تعليل منع دخول مسجدالحرام به اينكه نجس اند، اعتبار نوعى قذارت در آنها است مثل اعتبار نوعى طهارت و نزاهت در مسجدالحرام و اين هر طور كه باشد غير از آن حكم است كه با مشركان نمىشود با رطوبت ملاقات كرد. المنار گويد: قول جمهور كه نجاست رامعنوى گفته انداظهر است... اما قولبه اينكه اعيان آنها نجس است ،نجاست در لغت قرآن بدين معنى نيست بلكه آن در لغت قرآن قذارت ذاتى و بدبويى ذات است و به شهادت حس وجود مشركان مثل وجود سائر بشر است. در مجمع فرموده: فقهاء در نجس العين بودن كافر اختلاف كردهاند، ظهور آيه برنجس العين بودن دلالت دارد، روايت شده: عمربن عبدالعزيز به عاملان خويش نوشت: يهودو نصارى را از دخول مساجد منع كنيد كه خدا فرموده: ارنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلايَقْرِبُا الْمِسْجِدَالْحَرامَ... فقهاء ما گفتهاند: هر كه با رطوبت به كافر دست دهد بايد دستش را آب بكشد... | (بفتح ن ،ج) [توبه:28]. در مجمع فرموده: «كُلُّ مُسْتَقْذَرٍ نَجَسٌ يُقالُ: رَجُلٌ نَجَسٌ وَامْرِأَةٌ نَجَسٌ وَ قَوْمٌ نَجَسٌ» يعنى: هرچيز چركين و غير نظيف نجس است و علت جمع نيامدن مصدريت اصل است. راغب گفته: نجاسة به معنى قذارة است و آن دو نوع است يكى آنكه با چشم قابل درك است ديگرى با بصيرت، خداوند مشركان رابا وجه دوم وصف كردكه فرموده«اِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ». نگارنده گويد:قَذَر(به فتح ق،ذ) در لغت چركين بودن و ضد نظافت و نيز به معنى چرك آمده است و قَذِر (به فتح قاف و كسر ذال) به معنى چركين و غيرنظيف مىباشد. فيومى در مصباح گفته:« نَجِسَ الشَّىْءُ فَهُوَ نَجَسٌ: اِذا كانَ قَذِراً غَيْرِ نَظيفٍ» در قاموس و اقرب الموارد گفته «اَلنَّجَسُ: ضِدُّ الطَّاهِرِ». ناگفته نماند سوره توبه كه اين آيه از آن است در سال نهم هجرت پس از فتح مكه نازل شده و به حكم آيه مشركين از دخول به مسجدالحرام ممنوع شدند بنابرآنكه گفته شد معنى آيه چنين مىشود: مشركان فقط يكپارچه كثافت و پليدى اند پس از امسال ديگر به مسجدالحرامنزديك نشوند و ظاهرا مراد كثافت باطنى است نه اينكه مثل بول و غائط و سگ نجس اند. بهرحال از آيه نجاست مشركان فهميده نمىشود نجاست آنها و اهل كتاب را بايد از روايات استفاده كرد در الميزان گويد: تعليل منع دخول مسجدالحرام به اينكه نجس اند، اعتبار نوعى قذارت در آنها است مثل اعتبار نوعى طهارت و نزاهت در مسجدالحرام و اين هر طور كه باشد غير از آن حكم است كه با مشركان نمىشود با رطوبت ملاقات كرد. المنار گويد: قول جمهور كه نجاست رامعنوى گفته انداظهر است... اما قولبه اينكه اعيان آنها نجس است ،نجاست در لغت قرآن بدين معنى نيست بلكه آن در لغت قرآن قذارت ذاتى و بدبويى ذات است و به شهادت حس وجود مشركان مثل وجود سائر بشر است. در مجمع فرموده: فقهاء در نجس العين بودن كافر اختلاف كردهاند، ظهور آيه برنجس العين بودن دلالت دارد، روايت شده: عمربن عبدالعزيز به عاملان خويش نوشت: يهودو نصارى را از دخول مساجد منع كنيد كه خدا فرموده: ارنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلايَقْرِبُا الْمِسْجِدَالْحَرامَ... فقهاء ما گفتهاند: هر كه با رطوبت به كافر دست دهد بايد دستش را آب بكشد... | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
شرک:100, ف:100, ما:89, لا:89, انن:78, قرب:78, امن:66, سجد:66, الذين:55, حرم:55, ها:44, بعد:44, ايى:33, عوم:33, يا:21, هم:21, ذا:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲
تکرار در قرآن: ۱(بار)
قاموس قرآن
(بفتح ن ،ج) [توبه:28]. در مجمع فرموده: «كُلُّ مُسْتَقْذَرٍ نَجَسٌ يُقالُ: رَجُلٌ نَجَسٌ وَامْرِأَةٌ نَجَسٌ وَ قَوْمٌ نَجَسٌ» يعنى: هرچيز چركين و غير نظيف نجس است و علت جمع نيامدن مصدريت اصل است. راغب گفته: نجاسة به معنى قذارة است و آن دو نوع است يكى آنكه با چشم قابل درك است ديگرى با بصيرت، خداوند مشركان رابا وجه دوم وصف كردكه فرموده«اِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ». نگارنده گويد:قَذَر(به فتح ق،ذ) در لغت چركين بودن و ضد نظافت و نيز به معنى چرك آمده است و قَذِر (به فتح قاف و كسر ذال) به معنى چركين و غيرنظيف مىباشد. فيومى در مصباح گفته:« نَجِسَ الشَّىْءُ فَهُوَ نَجَسٌ: اِذا كانَ قَذِراً غَيْرِ نَظيفٍ» در قاموس و اقرب الموارد گفته «اَلنَّجَسُ: ضِدُّ الطَّاهِرِ». ناگفته نماند سوره توبه كه اين آيه از آن است در سال نهم هجرت پس از فتح مكه نازل شده و به حكم آيه مشركين از دخول به مسجدالحرام ممنوع شدند بنابرآنكه گفته شد معنى آيه چنين مىشود: مشركان فقط يكپارچه كثافت و پليدى اند پس از امسال ديگر به مسجدالحرامنزديك نشوند و ظاهرا مراد كثافت باطنى است نه اينكه مثل بول و غائط و سگ نجس اند. بهرحال از آيه نجاست مشركان فهميده نمىشود نجاست آنها و اهل كتاب را بايد از روايات استفاده كرد در الميزان گويد: تعليل منع دخول مسجدالحرام به اينكه نجس اند، اعتبار نوعى قذارت در آنها است مثل اعتبار نوعى طهارت و نزاهت در مسجدالحرام و اين هر طور كه باشد غير از آن حكم است كه با مشركان نمىشود با رطوبت ملاقات كرد. المنار گويد: قول جمهور كه نجاست رامعنوى گفته انداظهر است... اما قولبه اينكه اعيان آنها نجس است ،نجاست در لغت قرآن بدين معنى نيست بلكه آن در لغت قرآن قذارت ذاتى و بدبويى ذات است و به شهادت حس وجود مشركان مثل وجود سائر بشر است. در مجمع فرموده: فقهاء در نجس العين بودن كافر اختلاف كردهاند، ظهور آيه برنجس العين بودن دلالت دارد، روايت شده: عمربن عبدالعزيز به عاملان خويش نوشت: يهودو نصارى را از دخول مساجد منع كنيد كه خدا فرموده: ارنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلايَقْرِبُا الْمِسْجِدَالْحَرامَ... فقهاء ما گفتهاند: هر كه با رطوبت به كافر دست دهد بايد دستش را آب بكشد...
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
نَجَسٌ | ۱ |