البلد ٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و توئی جای گزین در این شهر
|-|معزی=و توئی جای گزین در این شهر
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره البلد | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::2|٢]] | قبلی = البلد ١ | بعدی = البلد ٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره البلد | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::2|٢]] | قبلی = البلد ١ | بعدی = البلد ٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«وَ أَنتَ»: در حالی که تو. و تو. حرف واو، حالیّه یا اعتراضیه است و جمله بعد از آن معترضه. «حِلٌّ»: نازل و ساکن. مصدر و به معنی اسم فاعل، یعنی حال است. برخی آن را به معنی حَلال ضدّ حرام می‌دانند (نگا: مائده /  که اشاره به توطئه آینده قریشیان برای کشتن پیغمبر در منزل خود است که منتهی به هجرت نبوی گردید. یا اشاره به مدّتی از روز فتح مکّه است که جنگیدن در مکّه برای پیغمبر حلال و مباح گشت. «أَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ»: تو ساکن این شهری. خون تو در این شهر حلال می‌گردد. جنگیدن در این شهر برای تو حلال و مباح می‌شود.
«وَ أَنتَ»: در حالی که تو. و تو. حرف واو، حالیّه یا اعتراضیه است و جمله بعد از آن معترضه. «حِلٌّ»: نازل و ساکن. مصدر و به معنی اسم فاعل، یعنی حال است. برخی آن را به معنی حَلال ضدّ حرام می‌دانند (نگا: مائده /  که اشاره به توطئه آینده قریشیان برای کشتن پیغمبر در منزل خود است که منتهی به هجرت نبوی گردید. یا اشاره به مدّتی از روز فتح مکّه است که جنگیدن در مکّه برای پیغمبر حلال و مباح گشت. «أَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ»: تو ساکن این شهری. خون تو در این شهر حلال می‌گردد. جنگیدن در این شهر برای تو حلال و مباح می‌شود.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۶


ترجمه

شهری که تو در آن ساکنی،

شهرى كه تو ساكن آن هستى
و حال آنكه تو در اين شهر جاى دارى؛
و حال آنکه تو (ای رسول گرامی) در این بلد منزل داری.
در حالی که تو در آن جای داری
و تو در اين شهر سكنا گرفته‌اى.
و تو [یکچند] در این شهر [حکمروای مطلق و] دست گشاده‌ای‌
در حالى كه تو به اين شهر فرود آمده‌اى- تو در آن اقامت دارى و زيست مى‌كنى-.
شهری که تو ساکن آنجا هستی (و وجود پرفیض و پربرکت تو، بر شرافت و عظمت آن افزوده است).
حال آنکه تو در این شهر جای داری، یا حرمتت در آن هتک شده.
و توئی جای گزین در این شهر


البلد ١ آیه ٢ البلد ٣
سوره : سوره البلد
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ أَنتَ»: در حالی که تو. و تو. حرف واو، حالیّه یا اعتراضیه است و جمله بعد از آن معترضه. «حِلٌّ»: نازل و ساکن. مصدر و به معنی اسم فاعل، یعنی حال است. برخی آن را به معنی حَلال ضدّ حرام می‌دانند (نگا: مائده / که اشاره به توطئه آینده قریشیان برای کشتن پیغمبر در منزل خود است که منتهی به هجرت نبوی گردید. یا اشاره به مدّتی از روز فتح مکّه است که جنگیدن در مکّه برای پیغمبر حلال و مباح گشت. «أَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ»: تو ساکن این شهری. خون تو در این شهر حلال می‌گردد. جنگیدن در این شهر برای تو حلال و مباح می‌شود.


تفسیر

نکات آیه

۱ - شهر مکه، داراى محرّماتى ویژه و احکامى خاص است. (لا أُقسم ... و أنت حلّ بهذا البلد) جمله «و أنت حلّ ...»، یکى از خصایص پیامبراکرم(ص) را بیان کرده است و آن اباحه برخى از امورى است که بر دیگران مباح نبود. بنابراین شهر مکه براى غیر پیامبر(ص)، احکامى ویژه و محرّماتى خاص دارد.

۲ - تکلیف پیامبر(ص) درباره محرّمات شهر مکه، با دیگر مردم یکسان نبود. (و أنت حلّ بهذا البلد) «حِلٌّ» و «حَلالٌ»، به یک معنا است و به مردى که از احرام بیرون آمده و یا از حرم خارج شده باشد، «حَلال» و «مُحِلّ» گفته مى شود(مفردات راغب). بر این مبنا «حِلّ» بودن پیامبر(ص); یعنى، آنچه درباره مکه بر دیگران تحریم شده، براى آن حضرت مباح است. در این معنا جمله «و أنت حلّ»، مستأنفه خواهد بود. مشهور گفته اند: محرمات مکه براى حضرت رسول(ص)، تنها در «لحظه اى از روز فتح مکه» مباح شد و در غیر آن زمان با دیگران یکسان بوده است.

۳ - مردم مکه، حرمت پیامبر(ص) را پاس نداشته، به ساحت آن حضرت اسائه ادب مى کردند. (و أنت حلّ بهذا البلد) «حِلّ» نقطه مقابل «حرمت» است; اطلاق آن بر امور حلال، از باب توصیف به مصدر است(مصباح). حلال شمرده شدن پیامبر(ص)، به این معنا است که آن حضرت را از حقوق اجتماعى خود در مکه محروم کرده و او را همسان دیگر ساکنان مکه، گرامى نمى داشتند.

۴ - پیامبر(ص)، هنگام نازل شدن سوره «بلد»، در شهر مکه سکونت داشت. (و أنت حلّ بهذا البلد) این احتمال وجود دارد که «حِلّ» به معناى اقامت کننده باشد، آن گونه که در البحرالمحیط آمده است. بر این مبنا این کلمه یا مرادف «حالٌّ» و یا مصدر و به معناى «حلول» است و توصیف پیامبر(ص) به آن، براى مبالغه در استقرار آن حضرت در مکه خواهد بود.

۵ - سکونت پیامبر(ص) در مکه، مایه عظمت و ارجمندى آن شهر بود. (لا أُقسم ... و أنت حلّ) جمله «و أنت حِلّ»، حالیّه و بیانگر علت سوگند یادکردن خداوند است.

۶ - تجویز آزار رسانى به پیامبر(ص) از سوى ساکنان مکه، هتک حرمت آن سرزمین و اقدامى شگفت انگیز است. (لا أُقسم بهذا البلد . و أنت حلّ بهذا البلد) جمله «و أنت حلّ» - در سومین معناى «حلّ» (حلال شمردن نقض حریم پیامبر(ص) - بیانگر نمونه اى براى آیات بعد است که انسان را با رنج و زحمت، همراه خوانده است. خداوند با بیان آزار رسانى مردم مکه، به پیامبر(ص) و ابراز تعجب از رفتار آنان، رسول اکرم را براى شکیبایى و مقاومت در برابر آزارهاى آنان، آماده مى سازد.

روایات و احادیث

۷ - «عن ابراهیم بن ابى یحیى قال: سئل أبوعبداللّه(ع) عن قول اللّه تعالى «لااُقسم بهذا البلد و أنت حلّ بهذا البلد» قال إنّ قریشاً کانوا یُحرّمون البلد ... فاستحلّوا من نبىّ اللّه(ص) الشتم و التکذیب فقال: لا أُقسم بهذا البلد و أنت حلّ بهذا البلد «إنّهم عظّموا البلد و استحلّوا ما حرّم اللّه تعالى;[۱] از ابراهیم بن ابى یحیى روایت شده که گفت: از امام صادق(ع) از سخن خداى تعالى «لا اُقسم بهذا البلد . و أنت حلّ بهذا البلد» سؤال شد، امام فرمود: قریش احترام شهر [مکه] را نگه مى داشتند ... ولى ناسزاگویى و تکذیب پیامبرخدا(ص) را حلال شمردند[و حرمت مکه را درباره ایشان رعایت نکردند]. پس خدا فرمود: «لا اُقسم بهذا البلد. و أنت حلّ بهذا البلد» آنان براى این شهر عظمت قائل شدند، ولى حرام خداى تعالى را حلال شمردند».

موضوعات مرتبط

  • احکام :۱، ۲
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳، ۶
  • حرم: محرمات حرم ۱، ۲
  • قریش: بى احترامى قریش ۷
  • محمد(ص): اختصاصات محمد(ص) ۲; بى احترامى به محمد(ص) ۳، ۷; سکونت محمد(ص) در مکه ۵; شگفتى اذیت محمد(ص) ۶; فضایل محمد(ص) ۵; محمد(ص) در مکه ۴; محمد(ص) هنگام نزول سوره بلد ۴
  • مکه: احکام مکه ۱، ۲; اذیتهاى اهل مکه ۶; بى احترامى اهل مکه ۳، ۶; شگفتى بى احترامى به مکه ۶; عصیان اهل مکه ۳; عوامل عظمت مکه ۵; هتک قداست مکه۷

منابع

  1. تفسیرفرات کوفى، ص ۵۵۷; بحارالأنوار، ج ۲۴- ، ص ۲۸۴، ح ۱۰.