هَضْما: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
هضم به معنى شكستن و نقص و غيره آمده است در نهج البلاغه خطبه 200 آمده: «وَسَتُنَبِئُّكَ ابْنَتُكَ بِتَظافُرِ اُمَّتِّكَ عَلى هَضْمِها» يعنى: به زودى دخترت به تو خبر خواهد داد از اجتماع امتت برخورد كردن و ظلم او و يا بر غصب حقش، اين كلمه فقط دو بار در قرآن كريم آمده است: 1- [طه:112]. هضم در اينجا چنانكه در مجمع گفته به معنى نقص است: «هَضَمَهُ نَقَصَهُ مِنْ حَقِّهِ» يعنى: هر كه با ايمان كارهاى شايسته انجام دهد از ظلم و نقص خدا نه به او ظلم مىكند و نه از اجرش مىكاهد. نظير [جن:13]. رهق (به فتح ر- ه) چنانكه در صحاح گفته به معنى ظلم است در اين آيه بخس به جاى هضم و رهق به جاى ظلم در آيه ما نحن فيه است يعنى: نه از كاهش مزد مىترسد و نه از ظلم. 2- [شعراء:147-148]. هضيم را متداخل گفتهاند. در صحاح گويد:«طلع هضيم» ميوه خرما را آنگاه گويند كه از قشرش خارج نشده و متداخل و بعضى به بعضى منضماند به قول بعضى مراد از آن نرم و رسيده است چنانكه در مجمع و جوامع الجامع نقل كرده يعنى : در باغات و چشمهها و كشتهاو نخل هايى كه ميوه آنها نرم و رسيده و يا رويهم چيده شده است. | هضم به معنى شكستن و نقص و غيره آمده است در نهج البلاغه خطبه 200 آمده: «وَسَتُنَبِئُّكَ ابْنَتُكَ بِتَظافُرِ اُمَّتِّكَ عَلى هَضْمِها» يعنى: به زودى دخترت به تو خبر خواهد داد از اجتماع امتت برخورد كردن و ظلم او و يا بر غصب حقش، اين كلمه فقط دو بار در قرآن كريم آمده است: 1- [طه:112]. هضم در اينجا چنانكه در مجمع گفته به معنى نقص است: «هَضَمَهُ نَقَصَهُ مِنْ حَقِّهِ» يعنى: هر كه با ايمان كارهاى شايسته انجام دهد از ظلم و نقص خدا نه به او ظلم مىكند و نه از اجرش مىكاهد. نظير [جن:13]. رهق (به فتح ر- ه) چنانكه در صحاح گفته به معنى ظلم است در اين آيه بخس به جاى هضم و رهق به جاى ظلم در آيه ما نحن فيه است يعنى: نه از كاهش مزد مىترسد و نه از ظلم. 2- [شعراء:147-148]. هضيم را متداخل گفتهاند. در صحاح گويد:«طلع هضيم» ميوه خرما را آنگاه گويند كه از قشرش خارج نشده و متداخل و بعضى به بعضى منضماند به قول بعضى مراد از آن نرم و رسيده است چنانكه در مجمع و جوامع الجامع نقل كرده يعنى : در باغات و چشمهها و كشتهاو نخل هايى كه ميوه آنها نرم و رسيده و يا رويهم چيده شده است. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::هَضْما]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۴
«هَضْم» در لغت به معناى «نقص» است، و اگر جذب شدن غذا را به بدن هضم مى گویند، به خاطر آن است که غذا ظاهراً کم مى شود و تفاله هاى آن باقى مى ماند.
و «هَضِیم» از مادّه «هضم» معانى مختلفى دارد: گاه، به معناى در هم فرو رفته به کار مى رود، گاه، به معناى میوه رسیده، گاه، لطیف و نرم وکاملاً قابل هضم، و گاه نیز به معناى هضم شده آمده است; و در آیه مورد بحث اگر «طلع» به معناى شکوفه هاى خرما باشد «هَضِیم» به معناى در هم فرو رفته است که نشانه پر بار بودن درخت است، و اگر «طلع» به معناى نخستین ثمره این درخت باشد، «هَضِیم» به معناى شاداب و نرم و لطیف و رسیده است.
ریشه کلمه
- هضم (۲ بار)
قاموس قرآن
هضم به معنى شكستن و نقص و غيره آمده است در نهج البلاغه خطبه 200 آمده: «وَسَتُنَبِئُّكَ ابْنَتُكَ بِتَظافُرِ اُمَّتِّكَ عَلى هَضْمِها» يعنى: به زودى دخترت به تو خبر خواهد داد از اجتماع امتت برخورد كردن و ظلم او و يا بر غصب حقش، اين كلمه فقط دو بار در قرآن كريم آمده است: 1- [طه:112]. هضم در اينجا چنانكه در مجمع گفته به معنى نقص است: «هَضَمَهُ نَقَصَهُ مِنْ حَقِّهِ» يعنى: هر كه با ايمان كارهاى شايسته انجام دهد از ظلم و نقص خدا نه به او ظلم مىكند و نه از اجرش مىكاهد. نظير [جن:13]. رهق (به فتح ر- ه) چنانكه در صحاح گفته به معنى ظلم است در اين آيه بخس به جاى هضم و رهق به جاى ظلم در آيه ما نحن فيه است يعنى: نه از كاهش مزد مىترسد و نه از ظلم. 2- [شعراء:147-148]. هضيم را متداخل گفتهاند. در صحاح گويد:«طلع هضيم» ميوه خرما را آنگاه گويند كه از قشرش خارج نشده و متداخل و بعضى به بعضى منضماند به قول بعضى مراد از آن نرم و رسيده است چنانكه در مجمع و جوامع الجامع نقل كرده يعنى : در باغات و چشمهها و كشتهاو نخل هايى كه ميوه آنها نرم و رسيده و يا رويهم چيده شده است.