الشمس ٨: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=پس سروشش فرستاد گنهکاریش و پرهیزش | |-|معزی=پس سروشش فرستاد گنهکاریش و پرهیزش | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الشمس | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الشمس | نزول = [[نازل شده در سال::1|١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = الشمس ٧ | بعدی = الشمس ٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أَلْهَمَ»: الهام کرده است. نشان داده است. فهمانده است. «فُجُورَ»: گرایش به گناه و معصیت و کنارهگیری از حق و حقیقت (نگا: معجمالفاظ القرآن الکریم). مراد راه شرّ و طریق معصیت است. مصدر ثلاثی مجرّدی است همچون جُلوس و قُعود. «تَقْوی»: پرهیز. مراد راه خیر و طریق حق است (نگا: بلد / ). | «أَلْهَمَ»: الهام کرده است. نشان داده است. فهمانده است. «فُجُورَ»: گرایش به گناه و معصیت و کنارهگیری از حق و حقیقت (نگا: معجمالفاظ القرآن الکریم). مراد راه شرّ و طریق معصیت است. مصدر ثلاثی مجرّدی است همچون جُلوس و قُعود. «تَقْوی»: پرهیز. مراد راه خیر و طریق حق است (نگا: بلد / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۶
ترجمه
الشمس ٧ | آیه ٨ | الشمس ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَلْهَمَ»: الهام کرده است. نشان داده است. فهمانده است. «فُجُورَ»: گرایش به گناه و معصیت و کنارهگیری از حق و حقیقت (نگا: معجمالفاظ القرآن الکریم). مراد راه شرّ و طریق معصیت است. مصدر ثلاثی مجرّدی است همچون جُلوس و قُعود. «تَقْوی»: پرهیز. مراد راه خیر و طریق حق است (نگا: بلد / ).
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۵، سوره شمس
- مضمون سوره شمس
- چند وجه درباره مرجع ضمير در ((والنّهار اذا جلّها))
- وجه اينكه در آيه : ((والسّماء و ما بنيها)) از بانى آسمانى تعبير به ((ما)) شده است
- معناى ((فجور)) و ((تقوى )) و مراد از اينكه خداوند فجور و تقواى نفس را به او الهامكرده
- زكّيها و قد خاب من دسّيها
- طغيان قوم ثمود و پى كردن ناقه صالح (عليه السّلام )، نمونه اى از ((و خاب من دسّيه ا)
- (رواياتى درباره الهام فجور و تقوى ، اشقاى اولّين و اشقاى آخرين )
نکات آیه
۱ - خداوند عصیانگرى و پرهیزگارى نفس انسان و عوامل پیدایش آن صفات را به او شناسانده است. (فألهمها فجورها و تقویها) «فجور» به معناى روان شدن در معصیت ها و زناکارى است. فعل «فَجَرَ»; یعنى، فاسق شد; دروغ گفت; تکذیب کرد و نافرمانى و مخالفت کرد (قاموس). «فَجْر»، به معناى ایجاد شکاف وسیع و «فُجُور» دریدن پرده دین دارى است. (مفردات)
۲ - روح انسان، دریافت کننده الهام از جانب خداوند (فألهمها) «إلهام»; یعنى، القا کردن به قلب و ذهن و عقل. این واژه تنها در مواردى به کار مى رود که از جانب خداوند و عالم بالا باشد. اصل این کلمه، از «التهام» (بلعیدن) است. (مفردات راغب)
۳ - تعادل قوا در ساختار روح انسان، آماده سازنده آن براى آگاهى فطرى به پلیدى ها و شناخت راه گریز از آنها است. (و ما سوّیها. فألهمها فجورها و تقویها) حرف «فاء» در «فألهمها» آن را بر تسویه (در آیه قبل) تفریع کرده است، تا بیانگر این باشد که خداوند، در ابتدا روح انسان را از قدرت هاى هماهنگ برخوردار کرده; آن گاه بدى ها و راه محفوظ ماندن از آنها را به او الهام مى کند. «تقوى» اسم مصدر است. فعل «اتّقیت»; یعنى، برحذر ماندم و خود را دور نگه داشتم (قاموس). بنابراین «تقواها»; یعنى، دور ماندن روح از فجور.
۴ - شناخت پلیدى ها، ضرورى تر از آشنایى با راه هاى پرهیزگارى است. (فألهمها فجورها و تقویها)
۵ - شناخت پلیدى ها، زمینه آشنایى با راه هاى گریز از آنها است. (فألهمها فجورها و تقویها) تقدیم «فجورها»، بیانگر نکته یاد شده است.
موضوعات مرتبط
- انسان: آثار اعتدال اعضاى انسان ۳
- پلیدى: آثار شناخت پلیدى ۵; اهمیت شناخت پلیدى ۴; شناخت پلیدى ۳; شناخت راههاى نجات از پلیدى ۳
- تقوا: تبیین تقوا ۱; تبیین عوامل تقوا ۱; زمینه تقوا ۵; شناخت تقوا ۴
- خدا: افعال خدا ۱; تعالیم خدا ۱
- روح: الهام به روح ۲; عوامل مؤثر در روح ۳; فضیلت روح ۲; نقش روح ۲
- عصیان: تبیین عصیان ۱; تبیین عوامل عصیان ۱