الْعَصْف: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۱۰: خط ۱۰:


*[[ال]]
*[[ال]]
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْعَصْف]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۶

آیات شامل این کلمه

«عَصْف» (بر وزن اسب) به معناى برگ ها و اجزایى است که بر ساقه زراعت است و از گیاهان جدا مى شوند، و گاه به وسیله بادها به هر سو پراکنده مى گردند، و به تعبیرى دیگر، به معناى «کاه» است، و بعضى آن را به معناى پوسته گندم هنگامى که در خوشه است تفسیر کرده اند.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

شدت. برگ. كاه. [يونس:22]. آمد به آن بادى تند [ابراهيم:18]. اعمال كافران همچون خاكسترى است كه باد بر آن در روز طوفانى به شدت وزيده. «ريحٌ عاصِفَةٌ» يعنى باد طوفانى. [رحمن:11-12]. عصف را در آيه برگ، كاه و علف حبوبات گفته‏اند. الميزان آن را غلاف حبوبات از قبيل عدس و لوبيا و غيره گفته است. قول الميزان از همه بهتر و درست‏تر است زيرا «ذوُالْعَصْفِ» مقابل «ذات الْاَكْمام» است كه درباره نخل آمده همان طور كه از اكمام غلاف خرما مراد است از ذوالعصف نيز غلاف حبوبات مراد است در صحاح و قاموس در معنى «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» گفته شده «كَوَرَقٍ اُكِلَ حَبُّهُ وَ بَقِىَ تِبْنُهُ» مانند برگى كه دانه‏اش خورده شده و كاهش باقى مانده است. على هذا مراد از عصف در آيه غلاف دانه هاست و چون آنها بالاخره كاه خواهند شد بر آنها عصف اطلاق شده است و چون ذوالعصف از صفات مخصوصه حبّ است لذا نمى‏شود آن را برگ معنى كرد. [فيل:5]. اگر مأكول به معنى جويده شده باشد مثل [سباء:14]. كه ظاهراً به معنى جويدن است، معنى آن است كه خدا ياران فيل را مانند برگ و كاه جويده گردانيد وگرنه بايد عصف مأكول را همانطور كه از صحاح و قاموس نقل شد به معنى غلافى كه كه مغزش خورده شده و پوستش مانده است بگيريم. الميزان گفته: عصف مأكول برگى است كه دانه‏اش خورده شده و يا پوستى كه مغزش خورده شده به قول بعضى مراد از عصف مأكول برگى است كه اكال (كرم) آن را خورده و فاسد كرده است. ناگفته نماند عصف مأكول را سرگين معنى كردن درست نيست و از ساحت قرآن به دور است. اگر مراد از عصف مأكول پوستى كه مغزش خورده شده باشد، مقصود از آيه آن است كه خداوند شوكت و نيرو و اقتدار آنها را به وسيله حجاره سجّيل گرفت و بى نيرو و ضعيف و پراكنده شدند همانطور كه قشر پس از خورده شدن مغز بى فايده مى‏شود. به درستى معلوم نيست كه اصحاب فيل همه مرده‏اند يا عدّه‏اى متفرق و پراكنده شده و عدّه‏اى مرده‏اند وجه دوم درست است . [مرسلات:1-2]. ظاهراً مراد از عاصفات بادهاى طوفانى است مثل [انبیاء:81]. مشروح سخن در «رسل» گذشت.

در حال بارگیری...