أَجْلِب: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added word proximity by QBot) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/أَجْلِب | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/أَجْلِب | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۱۰: | خط ۱۱: | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, عَلَيْهِم:37, بِصَوْتِک:33, بِخَيْلِک:33, مِنْهُم:30, اسْتَطَعْت:26, رَجِلِک:26, مَن:22, شَارِکْهُم:18, اسْتَفْزِز:18, فِي:14, مَوْفُورا:14, الْأَمْوَال:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::أَجْلِب]] | {{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::أَجْلِب]] | ||
|?نازل شده در سال | |?نازل شده در سال |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۰
«أَجْلِب» از مادّه «اجلاب» در اصل «جلبه» به معناى فریاد شدید است; و «اجلاب» به معناى راندن و حرکت دادن با نهیب و فریاد مى باشد. و این که در بعضى از روایات، از «جلب» نهى شده، یا به معناى آن است که مأمور جمع آورى زکات به هنگامى که براى گرفتن حق شرعى به چراگاه ها مى رود نباید فریاد بزند و چهارپایان را در چراگاهشان وحشت زده کند. و یا اشاره به مسابقه اسب سوارى است که هیچ یک از شرکت کنندگان در مسابقه، نباید به مرکب دیگرى فریاد زند تا خودش پیشروى کند.
ریشه کلمه
- جلب (۲ بار)
قاموس قرآن
جلبه: صيحه. اجلاب: راندن با صيحه (مجمع البيان) راغب جلب را راندن و اجلاب را صيحه زدن با قهر گفته است [اسراء:64]. استفزار: بلند كردن به سرعت و به كارى وادار كردن به آسانى. رجل: به فتح اوّل و كسر دوّم جمع راجل. (پيادگان) خيل: اسبان و مجازا به سوارها اطلاق مىشود. آيه درباره اعطاء قدرت به شيطان از جانب خداست درباره اضلال مردم. يعنى هر كه از آن را مىتوانى با صدا و دعوتت به گناه بر خيزان و با سواران و پيادگانت بر آنها صيحه بزن (براى سوق به گناه) و در اموال و اولاد با آنها شريك شو . گويا بعضى از ياران و اعوان شيطان در وسوسه خيلى سريع اند و بعضى كمتر از آنها. لذا اولّىها به سواران و دوّمىها به پيادگان تشبيه شدهاند رجوع شود به «شيطان». [احزاب:59]. جلابيت جمع جلبات و در معنى آن اختلاف هست. راغب آن را پيراهن و روسرى گفته (قميص و خمار) مجمع البيان در لغت فرموده:روسرى زن كه وقت خروج از منزل سر و صورتش را با آن ملحفه (چادر مانند) گفته. ابن اثير در نهايه آنرا چادر و رداء معنى كرده و مىگويد: گفته شده مانند چارقد و مانند ملحفه است. در قاموس هست كه آن پيراهن و لباس گشاد كوچكتر از ملحفه يا چيزى است مثل ملحفه كه زن لباسهاى خود را به آن مىپوشاند يا آن ملحفه است . در نهج البلاغه هست: «سَتَرَنى عَنْكُمْ جِلْبابٌ الدّينِ» خطبه 4 جلبات دين مرا از شما مستور كرد و ايضاً (حكمت112) هر كه ما اهل بيت را دوست دارد براى فقر لباسى آماده كند و ايضاً به بعضى از عمّالش مىنويسد: «فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْباباً مِنَ اللّينِ»نامه: 19 به جهت مردم لباسى از نرمى به پوش . با اين قرائن و آنچه از نهايه و صحاح و قاموس نقل شد مىشود گفت: جلباب ملحفه و لباس بالائى و چادر مانند است نه فقط روسرى و خمار معنى آيه اين است: اى پيغمبر به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو لباسهاى چادر مانند خود را با آن جمع و جور كنند و جلبات را طورى از خود دور نگاه ندارد و بدن خود را از آن بيرون نكنند كه پوشيدن آن مانند نپوشيدن باشد. از ماده جلب فقط دو صيغه فوق در قرآن هست .