قَارُون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
مردى است از يهود و از قوم موسى «عليه السلام» [قصص:76]. به نقل طبرسى او پسرخاله موسى بود. چنانكه از امام صادق «عليه السلام» و عطا و ابن عباس نقل كرده است. در بدكارى در رديف فرعون و هامان بود موسى «عليه السلام» را ساحر خوانده [غافر:23-24]. چنين به نظر مىآيد كه قارون با آنكه از بنى اسرائيل بود در نزد فرعون مقام عالى داشته است در مجمع فرموده هامان وزير فرعون و قارون خزانه دار وى بود، آيه [عنكبوت:39]. نيز مؤيد آن است. و نيز در مجمع نقل كرده: به قولى عامل و كارگزار فرعون بر بنى اسرائيل بود. قرآن مجيد جريان مفصل او را در سوره قصص آيه 76 تا 82 نقل كرده است چند جمله در جريان او حائز اهميت است: 1- او از بنى اسرائيل بود ولى راه تعدى و تكبر پيش گرفت [قصص:76]. 2- ثروت كلان داشت در مقام پند به او مىگفتند: هم بخور و هم بخوران و اين ثروت خدادادى را مايه خودپسندى مكن در جواب مىگفت: خدا اين ثروت را نداده بلكه در اثر لياقت خودم است [قصص:78]. 3- ثروت خويش را به رخ مردم مىكشيد دلها را كباب مىكرد [قصص:79]. 4- قدرت و ثروت خويش را مايه افساد قرار داده بود و از آن سوء استفاده مىكرد چنانكه ناصحان به وى مىگفتند [قصص:77]. 5- چنين مردى لايق آن بود كه از بين برود و ضعف و زبونى خود را در مقابل قدرت خدا بالعيان ببيند لذا در يك تكان و زلزله زمين دهان گشود و او و خانهاش را فرو برد،هم خود و هم خانهاش در آن چاه ويل ناپديد شدند [قصص:81]. *** در تورات فعلى سفر اعداد باب 16 به بعد و در قاموس كتاب مقدس زير لفظ «قورح» نقل شده كه او كار كهانت در پيش گرفت و با چند نفر كه 250 نفر را با خود همدست كرده بودند بر موسى و هارون شوريدند، و گفتند: شما دو برادر به ظلم و تحميل بر مردم رياست يافتهايد، موسى به خدا استغاثه كرد زمين شكافته شد قورح و ديگر سران شورشيان در آن ناپديد شدند و آتشى از جانب خدا آمد و آن 250 نفر را خاكستر كرد، شايد قورح همان قارون باشد كه در تورات حكايت او به نحو ديگر نقل شده ولى اعتماد ما به نقل قرآن است. *** قرآن از ذكر محل وقوع حادثه ساكت است كه آيا در مصر اتفاق افتاده يا در صحراى سينا ولى از روايات و تفاسير و تورات بر مىآيد كه در صحراى سينا بوده، على هذا قارون روى حساب قوميت با بنى اسرائيل از مصر خارج شده و وارد سينا گشته است. از طرف ديگر بنى اسرائيل در سينا به صورت بيابان گرد زندگى مىكردند و وسيلهاى براى كسب آنهمه ثروت در آنجا فراهم نبود كه فرموده [قصص:76]. وآنگهى بنى اسرائيل ظاهراً آنوقت در سينا خيمهها و چادرها زده بودند و خيمه اجتماع مجلس شورى و قضاوت و غيره آنان بود ولى لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الاَرْضَ» نشان مىدهد كه قارون كاخ مجللى داشته است لذا نگارنده احتمال مىدهم كه قضيه در مصر اتفاق افتاده باشد. جريان زكوة خواستن از او و تفتين زن بدكار از جانب او بر عليه موسى «عليه السلام» اگر يقين بوده باشد در مصر نيز ممكن بود. واللَّهالعالم. | مردى است از يهود و از قوم موسى «عليه السلام» [قصص:76]. به نقل طبرسى او پسرخاله موسى بود. چنانكه از امام صادق «عليه السلام» و عطا و ابن عباس نقل كرده است. در بدكارى در رديف فرعون و هامان بود موسى «عليه السلام» را ساحر خوانده [غافر:23-24]. چنين به نظر مىآيد كه قارون با آنكه از بنى اسرائيل بود در نزد فرعون مقام عالى داشته است در مجمع فرموده هامان وزير فرعون و قارون خزانه دار وى بود، آيه [عنكبوت:39]. نيز مؤيد آن است. و نيز در مجمع نقل كرده: به قولى عامل و كارگزار فرعون بر بنى اسرائيل بود. قرآن مجيد جريان مفصل او را در سوره قصص آيه 76 تا 82 نقل كرده است چند جمله در جريان او حائز اهميت است: 1- او از بنى اسرائيل بود ولى راه تعدى و تكبر پيش گرفت [قصص:76]. 2- ثروت كلان داشت در مقام پند به او مىگفتند: هم بخور و هم بخوران و اين ثروت خدادادى را مايه خودپسندى مكن در جواب مىگفت: خدا اين ثروت را نداده بلكه در اثر لياقت خودم است [قصص:78]. 3- ثروت خويش را به رخ مردم مىكشيد دلها را كباب مىكرد [قصص:79]. 4- قدرت و ثروت خويش را مايه افساد قرار داده بود و از آن سوء استفاده مىكرد چنانكه ناصحان به وى مىگفتند [قصص:77]. 5- چنين مردى لايق آن بود كه از بين برود و ضعف و زبونى خود را در مقابل قدرت خدا بالعيان ببيند لذا در يك تكان و زلزله زمين دهان گشود و او و خانهاش را فرو برد،هم خود و هم خانهاش در آن چاه ويل ناپديد شدند [قصص:81]. *** در تورات فعلى سفر اعداد باب 16 به بعد و در قاموس كتاب مقدس زير لفظ «قورح» نقل شده كه او كار كهانت در پيش گرفت و با چند نفر كه 250 نفر را با خود همدست كرده بودند بر موسى و هارون شوريدند، و گفتند: شما دو برادر به ظلم و تحميل بر مردم رياست يافتهايد، موسى به خدا استغاثه كرد زمين شكافته شد قورح و ديگر سران شورشيان در آن ناپديد شدند و آتشى از جانب خدا آمد و آن 250 نفر را خاكستر كرد، شايد قورح همان قارون باشد كه در تورات حكايت او به نحو ديگر نقل شده ولى اعتماد ما به نقل قرآن است. *** قرآن از ذكر محل وقوع حادثه ساكت است كه آيا در مصر اتفاق افتاده يا در صحراى سينا ولى از روايات و تفاسير و تورات بر مىآيد كه در صحراى سينا بوده، على هذا قارون روى حساب قوميت با بنى اسرائيل از مصر خارج شده و وارد سينا گشته است. از طرف ديگر بنى اسرائيل در سينا به صورت بيابان گرد زندگى مىكردند و وسيلهاى براى كسب آنهمه ثروت در آنجا فراهم نبود كه فرموده [قصص:76]. وآنگهى بنى اسرائيل ظاهراً آنوقت در سينا خيمهها و چادرها زده بودند و خيمه اجتماع مجلس شورى و قضاوت و غيره آنان بود ولى لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الاَرْضَ» نشان مىدهد كه قارون كاخ مجللى داشته است لذا نگارنده احتمال مىدهم كه قضيه در مصر اتفاق افتاده باشد. جريان زكوة خواستن از او و تفتين زن بدكار از جانب او بر عليه موسى «عليه السلام» اگر يقين بوده باشد در مصر نيز ممكن بود. واللَّهالعالم. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::قَارُون]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۲
ریشه کلمه
- قارون (۴ بار)
قاموس قرآن
مردى است از يهود و از قوم موسى «عليه السلام» [قصص:76]. به نقل طبرسى او پسرخاله موسى بود. چنانكه از امام صادق «عليه السلام» و عطا و ابن عباس نقل كرده است. در بدكارى در رديف فرعون و هامان بود موسى «عليه السلام» را ساحر خوانده [غافر:23-24]. چنين به نظر مىآيد كه قارون با آنكه از بنى اسرائيل بود در نزد فرعون مقام عالى داشته است در مجمع فرموده هامان وزير فرعون و قارون خزانه دار وى بود، آيه [عنكبوت:39]. نيز مؤيد آن است. و نيز در مجمع نقل كرده: به قولى عامل و كارگزار فرعون بر بنى اسرائيل بود. قرآن مجيد جريان مفصل او را در سوره قصص آيه 76 تا 82 نقل كرده است چند جمله در جريان او حائز اهميت است: 1- او از بنى اسرائيل بود ولى راه تعدى و تكبر پيش گرفت [قصص:76]. 2- ثروت كلان داشت در مقام پند به او مىگفتند: هم بخور و هم بخوران و اين ثروت خدادادى را مايه خودپسندى مكن در جواب مىگفت: خدا اين ثروت را نداده بلكه در اثر لياقت خودم است [قصص:78]. 3- ثروت خويش را به رخ مردم مىكشيد دلها را كباب مىكرد [قصص:79]. 4- قدرت و ثروت خويش را مايه افساد قرار داده بود و از آن سوء استفاده مىكرد چنانكه ناصحان به وى مىگفتند [قصص:77]. 5- چنين مردى لايق آن بود كه از بين برود و ضعف و زبونى خود را در مقابل قدرت خدا بالعيان ببيند لذا در يك تكان و زلزله زمين دهان گشود و او و خانهاش را فرو برد،هم خود و هم خانهاش در آن چاه ويل ناپديد شدند [قصص:81]. *** در تورات فعلى سفر اعداد باب 16 به بعد و در قاموس كتاب مقدس زير لفظ «قورح» نقل شده كه او كار كهانت در پيش گرفت و با چند نفر كه 250 نفر را با خود همدست كرده بودند بر موسى و هارون شوريدند، و گفتند: شما دو برادر به ظلم و تحميل بر مردم رياست يافتهايد، موسى به خدا استغاثه كرد زمين شكافته شد قورح و ديگر سران شورشيان در آن ناپديد شدند و آتشى از جانب خدا آمد و آن 250 نفر را خاكستر كرد، شايد قورح همان قارون باشد كه در تورات حكايت او به نحو ديگر نقل شده ولى اعتماد ما به نقل قرآن است. *** قرآن از ذكر محل وقوع حادثه ساكت است كه آيا در مصر اتفاق افتاده يا در صحراى سينا ولى از روايات و تفاسير و تورات بر مىآيد كه در صحراى سينا بوده، على هذا قارون روى حساب قوميت با بنى اسرائيل از مصر خارج شده و وارد سينا گشته است. از طرف ديگر بنى اسرائيل در سينا به صورت بيابان گرد زندگى مىكردند و وسيلهاى براى كسب آنهمه ثروت در آنجا فراهم نبود كه فرموده [قصص:76]. وآنگهى بنى اسرائيل ظاهراً آنوقت در سينا خيمهها و چادرها زده بودند و خيمه اجتماع مجلس شورى و قضاوت و غيره آنان بود ولى لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الاَرْضَ» نشان مىدهد كه قارون كاخ مجللى داشته است لذا نگارنده احتمال مىدهم كه قضيه در مصر اتفاق افتاده باشد. جريان زكوة خواستن از او و تفتين زن بدكار از جانب او بر عليه موسى «عليه السلام» اگر يقين بوده باشد در مصر نيز ممكن بود. واللَّهالعالم.