يُخَيّل: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۷: خط ۷:
(بر وزن علم و فلس) گمان. «خال الشى‏ء:ظنّه» (اقرب) [طه:66] آن گاه رشته‏ها و عصاهاى آنها از سحرشان، به موسى گمان مى‏رفت كه به شتاب حركت مى‏كند. خيلاء به معنى تكبّر از روى خيال و فرض است و مختال به معنى متكبّر از همين است [لقمان:18] فخور كسى است كه مناقب خود را مى‏شمارد و به رخ مردم مى‏كشد. ولى تكبّر خود پسندى در نفس است. ايم كلمه در قرآن مجيد سه بار به كار رفته و در هر سه بار بكار رفته و در هر سه با لفظ فخور توأم است گوئى از فخور بودن قابل انفكاك نيست. * [نحل:8] خيل به معنى اسبان است و از لفظ خود مفرد ندارد به عقيده راغب اسبان را از آن جهت خيل گفته‏اند كه هر كه به آن سوار شود در خود احساس تكبّر مى‏كند و يه عقيده طبرسى علّت اين تسميه آن است كه اسب در راه رفتن متكبّر است. در مفردات مى‏گويد: خيل در اصل به معنى اسبان و سواران است و در قول خداوند [انفال:60] هر دو مراد است و نيز در هر يك منفرداً استعمال مى‏شود چنانكه روايت شده «يا خَيْلَ اللّهِ اَرْكَبى» اى لشگر خدا سوار شو كه مراد سواران است و مثل قول آن حضرت «عَفُوتُ لَكُمْ عَنْ صَدَقَهِ الْخَيْلِ» زكوة اسبان را نسبت به شما عفو كردم كه مراد اسبان است. ناگفته نماند كلمه «يا خيل اللّه اركبى» سخن حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه چنان دستور مى‏داد ابن سعد عليه و على اتباعه لعائن اللّه، اين جمله را در كربلا به لشگريان منحوس خود گفت. و خيل در آيه [اسراء:64 ]اسبان و سواران هر دو مراد اند گرچه سواران شيطان نحوه ديگر اند و در «جلب» گذشت ولى در آيه «وَ مِنْ رَباطِ الْخَيْلِ» ظاهراً فقط اسبان مراد است و كلمه «رباط» كه به معنى بستن است مانع از اراده سواران ولى در نهج البلاغه مواردى هست كه از خيل، اسبان و سواران هر دو اراده شده مثل «هذا اَخُو غامِدٍ وَ قَدْوَرَدَتْ خَيْلُهُ الْاَنْبارَ... وَ اَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها» (خطبه‏27).
(بر وزن علم و فلس) گمان. «خال الشى‏ء:ظنّه» (اقرب) [طه:66] آن گاه رشته‏ها و عصاهاى آنها از سحرشان، به موسى گمان مى‏رفت كه به شتاب حركت مى‏كند. خيلاء به معنى تكبّر از روى خيال و فرض است و مختال به معنى متكبّر از همين است [لقمان:18] فخور كسى است كه مناقب خود را مى‏شمارد و به رخ مردم مى‏كشد. ولى تكبّر خود پسندى در نفس است. ايم كلمه در قرآن مجيد سه بار به كار رفته و در هر سه بار بكار رفته و در هر سه با لفظ فخور توأم است گوئى از فخور بودن قابل انفكاك نيست. * [نحل:8] خيل به معنى اسبان است و از لفظ خود مفرد ندارد به عقيده راغب اسبان را از آن جهت خيل گفته‏اند كه هر كه به آن سوار شود در خود احساس تكبّر مى‏كند و يه عقيده طبرسى علّت اين تسميه آن است كه اسب در راه رفتن متكبّر است. در مفردات مى‏گويد: خيل در اصل به معنى اسبان و سواران است و در قول خداوند [انفال:60] هر دو مراد است و نيز در هر يك منفرداً استعمال مى‏شود چنانكه روايت شده «يا خَيْلَ اللّهِ اَرْكَبى» اى لشگر خدا سوار شو كه مراد سواران است و مثل قول آن حضرت «عَفُوتُ لَكُمْ عَنْ صَدَقَهِ الْخَيْلِ» زكوة اسبان را نسبت به شما عفو كردم كه مراد اسبان است. ناگفته نماند كلمه «يا خيل اللّه اركبى» سخن حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه چنان دستور مى‏داد ابن سعد عليه و على اتباعه لعائن اللّه، اين جمله را در كربلا به لشگريان منحوس خود گفت. و خيل در آيه [اسراء:64 ]اسبان و سواران هر دو مراد اند گرچه سواران شيطان نحوه ديگر اند و در «جلب» گذشت ولى در آيه «وَ مِنْ رَباطِ الْخَيْلِ» ظاهراً فقط اسبان مراد است و كلمه «رباط» كه به معنى بستن است مانع از اراده سواران ولى در نهج البلاغه مواردى هست كه از خيل، اسبان و سواران هر دو اراده شده مثل «هذا اَخُو غامِدٍ وَ قَدْوَرَدَتْ خَيْلُهُ الْاَنْبارَ... وَ اَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها» (خطبه‏27).


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::يُخَيّل]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۳

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بر وزن علم و فلس) گمان. «خال الشى‏ء:ظنّه» (اقرب) [طه:66] آن گاه رشته‏ها و عصاهاى آنها از سحرشان، به موسى گمان مى‏رفت كه به شتاب حركت مى‏كند. خيلاء به معنى تكبّر از روى خيال و فرض است و مختال به معنى متكبّر از همين است [لقمان:18] فخور كسى است كه مناقب خود را مى‏شمارد و به رخ مردم مى‏كشد. ولى تكبّر خود پسندى در نفس است. ايم كلمه در قرآن مجيد سه بار به كار رفته و در هر سه بار بكار رفته و در هر سه با لفظ فخور توأم است گوئى از فخور بودن قابل انفكاك نيست. * [نحل:8] خيل به معنى اسبان است و از لفظ خود مفرد ندارد به عقيده راغب اسبان را از آن جهت خيل گفته‏اند كه هر كه به آن سوار شود در خود احساس تكبّر مى‏كند و يه عقيده طبرسى علّت اين تسميه آن است كه اسب در راه رفتن متكبّر است. در مفردات مى‏گويد: خيل در اصل به معنى اسبان و سواران است و در قول خداوند [انفال:60] هر دو مراد است و نيز در هر يك منفرداً استعمال مى‏شود چنانكه روايت شده «يا خَيْلَ اللّهِ اَرْكَبى» اى لشگر خدا سوار شو كه مراد سواران است و مثل قول آن حضرت «عَفُوتُ لَكُمْ عَنْ صَدَقَهِ الْخَيْلِ» زكوة اسبان را نسبت به شما عفو كردم كه مراد اسبان است. ناگفته نماند كلمه «يا خيل اللّه اركبى» سخن حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه چنان دستور مى‏داد ابن سعد عليه و على اتباعه لعائن اللّه، اين جمله را در كربلا به لشگريان منحوس خود گفت. و خيل در آيه [اسراء:64 ]اسبان و سواران هر دو مراد اند گرچه سواران شيطان نحوه ديگر اند و در «جلب» گذشت ولى در آيه «وَ مِنْ رَباطِ الْخَيْلِ» ظاهراً فقط اسبان مراد است و كلمه «رباط» كه به معنى بستن است مانع از اراده سواران ولى در نهج البلاغه مواردى هست كه از خيل، اسبان و سواران هر دو اراده شده مثل «هذا اَخُو غامِدٍ وَ قَدْوَرَدَتْ خَيْلُهُ الْاَنْبارَ... وَ اَزالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسالِحِها» (خطبه‏27).


در حال بارگیری...